جاودانگی کجا بود؟

پیام دهکردی در گفت‌وگویی مفصل از کرونا، تئاتر و جامعه گفته است

جاودانگی کجا بود؟



پیام دهکردی معتقد است وقتی هنرمندان تئاتر از تجربه‌های جدید و نو بترسند به پاسبان داشته‌های قبلی خود تبدیل می‌شوند و این روند یعنی ساکن و راکد شدن در یک وضعیت. این بازیگر و صداپیشه که متن قسمت دوم، گفت‌وگویی مفصل با او دیروز در خبرگزاری مهر منتشرشده در این گفت‌وگو، وضعیت فرهنگی جامعه امروز ایران نیز موردتوجه قرارگرفته است. گزیده‌ای از این گفت‌وگو را می‌خوانید:
هنوز هم وقتی نام حمید سمندریان را به زبان می‌آورم، اشک در چشمانم جمع می‌شود. دست خودم نیست، این امر تصنعی و نقش بازی کردن و ادا هم نیست. من هنوز هم این حس را در خودم زنده نگه می‌دارم که پیام دهکردی! یادت نرود که روزی آرزوی دست‌نیافتنی زندگی تو دو چیز بود؛ دیدن حمید سمندریان و ساختمان تئاتر شهر.
در مصاحبه‌ای از من پرسیدند کرونا را در یک یا دو کلمه تعریف کنم و من گفتم «فرصت و تهدید». انسان‌های بسیاری قربانی شدند. در سال ۹۹ تعدادی از هنرمندان، ورزشکاران و مردم نازنین‌مان پرپر شدند، بله از این منظر تهدید است اما اگر از زاویه دیگری بنگریم کرونا یک فرصت خواهد بود، یعنی اگر کرونا سراغ ما نیامده، دارد این پیغام را به ما می‌دهد که مرگ وجود دارد و نزدیک است پس جاودانگی بی‌معنی است و از بین می‌رود.
 معتقدم نسل نو به لحاظ نبوغ و شور بااستعدادتر و جلوتر از نسل‌های پیشین است که البته باید باشد، زیرا جهان روبه‌جلوست اما اشکالاتی هم دارد. وقتی ما به‌عنوان نسل قبل‌تر شروع به کار می‌کنیم از نسل جدید به‌عنوان بازیگر جدید، نمایشنامه جدید و طراح جدید دعوت به همکاری ‌کنیم. نسل نو نگاه جدیدی هم دارد و ما آرام‌آرام با عمل خود به‌صورت غیرمستقیم پیوند را برقرار کنیم. نسل جدید وقتی ببیند ما نمی‌خواهیم رابطه خود را با او مانند نوچه پروری تعریف کنیم، وقتی ببیند نسبت به او نگاه بالا به پایین نداریم و به عقایدش احترام می‌گذاریم، چرا باید زاویه بگیرد. این‌که ما گمان کنیم پانسمان و مرهم‌گذاری روی این گسل تبدیل به یک درمان عاجل می‌شود، امکان‌پذیر نیست، زیرا چیزهایی فروریخته است.
برای ترمیم آسیب‌های فرهنگی سال‌ها و دهه‌ها زمان نیاز است. امروز بزرگ‌ترین معضل جامعه ما دروغ است و برخی مدیران و مسؤولان در مسیر راست حرکت نمی‌کنند. معتقدم اگر صادق‌ترین افراد جهان را انتخاب و به آنها مسؤولیت بدهیم برای درست کردن این جامعه به‌صورت عملی، واقعی و حقیقی که زیستش صادقانه شود چندین دهه زمان لازم است، زیرا اولین اصلی که باید درست شود این است که عادت به بزه را در فرد درست کند، چون فرد به دروغگویی عادت کرده است.