جنایت آتشین پایان یک رابطه عاشقانه

جنایت آتشین پایان یک رابطه عاشقانه

پسر جوان وقتی فهمید دختر مورد علاقه اش قصد ازدواج با مرد دیگری را دارد ، دست به انتقامگیری هولناکی زد. او با آتش زدن خودروی دختر جوان مرگ او را رقم زد. 19 اردیبهشت امسال بود كه زنگ تلفن بازپرس كشیك قتل تهران به صدا درآمد. آن سوی خط یكی از ماموران كلانتری تهرانپارس بود كه خبر از مرگ دخترجوانی بر اثر سوختگی داد. بادستور بازپرس ساسان غلامی تحقیقات پلیس جنایی پایتخت برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد . تحقیقات اولیه پلیس حكایت از آن داشت كه پسر 30 ساله به نام شهروز بعداز دعوا با نامزدش او را در یكی از محله‌های شرق تهران با بنزین به آتش كشیده، او را سوزانده وخودش هم سوخته است. ماموران زمانی كه از مسؤولان بیمارستان تحقیق كردند معلوم شد دختر جوان 9 روز به‌دلیل شدت سوختگی در بیمارستان مطهری تهران بستری بوده اماروز دهم به دلیل شدت سوختگی فوت شده است. با مرگ دختر جوان در جریان یك جنایت عاشقانه، شهروز در همان بیمارستان بازداشت شد . او بعد از بهبود نسبی مرخص و مورد تحقیقات پلیسی - قضایی قرار گرفت و به آتش زدن دختر جوان اعتراف کرد. این هفته در « پشت صحنه یک جنایت» سراغ این متهم رفتیم که حرف های زیادی برای گفتن داشت . همچنین در گفت و گو با بازپرس پرونده و یک روانشناس ، دلایل این جنایت عاشقانه را بررسی کردیم.

به‌خاطر مقتول از خانواده‌ام گذشتم
صورت و سرش با باند قهوه‌ای پیچیده شده است. آثار سوختگی روی دستانش جا خوش كرده است. زمانی كه نام نامزدش را برزبان می‌آورد شروع به گریه می‌كند و هنوز باور نكرده كه با یك اشتباه جان او را گرفته است. پسر جوان در گفت‌وگو با جام‌جم به تشریح جزئیات این جنایت پرداخت .
قبل از قتل، چه‌كاره بودی؟
زمانی كه در تهران بودم در صرافی پدرم كار می‌كردم. بعد به تركیه رفته و در آنجا به صرافی ادامه دادیم. دو سال پیش به تهران بازگشتم و كارهای مختلفی انجام دادم.
چرا به ایران بازگشتی؟
دلم برای كشورم تنگ می‌شد و دوست داشتم بیشتر در ایران بمانم. تصمیم داشتم در ایران كسب و كارم را گسترش دهم و مغازه صرافی راه‌اندازی كنم. اما شرایط به‌گونه‌ای رقم خورد و به هر دری كه زدم، نتوانستم پول آنچنانی برای راه اندازی صرافی تهیه كنم. فقط توانسته بودم 270 میلیون تومان جمع كنم كه این پول كفاف این كار را نمی‌داد.
چقدر درس خوانده‌ای؟
تا دیپلم خواندم و بعد به خاطر لجبازی با خانواده‌ام قید درس و دانشگاه را زدم و وارد بازاركار شدم.
‌چطور با مقتول آشنا شدی؟
ابتدا در اینستاگرام آشنا شده و بعد در پیست اسكی با هم ملاقات كردیم. او به عنوان مشاور در یك مركز املاك كار می‌كرد. با وجود مخالفت خانواده با او نامزد كرده و این كار باعث طردم از خانواده شد.
چطور بدون رضایت و حمایت خانواده‌ات می‌خواستید ازدواج كنید؟
270 میلیون تومان سرمایه خودم و 30 میلیون تومان سرمایه نامزدم را برداشتیم و برای راه‌اندازی رستوران به تركیه رفتیم كه مرد تركیه‌ای سرم كلاه گذاشت و پولمان را برداشت و فرار كرد. بعد از هفت ماه با تمام شدن پول‌هایمان به تهران بازگشتیم. نامزدم بعد از این سفر مرا ترك كرد.
به خاطر همین او را آتش زدی؟
فهمیدم می‌خواهد با فرد دیگری ازدواج كند. می‌خواستم بازگردد و شرایط درست شود كه قبول نمی‌كرد. آن روز چند لیتر بنزین از جایگاه سوخت خریدم. از ساعت 7 مقابل خانه‌اش بودم. بعد از دو ساعت آمد. از او خواستم به حرف‌هایم گوش كند. او می‌گفت باید فراموشش كنم. برای این‌كه او را بترسانم روی خودم بنزین ریختم كه روی ماشین و دختر جوان هم ریخت. فندك زدم كه لباسم آتش گرفت و بعد تمام ماشین شعله‌ور شد. خودمان را داخل جوی آب انداختیم اما او براثر سوختگی شدید جان باخت.
چرا تركیه نماندی؟
 نامزدی من با دختر مورد علاقه‌ام باعث شده بود كه خانواده‌ام قید مرا بزنند. آنها دیگر با من كاری نداشتند، حتی تماسی با من نگرفتند كه از وضع و حالم باخبر شوند و بفهمند حالا كه مورد كلاهبرداری قرار گرفته و با مشكلات مالی درگیر شدم چه بلایی سرم آمده است. از سویی خودم این زندگی را قبول كرده بودم و نمی‌توانستم با اختلاف و درگیری كه با خانواده‌ام پیدا كرده‌ام نزدشان بازگردم. چون نمی‌خواستم غرورم پیش آنها شكسته شود و فكر كنند كه من اشتباه كرده‌ام. بنابراین تصمیم گرفتم دیگر به تركیه نروم و در ایران بمانم تا شاید یك روز مشكلاتم حل شود. فكر نمی‌كردم به‌تنهایی نتوانم مشكلاتم را حل كنم و به یكباره همه كاخ‌های آرزوهایم از بین برود.



ریشه‌های این جنایت
ساسان غلامی، بازپرس دادسرای جنایی تهران در این باره می‌گوید: در این پرونده شاهد هستیم كه پسر جوانی وقتی دچار بحران مالی می‌شود و كاری برای خود نداشته، سعی می‌كند به جای كمك از خانواده، از نامزدش پول بگیرد و هزینه زندگی‌اش را تامین كند. زمانی كه نامزد پسر جوان به خاطر وضعیت آشفته و نبود ثبات در زندگی، متوجه می‌شود كه او نمی‌تواند مرد زندگی‌اش باشد از پسر جوان جدا شده و دیگر تمایلی به بازگشت به ادامه زندگی با او ندارد. پسر جوان كه علاقه زیادی به آن دختر و احساس مالكیت نسبت به او داشته نمی‌تواند جدایی از او را تحمل كند و در صدد انتقامگیری برمی آید و با پاشیدن بنزین او را می‌سوزاند و باعث مرگ وی می‌شود و خودش هم دچار سوختگی 10 درصدی می‌شود .  بازپرس دادسرای جنایی تهران تصریح كرد:قطع رابطه عاشقانه یكی از مواردی است كه چنین افرادی نمی‌توانند آن را تحمل كنندو دست به جرایم خشن از جمله اسیدپاشی یا قتل می‌زنند. خانواده نقش مهمی در سرنوشت جوان‌ها و آینده آنها بازی می‌كنند. اگر آنها حامی فرزندان خود نباشند، مهارت‌های اجتماعی و فردی را به آنها آموزش ندهند، نظارت كافی بررفتارهای شخصی و اجتماعی فرزندان خود نداشته باشند، از نظر روابط اجتماعی و عاطفی آنها را به سمت و سوی درستی سوق ندهند، شاهد چنین حوادث تلخی خواهیم بود .



خانواده ركن مهم آینده فرزندان
لیلا اسماعیلی، كارشناس ارشد روان‌شناسی درباره جنایت‌های عاشقانه می‌گوید: شكست عشقی یكی از متداول‌ترین اتفاقات میان دختران و پسران جوان است. فردی كه شكست  عشقی می‌خورد مدیریت روابط خود را از دست می‌دهد و چون باور پایان رابطه را ندارد، دست به اقداماتی می‌زند كه برای خود و دیگران آسیب‌پذیر است. خانم‌ها نوع رفتارشان با مقوله شكست عشقی نسبت به مردها فرق دارد. خانم‌ها خیلی عاطفی‌اند و گریه می‌كنند. اما مردها خصمانه برخورد می‌كنند.  
وی افزود: افراد شكست خورده در عشق به خاطر خشمی كه بابت پایان رابطه‌شان دارند، توانایی كنار آمدن با ناكامی را ندارند، در كمال قساوت چون نه شنیده‌اند، نقشه انتقام می‌كشند. آنها فكر می‌كنند لایق این رفتار نبوده‌اند. بنابراین دست به اسیدپاشی، كتك‌كاری و جنایت می‌زنند.
اسماعیلی ادامه داد: عموما  این افراد مبتلا به اختلال شخصیتی ضداجتماعی، اعتماد به نفس پایین و خدشه‌های اجتماعی در وجودشان هستند. از لحاظ خانوادگی مشكلاتی دارند و نتوانسته‌اند آن فشارها را در محیط خانواده تحمل كنند تا جایی كه به تنهایی توانسته‌اند تصمیم بگیرند خشم را به بدترین شكل ممكن مثل قتل و اسید پاشی بروز دهند.