از دور و برمان غافل نشویم

از دور و برمان غافل نشویم


متاسفانه مدت‌هاست حین زندگی روزمره در سطح شهر صحنه‌های بسیار بدی را می‌بینیم كه هر كدام از آنها می‌تواند زمینه‌ساز تولید یك سریال تراژیك باشد. شما در نظر بگیرید چه شغل‌های كاذبی كه در پیاده‌روها رواج نیافته و هركدام از آنها می‌تواند زمینه شكل‌گیری یك سناریو و درنهایت تولید سریال جذاب شود؛ دیدن دختربچه‌ها و پسربچه‌هایی كه برای تهیه روزی‌شان تا كمر در سطل زباله‌ها فرومی‌روند یا آویزان ملت می‌شوند بلكه یك آدامس یا دستمال كاغذی بفروشند یا به مردم التماس می‌كنند كه با وزن كردن خودشان چند ریال به آنها بدهند.
دیدن این صحنه‌ها كه تصویری تمام و كمال از بدنه جامعه ارائه می‌دهد حقیقتا دلخراش است و دل هر‌انسانی را به درد می‌آورد و این ابدا و مطلقا شایسته جامعه ما، با این فرهنگ قوی، نیست و لیاقت ما بسیار بیشتر از این است.
برای حل این مشكلات قطعا باید به كاركرد فرهنگی مجموعه‌های تلویزیونی رجوع كنیم. چه اشكالی دارد سریال‌هایی بسازیم تا این مشكلات را نمایش دهد و مورد توجه مسؤولان قرار گیرد بلكه برای حل مشكلات چاره‌ای بیندیشند؟
اگر حال ساخت مجموعه‌های نمایشی با محوریت زندگی این طبقات اجتماعی ندارند تا می‌توانند مستندهای جذاب درباره اینها بسازند یا از تولیدكنندگان برنامه‌های گفت‌وگومحور بخواهند به بهانه‌های مختلف گریزی بزنند به زندگی اینها.
نباید اجازه داد دردهای اقتصادی، كودكان این سرزمین را به دستفروشی و تكدیگری بكشاند و صدالبته كه هم تلویزیون و هم رادیو باید در این زمینه‌ها محصولات راهبردی ثمربخش تولید كنند.
سریال‌های تلویزیونی كه نباید فقط جای آدم‌های شیك و مرفه یا آدم‌های فقیر بی‌هویت باشد. اتفاقا رسوخ فقر در طبقه متوسط است كه باید در سریال‌ها كالبدشكافی شود. در نمایش‌های رادیویی هم بد نیست به چنین مضامینی ورود كنند.