رضا برجی، مستندساز و عكاس جنگ از رابطه عمیق ایران و افغانستان میگوید:
ما یك ملتیم و برای هم خون دادهایم
«شمشیر روی نقشه جغرافیا دوید/ اینسان برای ما و تو میهن درست شد» این بیت سروده محمدكاظم كاظمی است، شاعر افغانستانی مقیم ایران كه هم این سوی مرزهای كشورش در ایران ما زیسته و هم آن سو در افغانستان. و اینگونه است كه میداند ما چه فرهنگ نزدیكی داریم و روزی روزگاری نهچندان دور همه اهل یك كشور بودهایم. چند شب پیش وقتی عباس عراقچی،معاون امور سیاسی وزارت خارجه اعلام كرد: «اگر فروش نفت ایران به صفر برسد، از مهاجران افغان میخواهیم ایران را ترك كنند» خیلیها از این حرف رنجیدند، هم ایرانیان و هم مهاجران افغانستانی مقیم ایران.
ایران و همسایههایش
طی ماههای گذشته كم نبودند اتفاقاتی كه نشان دادند ما و همسایگان آنقدر كه باید با هم مهربان نیستیم. هر چند در مراحل حساس و دشواری پشت هم ایستادهایم، اما هم ما مردم و هم دولتمردان گاهی رسم همسایگی از یادمان میرود. آنچه میان مردم ایران و كشورهای همسایه رخ میدهد اما موضعگیریهای رسمی جهانی نیست، هر چند طبعا ناراحتی و دلسردیهایی را ایجاد میكند، اما وقتی دولتمردان حرف میزنند همه چیز حالت رسمی و جدی به خود گرفته و تبعات سنگینتری هم پیدا میكند.
وقتی مردم ایران در ورزشگاه شعارهای نامناسبی درباره مردم عراق سر میدهند یا برعكس عراقیها چنین رفتار نامناسبی را انجام میدهند، ماجرا با مهربانیهای دوباره در سفرهایی كه مردم دو كشور دارند، كمرنگ میشود یا فوتبالیستها وارد موضوع شده و با ارائه توضیحاتی آن را كمرنگ و حل میكنند. نمونهاش هم استوری بشار رسن، بازیكن عراقی تیم پرسپولیس است كه سعی كرد با توضیحی ساده تمام آنچه را در بازی میان الزوار و ذوب آهن اصفهان گذشته بود توضیح دهد و از ایرانیها بخواهد رفتار نادرست چند نفر را پای همه مردم عراق ننویسند.
حرفهای عراقچی اما در رسانه ملی پخش شده و موضع گیری دولت ایران را نشان میدهد، موضعگیریای كه در فضای مجازی هم ایرانیها واكنشهای تندی به آن نشان دادند و به شیوههای مختلف بیان كردند كه چنین رفتاری با مهاجران افغانستانی مقیم ایران به دور از انصاف است و حتی نمونههای خارجی این اتفاق را در فرانسه و دیگر شهرها مورد بررسی قرار دادند. اما واقعا تمام رابطه ما و افغانستانیهای مهاجر به همین تلخی بوده است؟
ما و همسایگان دشمن مشترک داریم
حالا درست است كه هنرمندان ایرانی واكنش چندانی به این ماجرا نشان ندادند و حواسشان بیشتر به اتفاقات كشورهای دوردست است! اما طبیعتا همه شان هم اینطور نیستند، با رضا برجی عكاس و مستندساز جنگ كه تماس گرفتیم و نظرش را درباره صحبتهای عراقچی پرسیدیم، او منتقد بیان چنین حرفهایی بود و گفت: اینكه بگوییم عراقی بماند و افغانستانی برود و... آنقدر با تفکر اسلامی ما در تناقض است كه آدم میماند چه بگوید!
او ادامه داد: اولا كه با قطعیت میگویم تصمیمگیرنده، نظام و مردم هستند كه طبعا هم هیچ كدام از چنین رفتارها و حرفهایی دفاع نخواهند كرد. دوما هم شاید جایی در گذشته میشده این حرفها را به زبان بیاورند، هرچند آن موقع هم این حرفها درست نبوده، اما حالا ما همخونیم. خون ایرانی و عراقی و افغانستانی به هم گره خورده. چرا؟ چون ما برای هم خون دادهایم. مردم سه كشور در یك جبهه خونشان روی زمین ریخته بعد از كنارهم ایستادنها و جنگیدنها مرز میان ما چه معنایی دارد؟
برجی درباره سفرش در سال 66 به افغانستان میگوید: وقتی به افغانستان سفر كردم با چشم خودم دیدم كه ما یك ملت هستیم و یك فرهنگ داریم. وقتی میروی در بدخشان مرز تاجیكستان و كنار چشمهای مینشینی كه ناصرخسرو از آب آن وضو گرفته، میفهمی مرزها در مسائل فرهنگی میان ما اصلا وجود ندارند و همه یكی هستیم. این مستندساز تاكید میكند: حالا كه ما با هم سنگر ساختهایم، بیان چنین حرفهایی خطرناك است.ما همه در منطقه دشمن مشترك داریم و میخواهیم او را شكست دهیم، حالا اینكه شروع كنیم به جدا شدن از هم، دقیقا همان كاری را انجام دادهایم كه دشمن میخواهد و چیزی هم جز شكست نصیب همهمان نخواهد شد. او در پایان به اتفاقاتی كه در ورزشگاه ایران و عراق میان حاضران رخ داد، پرداخته و اظهار كرد: ما با دشمنی روبهرو هستیم كه سالهاست سیاستش این بوده: «تفرقه بینداز و حكومت كن» طبعا تمام تلاشش را میكند تا میان مردم هم فاصله بیندازد و البته چنین اتفاقاتی كاملا زودگذر هستند و تاثیر چندانی هم نمیگذارند. ما هنرمندان و رسانهها باید حواسمان به این موضوعات باشد و اجازه ایجاد تفرقه و شكاف میان مردم را ندهیم. آنقدر اشتراك فرهنگی داریم كه اگر به آنها بپردازیم، نگاه مردم به یكدیگر عوض میشود. روز گذشته نمایشگاه عكس موسی اكبری در فرهنگسرای نیاوران افتتاح شد، مردم بروند ببینند و رسانهها هم به آن بپردازند، آن وقت میبینید مردم میان این همه اشتراك عشق و محبت پیدا خواهند كرد و بس.
ما و افغانستان
ایران و همسایگانش طی سالهای گذشته هر چند مانند هر جای دیگر جهان مشكلات و اختلاف نظرهایی با هم داشتند، اما كم نبوده روزهای سختی كه پشت هم ایستادهاند و شاید بیانصافی باشد اگر كسی در جهان یادش برود كشور ما بیش از چهار میلیون مهاجر افغانستانی را در روزگار دشواریهای جنگ در خود جای داد. هر قدر هم از این روزها خاطرههای خوب و بد در كنار هم باشد، باز هم نباید نیمه پر لیوان را ندید و فراموش كرد رهبر انقلاب دستور دادند تمام كودكان افغانستانی حاضر در ایران از امكان تحصیل برخوردار باشند، چه آنها كه دارای مدارك قانونی هستند و چه آنها كه نیستند باید در مدارس دولتی ثبتنام شوند.
خون شریکیم
كاظمی همان شاعری كه اول متن به عبارتی از سروده هایش اشاره كردیم، درباره حرفهای عراقچی یادداشت مفصلی نوشته و در بخشهایی از آن آورده است: به سخن آقای عراقچی از چند منظر میشود نگریست؛ هم از جهت آماری هم از جهت پیوندهای اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی مهاجران با كشور میزبان و هم از جهت منافع استراتژیك و درازمدت كشور ایران در این خصوص. به اینها بیفزایید «خونشریكی» این دو ملت و جنگیدن و شهادت در سنگرهای همدیگر را، در حالی كه خون شهدای مدافع حرم هنوز خشك نشده است.
طی ماههای گذشته كم نبودند اتفاقاتی كه نشان دادند ما و همسایگان آنقدر كه باید با هم مهربان نیستیم. هر چند در مراحل حساس و دشواری پشت هم ایستادهایم، اما هم ما مردم و هم دولتمردان گاهی رسم همسایگی از یادمان میرود. آنچه میان مردم ایران و كشورهای همسایه رخ میدهد اما موضعگیریهای رسمی جهانی نیست، هر چند طبعا ناراحتی و دلسردیهایی را ایجاد میكند، اما وقتی دولتمردان حرف میزنند همه چیز حالت رسمی و جدی به خود گرفته و تبعات سنگینتری هم پیدا میكند.
وقتی مردم ایران در ورزشگاه شعارهای نامناسبی درباره مردم عراق سر میدهند یا برعكس عراقیها چنین رفتار نامناسبی را انجام میدهند، ماجرا با مهربانیهای دوباره در سفرهایی كه مردم دو كشور دارند، كمرنگ میشود یا فوتبالیستها وارد موضوع شده و با ارائه توضیحاتی آن را كمرنگ و حل میكنند. نمونهاش هم استوری بشار رسن، بازیكن عراقی تیم پرسپولیس است كه سعی كرد با توضیحی ساده تمام آنچه را در بازی میان الزوار و ذوب آهن اصفهان گذشته بود توضیح دهد و از ایرانیها بخواهد رفتار نادرست چند نفر را پای همه مردم عراق ننویسند.
حرفهای عراقچی اما در رسانه ملی پخش شده و موضع گیری دولت ایران را نشان میدهد، موضعگیریای كه در فضای مجازی هم ایرانیها واكنشهای تندی به آن نشان دادند و به شیوههای مختلف بیان كردند كه چنین رفتاری با مهاجران افغانستانی مقیم ایران به دور از انصاف است و حتی نمونههای خارجی این اتفاق را در فرانسه و دیگر شهرها مورد بررسی قرار دادند. اما واقعا تمام رابطه ما و افغانستانیهای مهاجر به همین تلخی بوده است؟
ما و همسایگان دشمن مشترک داریم
حالا درست است كه هنرمندان ایرانی واكنش چندانی به این ماجرا نشان ندادند و حواسشان بیشتر به اتفاقات كشورهای دوردست است! اما طبیعتا همه شان هم اینطور نیستند، با رضا برجی عكاس و مستندساز جنگ كه تماس گرفتیم و نظرش را درباره صحبتهای عراقچی پرسیدیم، او منتقد بیان چنین حرفهایی بود و گفت: اینكه بگوییم عراقی بماند و افغانستانی برود و... آنقدر با تفکر اسلامی ما در تناقض است كه آدم میماند چه بگوید!
او ادامه داد: اولا كه با قطعیت میگویم تصمیمگیرنده، نظام و مردم هستند كه طبعا هم هیچ كدام از چنین رفتارها و حرفهایی دفاع نخواهند كرد. دوما هم شاید جایی در گذشته میشده این حرفها را به زبان بیاورند، هرچند آن موقع هم این حرفها درست نبوده، اما حالا ما همخونیم. خون ایرانی و عراقی و افغانستانی به هم گره خورده. چرا؟ چون ما برای هم خون دادهایم. مردم سه كشور در یك جبهه خونشان روی زمین ریخته بعد از كنارهم ایستادنها و جنگیدنها مرز میان ما چه معنایی دارد؟
برجی درباره سفرش در سال 66 به افغانستان میگوید: وقتی به افغانستان سفر كردم با چشم خودم دیدم كه ما یك ملت هستیم و یك فرهنگ داریم. وقتی میروی در بدخشان مرز تاجیكستان و كنار چشمهای مینشینی كه ناصرخسرو از آب آن وضو گرفته، میفهمی مرزها در مسائل فرهنگی میان ما اصلا وجود ندارند و همه یكی هستیم. این مستندساز تاكید میكند: حالا كه ما با هم سنگر ساختهایم، بیان چنین حرفهایی خطرناك است.ما همه در منطقه دشمن مشترك داریم و میخواهیم او را شكست دهیم، حالا اینكه شروع كنیم به جدا شدن از هم، دقیقا همان كاری را انجام دادهایم كه دشمن میخواهد و چیزی هم جز شكست نصیب همهمان نخواهد شد. او در پایان به اتفاقاتی كه در ورزشگاه ایران و عراق میان حاضران رخ داد، پرداخته و اظهار كرد: ما با دشمنی روبهرو هستیم كه سالهاست سیاستش این بوده: «تفرقه بینداز و حكومت كن» طبعا تمام تلاشش را میكند تا میان مردم هم فاصله بیندازد و البته چنین اتفاقاتی كاملا زودگذر هستند و تاثیر چندانی هم نمیگذارند. ما هنرمندان و رسانهها باید حواسمان به این موضوعات باشد و اجازه ایجاد تفرقه و شكاف میان مردم را ندهیم. آنقدر اشتراك فرهنگی داریم كه اگر به آنها بپردازیم، نگاه مردم به یكدیگر عوض میشود. روز گذشته نمایشگاه عكس موسی اكبری در فرهنگسرای نیاوران افتتاح شد، مردم بروند ببینند و رسانهها هم به آن بپردازند، آن وقت میبینید مردم میان این همه اشتراك عشق و محبت پیدا خواهند كرد و بس.
ما و افغانستان
ایران و همسایگانش طی سالهای گذشته هر چند مانند هر جای دیگر جهان مشكلات و اختلاف نظرهایی با هم داشتند، اما كم نبوده روزهای سختی كه پشت هم ایستادهاند و شاید بیانصافی باشد اگر كسی در جهان یادش برود كشور ما بیش از چهار میلیون مهاجر افغانستانی را در روزگار دشواریهای جنگ در خود جای داد. هر قدر هم از این روزها خاطرههای خوب و بد در كنار هم باشد، باز هم نباید نیمه پر لیوان را ندید و فراموش كرد رهبر انقلاب دستور دادند تمام كودكان افغانستانی حاضر در ایران از امكان تحصیل برخوردار باشند، چه آنها كه دارای مدارك قانونی هستند و چه آنها كه نیستند باید در مدارس دولتی ثبتنام شوند.
خون شریکیم
كاظمی همان شاعری كه اول متن به عبارتی از سروده هایش اشاره كردیم، درباره حرفهای عراقچی یادداشت مفصلی نوشته و در بخشهایی از آن آورده است: به سخن آقای عراقچی از چند منظر میشود نگریست؛ هم از جهت آماری هم از جهت پیوندهای اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی مهاجران با كشور میزبان و هم از جهت منافع استراتژیك و درازمدت كشور ایران در این خصوص. به اینها بیفزایید «خونشریكی» این دو ملت و جنگیدن و شهادت در سنگرهای همدیگر را، در حالی كه خون شهدای مدافع حرم هنوز خشك نشده است.