یك اتفاق مبارك و یك معضل بزرگ

یك اتفاق مبارك و یك معضل بزرگ


در سال‌های اخیر اتفاق مباركی در تلویزیون افتاده كه به نظرم خیلی ارزنده است و آن هم این كه سال‌ها در تولیدات تلویزیون، مدام راجع به بدی‌ها صحبت می‌كردیم و می‌خواستیم زیبایی‌ها را از طریق نمایش زشتی‌ها تبلیغ كنیم و احساس می‌كنم اكنون این تفكر تغییر پیدا كرده است و تلویزیون سعی كرده زیبایی‌ها را به طور مستقیم نمایش دهد.
ولی این كه در عین تغییر رویه تلویزیون برخی به سوی ماهواره می‌روند، ناشی از دست دوم بودن نگاه ماست یعنی برخی برنامه سازهایمان نگاه می‌كنند ببینند بقیه شبكه‌های تلویزیونی دنیا چكار می‌كنند سپس با رنگ و بویی مثلا ایرانی- اسلامی همان را كپی می‌كنند.
در كشورهای پیشرفته و حتی در كشورهای در حال توسعه، هویت جامع رسانه‌های سراسری، هویتی است متعلق به خودشان، چه در ریخت، چه درشكل، چه در زیبایی شناسی و حتی در كادرها ولی این اتفاق در تولیدات تلویزیونی ما چنان كه باید محسوس نیست. هیچ گاه به دنبال این نبودیم به‌طور جامع فكر كنیم زیباشناختی شكلی و تولیدات تصویری كشور خودمان، چقدر به فرهنگمان نزدیك است. چقدر برنامه‌هایی كه تولید می‌كنیم با نگاه سعدی، حافظ، نظامی و با نگاه متفكرانی كه دغدغه هویت اجتماعی و جمعی داشتند منطبق است و متاسفانه بیشتر تقلید است كه به چشم می‌خورد یعنی متفكران برنامه‌ساز ما برخاسته از نیازهای واقعی جامعه، به فكر برنامه‌سازی نیستند و بیشتر تقلید می‌كنیم. ما در جهان جنگ اقتصادی داریم ولی مهم‌تر از جنگ اقتصادی، جنگ فرهنگی است. به دلیل غفلت از فرهنگ و هویت ملی خودمان، متاسفانه خیلی از نمادهای فرهنگ‌های منسوخ و رد شده ملت‌های دیگر، در آثارمان امكان ظهور پیدا كرده است. نباید تلویزیون را سطحی نگاه كنیم و بگوییم چون رسانه عام است پس تولیداتش مهم نیست و باید به محصولاتش آب بسته شود؛ اتفاقا ریتم و ضرباهنگ در تلویزیون بسیار مهم تر است چون بستر اصلی فرهنگ‌سازی برای تمام طبقات، تلویزیون است.