حرف می‌زنم  پس هستم!

حرف می‌زنم پس هستم!

علیرضا رأفتی روزنامه‌نگار

   کتاب‌های زیادی هستند که از مناظره و مباحثه علما نوشته شده‌اند. اصلا از قدیم این رسم بوده که دو اندیشمند از دو جبهه فکری متفاوت یا دو مُبلغ دینی از دو مذهب متفاوت در خفا یا در ملأعام
رو به‌روی هم می‌نشستند و درباره موضوعات محل اختلاف‌شان حرف می‌زدند و
بعضی از این محافل را هم کاتبانی ثبت می‌کردند که حالا کتاب بشود و به دست
من و شما برسد.
 نکته جالبی که با خواندن این کتاب‌ها متوجه می‌شوید این است که همیشه این بحث‌ها برنده و بازنده داشته‌اند و حتی اگر این جلسات مباحثه و مناظره چند روز هم به‌طول می‌انجامید و در چند جلسه در شب‌های متوالی انجام می‌شد، نهایتا یکی از طرفین موفق می‌شد با استناد به مستندات علمی و با منطق صحیح طرف مقابلش را قانع کند.
 نکته جالب‌تر این‌که در آن جلسات بحث و نظر، هیچ‌کدام از طرفین از پذیرفتن نظر شخص مقابل در صورتی که با مستندات و منطق صحیح باشد، ابایی نداشتند.
البته حالا هم که دنیا پیشرفت کرده و همه چیزمان نو شده و زندگی شکل دیگری به خودش گرفته نیز باز شاهد چنین جلسات و بحث‌هایی هستیم.
اصلا امروز همان کاری که گذشتگان می‌کردند با قیافه‌های روشنفکری هم تلفیق شده و
روز به روز شاهد تعداد بیشتری از کسانی هستیم که یا در کافه‌های تاریک درباره موضوعی که هیچ‌کدام از طرفین دقیق نمی‌دانند چیست حرف می‌زنند یا با اتکا به شعار «چاره‌ای جز گفت‌و‌گو نداریم» در شبکه‌های مجازی، صبح تا شب و شب تا صبح به جان اعتقادات و نظرات یکدیگر می‌افتند.
البته این دست گفت‌و‌گوهای امروزی تفاوت‌هایی هم با شکل‌های قدیمی‌ترشان دارند که فقط یکی از این تفاوت‌ها این است که مدل‌های قدیمی در مسجد و حوزه و کرسی‌های بحث برگزار می‌شدند و مدل‌های امروزی به صورت دمر لم داده روی بالشت و در حال تایپ در گروه یا صحبت در اتاق‌های مجازی. تفاوت بزرگ این گفت‌و‌گوها با قدیم این است که در مدل امروزی گفت‌و‌گو هیچ‌کس قرار نیست قانع شود!