عاشق فردا هستم

گفت‌وگو با استاد قباد شیوا ؛ گرافیست

عاشق فردا هستم

بای بسم‌ا... انجمن بین‌المللی طراحان گرافیك، دوره 12 جلدی آثار استادان بزرگ بین‌المللی طراحی گرافیك را كه منتشر كرد، آثار قباد شیوا زینت‌آرای یك جلدش بود انجمن، دلیل گزینش استاد را در تماسی تلفنی چنین عنوان كرد: كارهای شما هویت مستقل و خاص دارد و شاخص گرافیك ایران است. می‌توانید در دایره‌المعارف بریتانیكا ویراست 2007 درباره آثار استاد و ویژگی‌هاش بیشتر بیاموزید... همچنین زمانی كه در آمریكا دوره مطالعاتی‌اش را می‌گذرانید، دانشگاه از آثارش نمایشگاهی برپاكرد كه چون آثار شیوا به طور عمیق بر آمده از ذائقه پارسی است، در نیویورك طنینی درانداخت تا این كه گروهی با دستگاه‌هایی آنچنانی آمدند و با استاد گفت‌وگوكردند تا صدای شیوا هم به‌عنوان پیام نخبگان زمین، بخشی از داده‌های همان دیسك طلایی معروف باشد كه با وویجر به فضای بی‌کران فرستاده شد.

 كنسرو گرافیك؟
برداشت مرحوم سپهر بوده از كارهام.
 دست مهربانی كه به شما كمك كرد؟
دست خودم.
 نامهربانی هم دیدین استاد؟
بله همیشه.
 به زندگی‌تون كه داورانه نگاه بكنین (مثلا ویتكنِشاین گفته: زندگی فوق‌العاده بود)؟
بله، من هم از زندگی خودم راضی‌ام و از مسیری كه رفتم.
 از نارضایی‌ها؟
زیاد خرده نمی‌گیرم.
 توی هنر بیشتر رسوندین یا دادین؟
سعی كردم از طریق كارم به فرهنگِ بصری مردم اضافه كنم؛ نه كه كار بازاری و تجاری كنم.
 برخی معاصرانِ مشهور، كارهاشون كپی‌برداریه از آن‌سوی مرزها؛ می‌دونین دیگه!
كوشش كرده‌ام همیشه صادق باشم و تحت تاثیر آقا یا خانم ایكس در فلان جای جهان نباشم.
 وقتی جایگاه جهانی شما شناخته و معرفی شد چه حسی داشتین؟
طبیعتا خوشحال شدم.
 و زحمات‌تون؟
این كه هدر نرفته و كسانی بودن كه دوست داشتند این جور كارها رو.
 همكاری كه به نوعی الهام‌بخش یا منتقدِ هم بوده باشین؟
نداشتم.
 مقایسه تنهایی یا یگانگی شما با كره زمین؟
من كسی نیستم عزیزم! فقط همیشه سعی كردم توی كارم صادق باشم.
 درباره خط‌ها چه احساسی دارین، وقتی خط‌خطی می‌كنین به شما چی می‌گن؟
مثل دستگاه ضربان قلبه، خطی كه ما می‌كشیم همونه.
 روح شما رو اگه بخوایم تصویر كنیم شبیه چی میشه؟
بستگی به دیدِ شما داره.
 رنگ روح‌تون چه رنگیه؟
سفید.
 كه همه رنگ‌ها توش حل میشه؟
اصلا یكی از مشخصه‌های كار من به كارگرفتنِ رنگه.
 كدوم رنگ رو بیشتر دوست دارین؟
رنگ قرمز و سورمه‌ای.
 برگردیم به رنگ روح‌تون كه سفیده، آیا گاهی لكه‌ای روش میفته؟
پیش میاد.
 چی لك میندازه؟
بستگی داره.
 صابونی كه روح شما رو پاكیزه می‌كنه؟
صحبت كردن با یه‌شخصی مثل شما.
 لطف دارین. حالا یه ابراز احساسات به رنگ قرمز؟
رنگ عشقه. خونه. تاثیر بصریش روی مردم خیلی زیاده. رنگِ گرمه.
 باهاش موازی هستین باهاتون سنخیت نداره؟
مقداری بستگی به روحیه آدم داره.
 ما به اِزای بیرونی شما در طبیعت؟
درخت.
 كدوم درخت رو بیشتر دوست دارین؟
درخت انار.
درباره ایــرانِ دوست‌داشتنی؟
من عاشق كتیبه‌های گنج‌نامه‌ا‌م.
 جالبه نه نگاره داره نه...!
هنر توی سادگیه.
 گفته شده ریشه گرافیك در غارنوشته‌های كهن مثل لاسكو 14000 سال پیش از میلاد و... است؟
اعلام حضور بوده یعنی ما اینجاییم.
 پس گرافیك از قرن 19 آغازید مثل موندریان هلندی و...؟
بله. گرافیك اگر تكثیرنشه گرافیك نیست.
 از گرافیست‌هایی كه الهام‌بخش‌تون بوده‌اند؟
میلتون گِلِیزر.
 هوشنگ كاظمی؟
گرافیك نوین ایران را هم ایشان بنانهاده.
 تمام كارهایی كه كردین؟
بر اساس اتفاق‌های فرهنگی بوده.
 سعی همیشگی؟
همیشه سعی كردم كارهای من به كسانی كه نگاه شون می‌كنن قبل از هرچیز «زیبایی» بده.
 قلمرو روح شما به همان گستردگی كهكشان‌ها هست؟
فكر نكنم، ما روی زمین داریم زندگی می‌كنیم.
 شما كه روی زمین زندگی می‌كنین زیبایی‌های درونی شما بیشتره یا زیبایی‌های بیرونی زمین؟
زیبایی‌های درونی! ما اگه بیرون از خودمون چیزی می‌بینیم كه زیباست بلافاصله درونی میشه.
 پس منبع الهام شما به‌نوعی درونیه كه از بیرون تغذیه میشه؟
صد‌درصد.
 توی فصل‌ها كدوم‌شون بیشتر برای شما الهام‌بخشه؟
بهار.
 بهارِ كدوم منطقه ایران رو بیشتر دوست دارین؟
همدان بیشتر.
 خونه پدری كدوم محله همدان بود؟
محله درودآباد (در بافت تاریخی بازار).
 آخرین سفر به شهرِ آبا اجدادی؟
هفته پیش.
 مقایسه همدان پیشین با امروزه؟
خوب‌ شهری شده، الآن به لحاظ شهرسازی به نظر من خیلی زیبا شده.
 ترجیحا بهترین شهر جهان برای زندگی؟
من هنوز هم كه هنوزه عاشق شهر خودم همدانم.
 تازگی‌ها هدیه گرفتین؟
بله.
 بهترین هدیه‌ای كه دوست دارین بگیرین؟
فكر نكردم رُوش.
 بهترین هدیه به شما؟
كسانی بودند كه من رو تشویق كردند.
 از جمله؟
مرحوم پدرم و اشخاصی مثل شما كه درك خاصی دارند در هركاری.
 خیلی از مردم كار شما رو دوست دارند.
همین هدیه است دیگه.
 وقتی نسل‌های دیگه به شما ابراز احساس می‌كنن؟
این نظر لطف‌شونه.
 آخه واقعیته مثل من كه بخشی از كودكی و نوجوونیم با خاطره‌سازی آثار (كتاب و...) شما شكل گرفته؟
این یعنی شما آدم باهوشی هستی.
 هست كتاب‌هایی كه نقاشیش از متن فراتر رفته و چیزی افزون بر متن پدیدآورده!
باید این‌جور باشه.
 اهل رفت و آمد؟
تمام شاگردها عصرها جمع می‌شن اینجا و با همه‌شون دوستم.
 اگر خط‌ها و رنگ‌ها به حرف تون گوش نكنن؟
اون‌ها رو خود من به وجود آوردم.
 با خط‌ها و رنگ‌ها و نقش‌هاتون چه بذری پاشیدین؟
اول زیبایی. چون مصرف‌كننده كار ما مردم‌اند.
 چه جوری مردم (مخاطب) رو درنظر می‌گیرین؟
اونقدر رنگ و زیبایی میذارم توی كارم كه اگه اطلاعیه كار (پوستر مثلا) به درد بیننده نخوره، ولی كار رو دوست داشته باشه.
 چكیده روح كارهای شما؟
طبیعت ایرانه.
 در موقعیت كنونی چه چیزی رو دوست دارین؟
فكر نكردم روش.
 مسیر زندگی‌تون؟
از اول خونه ما پر بود از محبت و عشق. من تربیت شده پدرم هستم من ادامه پدرم هستم.
 شده به شك رسیده باشین؟
همیشه.
 نقطه یقین تون كجاست، وقتی كار تموم میشه؟
وقتی كه كار می‌كنین ایده‌آله، كار كه تموم میشه و هفته بعد كه نگاه می‌كنین می‌بینین نه! ایده‌آل نیست.
 توی زندگی و همین حرفه‌تون؟
 مرتب دارم كار می‌كنم.
 چی شما رو از دیگران متمایز می‌كنه؟
دنبال این تمایز نیستم من زندگی خودم رو دارم و با همه هم دوستم.
 شاعرانه رفتاركردن و زیستن به روحیه‌تون می‌خوره؟
خیلی‌ها درباره زندگیم شعر گفتن، ولی خودم شاعر نیستم.
 یادتون میاد الآن یك فرازی؟
نه. حفظ نیستم.
 توجه به تلویزیون؟
توی خونه‌ها كه از صبح تا عصر روشنه، ولی نگاه می‌كنم بعضی وقت‌ها.
 توی زندگی تون چی خیلی مهمه؟
راستش اینه كه یكی از شُقوق حرفه‌م طراحی پوستره وقتی از من می‌پرسن كدومش رو دوست داری می‌گم پوستری كه فردا می‌كشم.
 پس مهم یعنی؟
هر روز دارم كار می‌كنم.
 شده در كار به تكرار رسیده باشین؟
نه.
 ذهن‌تون رو چی بارآور می‌كنه؟
نوآوری.
 استاد نگاهم رو برمی‌گردونه به سوی دیوار دفتر كارش و تاكید می‌كنه:
این پوسترها دوتاش مثل هم نیست هر پوستر برای من یه تجربه جدیده.
 طرح جلد كتاب چی، به خاطر ویژگی‌هاش به تكرار نمی‌رسه؟
روجلد كتاب در واقع یه پوستر كوچیكه.
 شخصیت دلپذیر شاهنامه برای شما؟
رستم.
 كدوم فصل زندگیش؟
پدیده‌ایه كه فردوسی نوشته و در همه حالش بی‌نظیره.
 اخیرا در بازخوانی شاهنامه، به بخش غیبت‌رفتنِ كیخسرو رسیدم عجیب آدمی بوده!
فردوسی عجیب بود.
 نیروی برتری كه به شما انرژی داده؟
محبت.
 وقتی كه نانجیبی و بی‌محبتی می‌بینین؟
می‌رنجم از اون آدم.
 چطور برخورد می‌كنین؟
راه خودم رو میرم. بد گفتن، خوب گفتن، من راه خودم رو رفتم.
 این راه‌ها كه از قبل آماده نبوده لابد خود شما راه رو ساختین؟
بله.
 در مسیر چه جور خستگی در می‌كردین؟
كار رو با یه تجربه جدید شروع می‌كردم.
 همیشه می‌گین؟
همیشه می‌گم پوستری خوبه كه از توی خیابونا بره توی خونه‌ها.
 این كه نامِ نیك دارین؟
خدا رو شكر می‌كنم.
 رویای تحقق نیافته؟
حتما! گفتم كه! میگن كاری رو كه دوست داری؟ میگم كاری كه فردا بكنم.
 درباره عاقبت بخیری؟
از اون لحاظ خاطرم جَمعه. می‌دونم عاقبت بخیرم چون هر كاری كه كردم با نیت خوب بوده.
 درباره مرگ چه جوری می‌اندیشین؟
انتهای زندگیه.
 سپهری میگه مرگ در سایه نشسته و ما رو تماشا می‌كنه با خوشه انگور می‌آید به دهان؟
اون مرگ شاعرانه است.
 مرگ واقعی ولی؟
ادامه زندگیه.
 زندگی‌بی مرگ؟
معنی نداره.
 مرگ چیه؟
ما نمی‌دونیم مرگ چیه ولی انتهای حركت ماست.
 ولی كسانی مثل شما با كارها‌شون كه ادامه دارن؟
اگر در زمان حیات‌مون كارهایی كرده باشیم كه روی مردم تاثیر گذاشته باشه، تا وقتی كه اون كارها هست ما هم هستیم.
 تا اینجا خوش‌تون اومده از گفت‌وگو؟
خوبه! خیلی‌خوبه!