آلمان، ژاپن و روسیه چگونه توانستند اقتصاد خود را بازسازی کنند؟
توسعهیافتگان اقتصاد مقاومتی
مشکلات اقتصادی طی سالهای گذشته باعث شده تا اکنون که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری قرار داریم اغلب وعدهها مربوط به این حوزه باشد. ایران در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی، حوادث سختی را پشتسر گذاشته و دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی جنگ تحمیلی آغاز شد که هشت سال به طول انجامید. در زمان جنگ بهدلیل محدودیتهای ارزی کالاها بهصورت کوپنی بهدست مردم میرسید تا کمبود در خانوارها احساس نشود اما پس از پایان جنگ که فرصت مناسبی برای اصلاحات اقتصادی ایران بود روشهای دیگری به کار گرفته شد؛ روشهایی که تورم را به اقتصاد ایران تحمیل کرد و هر دولت با اقداماتی که انجام داد کاهش ارزش پول ملی را در کارنامه خود ثبت کرد. به گفته کارشناسان، ایران در طول سالهای پس از جنگ فرصتهای مناسبی را برای اصلاحات اقتصادی از دست داده و بهنظر میرسد اگر با این روش قصد ادامه دادن داشته باشد تنها هزینههای دولت افزایش مییابد که هرسال به فکر افزایش درآمد خود برای هزینههای جاری باشد. بیشترین آسیبی که متوجه اقتصاد ایران است، یارانههای پیدا و پنهانی است که باعث شده اقتصاد از شفافیت لازم برخوردار نباشد و تصمیمات و هدفگذاریها با آنچه اجرا میشود تفاوت داشته باشد. در گزارش پیشرو به اقتصاد سه کشور شوروی، آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی اشاره کردیم که چگونه توانستند اقتصادشان را احیا کنند.
جنگ جهانی دوم به قیمت فروپاشی کشورهای بیشماری نظیر آلمان، ژاپن و شوروی در سال 1945 به پایان رسید؛ صدمات اقتصادی مرگبارترین نبرد تاریخ بشریت برای کشورهای نام برده شده بهحدی جدی بود که پول آلمان، هسته جنگ جهانی دوم، پس از پایان این جنگ بهدلیل رشد تورم افسارگسیختهاش به یکی از بیارزشترین ارزهای آن دوره تبدیل شده بود. بیاعتبار شدن پول ملی آلمان تنها مشکلی نبود که این کشور با آن دست و پنجه نرم میکرد بلکه در پایان جنگ جهانی دوم عملا اکثر شهرهای آلمان در اثر بمبارانهای هوایی نابود شده بودند و ظرفیت این کشور برای کشاورزی در مقایسه با قبل از جنگ جهانی دوم به کمتر از یکسوم رسیده بود. بحران اصلی آلمان اما احاطه شدن خاک این کشور توسط چهار کشور پیروز جنگ جهانی دوم یعنی آمریکا، فرانسه، انگلیس و شوروی بود که امور این کشور را تحت کنترل خود درآورده بودند؛ این کشورها بسیاری از کارخانههای آلمان را بهعنوان غرامت از آن خود کردند یا از بین بردند و سیاستهای خود را همسو با تبدیل آلمان به یک ملت شبانی و کشاورزی در این کشور به اجرا درآوردند. با وجود مرگ 6/9 تا 7/5 میلیون نفر از شهروندان آلمان در طول جنگ جهانی دوم، نرخ بیکاری این کشور حتی از دوره حکومت نازیها که حدود 30 درصد بوده است نیز فراتر رفت اما طولی نکشید که بازسازی اقتصادی آلمان و کاهش نرخ بیکاری در آن طی سالهای 1950 منجر به هجوم مهاجران ترکیهای به این کشور شد.
تغییر مسیر تجارت
آلمان تنها کشوری نبود که پس از جنگ جهانی دوم بازسازی اقتصادی آن جهانیان را حیرتزده کرد بلکه کشورهای ژاپن و روسیه نیز طی سالهای پس از جنگ جهانی دوم وضعیت مساعدی نداشتند؛ برای نخستین و آخرینبار ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم به اشغال نیروهای خارجی (متفقین) درآمد و دومیلیون نفر از شهروندان آن طی جنگ جهانی دوم جان خود را از دست دادند و 40درصد شهرهای آن طی سالهای جنگ ویران شدند، تاسیسات تولیدی و مزارع این کشور نیز از بمباران هوایی جنگ در امان نماندند و بیکاری و گرسنگی پس از جنگ جهانی دوم دامنگیر مردم ژاپن شد. تولیدات صنعتی این کشور به 27/6درصد سطح قبل از جنگ جهانی دوم کاهش یافت اما طولی نکشید که اقتصاد این کشور بازسازی شد و تولیدات صنعتی آن تا سال 1951 نزدیک به 350 درصد رشد کرد.
اقتصاد ویرانشده این کشور بهسرعت از خاکستر جنگ جهانی دوم برخاست و معجزه اقتصادی ژاپن بین دوران پس از جنگ جهانی دوم تا پایان جنگ سرد رقم خورد؛ یکی از تغییرات شاخص این کشور پس از جنگ جهانی دوم تغییر ساختار سیاسی و تبدیل آن به کشوری دموکراتیک بود.
در دوره ریاستجمهوری هری ترومن تلاشهای گستردهای از سوی ایالت متحده آمریکا برای تبدیل ژاپن به یک کشور دموکراتیک و شریک تجاری آمریکا صورت گرفت که در نهایت موجب تجدید حیات اقتصادی ژاپن شد. در واقع سفارشهای آمریکا برای ادامه جنگ ویتنام و کره بود که شرکت تویوتا را طی سالهای 1951 از ورشکستگی نجات داد. در جنگ کره، ژاپن به اولین تامین کننده مواد خام، ابزار و سلاح آمریکا بدل شد؛ این کشور در طول جنگ میان کره جنوبی و ایالت متحده آمریکا نزدیک به 5/3 میلیارد دلار درآمد کسب کرد که از آن برای ایجاد صنایع نوین و تقویت شرکتهای بزرگ قدیمی خود نظیر میتسوبیشی و کاوازاکی استفاده کرد و در ادامه در طول سالهای جنگ ویتنام و آمریکا صادرات ابزار نظامی از ژاپن به ایالت متحده از سرگرفته شد و برای اولین بار صادرات ژاپن از وارداتش پیشی گرفت.
با فرهنگسازی درست، آیندهنگری و عملکرد شهروندان ژاپنی تحت تاثیر محیط اجتماعی و ادیانی نظیر بودا که بر تمرین، انضباط و خودسازی فردی باور دارند توسعه اقتصادی در ژاپن رقم خورد و از طرف دیگر غرب در تسلط بر این کشور تحت تاثیر حس میهنپرستی و عملکرد آگاهانه دولتمردان ژاپن شکست خورد و حال ژاپن در سال 2021 خود به رقیب سرسخت آمریکا در اقتصاد جهانی تبدیل شدهاست و با تولید ناخالص داخلی 5/5تریلیون دلار در حال حاضر در جایگاه سومین اقتصاد بزرگ دنیا پس از ایالت متحده آمریکا و چین قرار گرفته است.
تولید ناخالص داخلی؛4/3 تریلیون دلار
در سالهای ابتدایی پایان جنگ جهانی دوم، قدمهای مثبتی در راستای بهبود وضعیت اقتصادی آلمان نظیر لغو اجرای طرح هانس مورگنتا صورت گرفت؛ طرحی که بهواسطه آن آلمان به کشوری با تولیدات عمدتا کشاورزی و دامداری تبدیل میشد اما قدمهای اصلی بازسازی آلمان طی سالهای 1948 تا 1949 برداشته شد؛ زمانی که اصلاحات ارزی، اقتصادی و نهادی این کشور آغاز شد.اصلاحات ارزی در سه منطقه اشغالشده غربی آلمان در 20 ژوئن 1948 زمینه را برای بهبود چشمگیر آلمان پس از جنگ فراهم کرد. تا آن زمان آلمانها تحت سیاستهای کنترل قیمتی و جیرهبندی کالاها زندگی میکردند. در نتیجه اصلاحات ارزی که تحت رهبری لودویگ ارهارد، مدافع نظام اقتصادی لیبرال، در این کشور به اجرا درآمد، واحد پول جدیدی (دویچه مارک) در این کشور معرفی شد و جایگزین واحد پول قبلی گردید. براساس طرح اصلاحات ارزی و برای جبران خسارات پس از جنگ جهانی دوم به هر شهروند آلمانی 40 دویچه مارک داده شد و صاحبان شرکتها و بازرگانان نیز در ازای هر کارمند 60 دویچه مارک دریافت کردند. در این بین اما معرفی واحد پولی جدید و جایگزینی آن با واحد پول قبلی به بیاعتبار شدن داراییهای نقدی شهروندان آلمانی منجر شد و از طرف دیگر افرادی که نقدینگی خود را صرف خرید کالاهای فیزیکی، املاک و سرمایهگذاری در شرکتها کرده بودند داراییشان را از دست ندادند.
پس از اصلاحات ارزی که به جمعآوری مازاد نقدینگی بازار منجر شد و از آن بهعنوان مثبتترین تجربه آلمان پس از جنگ یاد میشود، نوبت به تولید رسید. دولت آلمان با کاهش مالیات تولیدکنندگان توان آنها را در تولید افزایش داد و از طرف دیگر برای دستیابی به ارز پایدار، بازار کالا را از حالت انحصاری خارج و به بازاری رقابتی تبدیل کرد که در آن جایی برای شرکتهای زیانده نیست. در نتیجه اقدامات صورتگرفته دویچه مارک از ثبات نسبی برخوردار و نقش دلار در قراردادهای تجاری آلمان با کشورهای خارجی کمرنگ شد و کسری تجاری آلمان نیز از بیش از یکمیلیارد دلار در سال 1949 به کمتر از 600میلیون دلار در سال 1950 رسید. از طرف دیگر اقدامات صورتگرفته در این کشور جهت حمایت از تولید موجب افزایش 8درصدی تولید ناخالص داخلی آن طی سالهای 1951 تا 1961 شد و این کشور برای اولینبار پس از جنگ جهانی دوم از نظر اقتصادی از کشورهای انگلیس، فرانسه و آمریکا پیشی گرفت و حال با گذشت 76سال از پایان جنگ جهانی دوم آلمان در بین پنج قدرت اقتصادی دنیا با تولید ناخالص داخلی 4/3 تریلیون دلار قرار گرفته است.
اقتصاد مقاومتی نقشه راه پیشرفت
بررسی دقیق فعالیت کشورهای شکست خورده جنگ جهانی نشان میدهد دو رویکرد درونزایی و برون نگری نقشه راه کشورشان بوده و از این طریق توانستند اقتصادشان را احیا کنند. کشورهایی که پس از شکست هیچ حرفی برای گفتن نداشتند اما به توان خود در اقتصاد باور داشتند و به جای واردات فناوری به فکر تولید آن افتادند و اکنون آلمان و ژاپن جزو کشورهای پیشرفته در جهان محسوب میشوند. سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی متشکل از 24 بند نیز در بهمن سال 92 به دولت یازدهم ابلاغ شد. موضوعی که اگر مورد توجه قرار میگرفت و در زمان رفع تحریمها و برجام به درستی از آن استفاده میشد اکنون تاب آوری اقتصاد بسیار بالا بود و بازگشت تحریمها تا این حد منجر به کاهش ارزش پول ملی و آشفتگی اقتصادی نمیشد. نکته قابل توجهی که باید در نظر داشت آلمان و ژاپن جزو کشورهای خریدار انرژی(نفت) هستند، از این رو از همان ابتدا اصلاحات اقتصادی را بر این مبنا در نظر گرفتند اما کشورهای دارای ذخایر انرژی مانند ایران باید از درآمد حاصل از این بخش در بخشهای مولد سرمایهگذاری کنند. موضوعی که در دولتهای گذشته کمتر مورد توجه بوده اما انتظار میرود در دولتهای آینده با جدیت بیشتری دنبال شود.
مشکلات اقتصاد دولتی
این نبرد خونین اما به کشورهای پیروز جنگ نیز رحم نکرد و اتحاد جماهیر شوروی در حالی در سپتامبر سال 1945 نوای پیروزی سر داد که شهرهای آن در اثر بمبارانهای هوایی و لشکرکشیهای نیروهای آلمانی به خاک و خون کشیده شده بودند. در واقع مسکو یکی از اهداف اصلی نیروهای متحدین در خلال جنگ جهانی دوم بود و نیروهای آلمانی از آغاز جنگ یعنی در سال 1941 تهاجم خود به مسکو را آغاز کردند که البته حمله آنها به مسکو بینتیجه ماند و کوششهای هیتلر برای دستیابی به مسکو ثمرهای جز ویرانی این کشور نداشت.
حمله آلمانها به اتحاد جماهیر شوروی اقتصاد این کشور را برای سالها فلج کرد بهطوری که در طی سالهای 1940 تا 1942 تولید ناخالص داخلی این کشور نزدیک به 34 درصد کاهش پیدا کرد و به مدت یک دهه اتحاد جماهیر شوروی نتوانست به سطح تولید ناخالص داخلی خود در سال 1940 دست پیدا کند.
هیچ مفهومی بهجز اعداد نمیتواند آسیبهای اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی در خلال جنگ جهانی دوم را بازگو کند؛ 1700شهر، 70 هزار روستا، 32 هزار کارخانه و 65 هزار کیلومتر مسیر ریلی از خاک این کشور در طول جنگ جهانی دوم به نابودی کشیده شد؛ ژوزف استالین برای جلوگیری از غارت آلمانها تعداد زیادی از مزارع را به آتش کشید و تا پایان جنگ هیچ مردی، هیچ ماشینآلات صنعتی و هیچ دامداری در اتحاد جماهیر شوروی باقی نماند و عدم برداشت محصول به قحطی ویرانگر در طول جنگ و در سالهای بعد از آن منجر شد.
در حالی که اروپا در حال بازسازی خود به کمک طرح مارشال بود، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و کشورهای اقماری آن کمک مالی آمریکا را رد کردند اما بهرغم این موضوع اقتصاد این کشور به سرعت به مدار رشد بازگشت. عناصر موفقیت اتحاد جماهیر شوروی برنامه پنجساله بازسازی، نیروی انسانی گسترده و اجباری بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم بین 10 تا 11 میلیون مرد شوروی برای کمک به بازسازی از جبهه بازگشتند و حداقل دو میلیون اسیر جنگی آلمانی و همین تعداد معترضین شوروی که در اردوگاههای گولاگ استالین زندانی بودند به آنها پیوستند. غرامت از آلمان و داراییهای صنعتی توقیف شده آن کشور نیز به نوبه خود سهم بسزایی در بازسازی روسیه ایفا کردند.
مجموعه نظامی ـ صنعتی همچنان در سالهای پس از جنگ عامل مهمی در رشد اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی بود و هر لحظه بر قدرت نظامی و اقتصادی شوروی میافزود به طوری که این کشور در سال 1949 بمب اتم را تولید کرد و چهار سال بعد آزمایش موفقیت آمیز بمب هیدروژنی را دنبال کرد و سپس برنامه فضایی خود را آغاز کرد. طبق براوردهای صورت گرفته تا اواسط دهه 1980 حدود 70درصد تولید صنعتی شوروی به سمت تجهیزات نظامی متمایل بوده است.
اتحاد جماهیر شوروی پس از فروپاشی به سمت سرمایه داری حرکت کرد اما کماکان مالکیت دولتی و مداخله دولت در تجارت در این کشور حرف اول را میزند. پس از گذشت 76سال از پایان جنگ جهانی دوم و در سال 2021 میلادی روسیه به یازدهمین اقتصاد برتر دنیا با تولید ناخالص داخلی 1.7 تریلیون دلار بدل شده است و جنگ جهانی دوم خوشبختانه تاکنون لقب خود را به عنوان خونین ترین جنگ تاریخ بشیریت حفظ کرده است، جنگی که در آن 3درصد جمعیت کره زمین کشته شدند و هیچ کشوری به انداز اتحاد جماهیر شوروی کشته نداد؛ استالین در سال 1946 ادعا کرد که تعداد افراد کشته شده در جنگ جهانی دوم در شوروی هفت میلیون نفر بوده است اما بعدها در سال 1956 خروشچف این رقم را به 20میلیون نفر اصلاح کرد. طبق ارقام اعلام شده از سوی دولت فعلی روسیه تعداد کشته شدگان جنگ جهانی دوم این کشور 26.6 میلیون نفر بوده است که از این 26.6 میلیون نفر کشته شده، دو سوم آنها غیرنظامی بودند.
در حالی که جنگ جهانی دوم اکثر کشورهای دنیا را زمین گیر کرده بود اما حتی در زمان جنگ تولید ناخالص داخلی آمریکا به طور پیوسته در حال رشد بود و در جایی که آمریکاییها در حال توسعه فن آوریهای جدید مانند نایلون و تفلون بودند و در صنایعی مانند صنعت خودرو پیشرفتهای مهمی میکردند، بسیاری از اروپاییها هنوز خانههای خود را با زغالسنگ گرم میکردند. مصون ماندن آمریکا از صدمات اقتصادی جنگ جهانی دوم به آن دلیل بود که خسارات جسمی وارد شده به آمریکا محدود به هاوایی و برخی از پایگاههای نظامی خارج از آن بود و این به آمریکاییها اجازه میداد تا به جای تمرکز بر بازسازی و آنچه از دست دادهاند به تقویت زیرساخت صنایع خود بپردازند؛ با این حال پایان جنگ همچنین آغاز یک دوره رشد گسترده برای اروپا و سایر کشورها بود به طوری که تولید ناخالص داخلی کشورهای اروپایی در طی سالهای پایان جنگ جهانی دوم تا سال 2000 میلادی نزدیک به سه برابر رشد را تجربه کرد.
-
مثل دوره جنگ به ما نوجوانها اعتماد کنید
-
زندگی را زود شروع کنید
-
یازده نکته از کارنامه مجلس یازدهم
-
بار دیگر؛ هیجانی که منتظرش بودیم
-
اصحاب کهف پای تلویزیون
-
غرفهای در بازار مصرفکنندههای فرهنگ
-
خودآموز بحث با مسافران جور واجور
-
مبارزه خاموش با کرونا
-
توسعهیافتگان اقتصاد مقاومتی
-
حماس: میتوانیم در عرض یک دقیقه صدها موشک با برد ۲۰۰ کیلومتر شلیک کنیم
-
شناسنامه تهران
-
فرمانده حشدالشعبی در استان الانبار آزاد شد
-
کرونا و تجربههای تلخ و شیرین
-
به مشارکت حداکثری متعهد باشیم