بیم و امید تئوریک در حاشیه بزرگراه چمران

جام‌جم از ریز و درشت پنجمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی گزارش می‌دهد

بیم و امید تئوریک در حاشیه بزرگراه چمران

پیامک شرکت در برنامه را شخص سردبیر ارسال می‌کند. در ادامه هم شماره تلفن فردی که باید برای هماهنگی با او تماس بگیرم. حضور رئیس قوه قضاییه به عنوان یکی از سران قوه یعنی برنامه حفاظت در کار است و طبعا باید نام خبرنگاران و حاضران در برنامه از پیش هماهنگ شود. با شماره درج شده در پیامک سردبیر تماس می‌گیرم و هماهنگی‌های لازم انجام می‌شود تا در صبح سرد.. . - اجازه بدهید دقیق‌تر توصیف کنم -.. . تا در صبح بسیار سرد یکشنبه سوم آذر تهران راهی سالن همایش‌های صدا و سیما شوم در شمال بزرگراه چمران و پایین ولنجک که همین طوری‌اش، چند درجه‌ای تفاوت دما با مرکز و جنوب تهران دارد. اجمالا اما بعد از چند ناهماهنگی جزئی که البته سرجهازی سمینارهایی در چنین ابعادی است پایم به داخل سالن همایش‎‌های بین‎‌المللی صدا و سیما باز می‌‍شود.
حجت‌الاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری، حجت‌الاسلام رضا غلامی رئیس مجمع عالی علوم انسانی و دبیر کنگره، دکتر مسعود درخشان استاد اقتصاد و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر موسی حقانی رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر و در ادامه هم سیدابراهیم رئیسی رئیس قوه قضاییه، سیدسعیدرضا عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، دکتر سورنا ستاری معاونت علمی ریاست جمهوری، دکتر حمید پارسانیا استاد و عضو هیات علمی دانشگاه تهران از کسانی هستند که در جمع می‌شناسم. الباقی هم عمدتا از اساتید دانشگاه و حوزه که احتمالا مقاله‌ای دارند یا به عنوان مهمان حضور دارند و جماعت خبرنگار مثل من که به جهت دیگری گذرشان به سمینار خورده.
 مورد جالب حجت‌الاسلام‌ دکترها
نکته جالب در چنین جمع‌هایی حضور افرادی با عنوان «حجت‎الاسلام و المسلمین دکتر» است. عبارتی در توصیف افرادی که هم تحصیلات حوزوی دارند و هم دانشگاهی. لاجرم برای توصیف این فضا هم این عبارت خلق شده تا بار و بنه علمی و تحصیلاتی فرد را به مخاطب نشان دهد. عبارتی که یک پایش در سنت علمی حوزوی دارد و یک پا هم در سنت علمی آکادمیک دانشگاه، یک پایش این سوی جوی است و پای دیگرش آن سوی جو. شاید همین هم باعث شد که هویت مشخصی نداشته باشد و به خوبی نتواند مبدا و معاد منظومه اندیشه‌ای فرد را توصیف کند. این‌که بالاخره در دایره سنت حوزوی تفلسف و تعلم می‌کند یا دانشگاهی. حالا بیایید تصور کنیم چنین هویتی در تحلیل پدیده‌های پیرامونی چگونه عمل می‌کند. مثلا در بزنگاه‌ها که ممکن است این دو وجه علمی سر ناسازگاری پیدا کنند و جوی مزبور گشاد شود، تکلیف چیست!
 درخواست امداد رئیس دستگاه قضا
«من اینجا نیامده‌ام که یکی نظریه علمی یا تئوری را عرضه کنم یا نیت نظریه‌پردازی داشته باشم! حضور برای کمک خواستن است!» اینها را رئیس قوه قضاییه می‌گوید که بعد از رضا غلامی، اولین سخنران است و این عبارت‌ها را به عنوان ورودیه حرف‌هایش انتخاب کرده. عبارت تحت‌اللفظی رئیسی را اگر سنباده بزنیم، در انتها به هسته سختی می‌رسیم که دو سه نفر از سخنرانان مراسم هم به شکل دیگری در حرف‌هایشان تکرار کردند. منهای بعضی کلیات، نکته جالب در میان سخنان رئیسی، اشاره گذرای او به تفاوت نظام فقهی و تفقه در سنت فقهی حوزه در قرن‎‌های گذشته و وضعیت این سال‌هاست. یک‌جور نقد آرام که شعله‌اش بیشتر نظام حوزی را می‌گیرد:
«فقهای ما زحمات زیادی کشیده‌اند با این حال تفاوت زمان با دوران مرحوم صاحب جواهر این است که امروز فقه باید حکومت کند در‌حالی که در زمان مرحوم صاحب جواهر این‌گونه نبوده. نظام فقهی در آن زمان بیشتر ناظر بر اعمال و احکام فردی است. در دوره جدید اما فقه باید نرم‌افزار و مغزافزار نظام حکومتی باشد در حوزه‌های مختلف اقتصاد و اجتماع و فرهنگ.» رئیس دستگاه قضا در ادامه حرف‌هایش در جا تذکر می‌دهد که معنای این حرفش، بی‌توجهی به علوم انسانی فرنگی و ریختن‌شان توی دریا نیست. نگاهی که بعضی مدعیان دارند: «همه اینها البته به معنای قابل بحث نبودن تجربیات غرب در علوم انسانی نیست! حتما تجربیات آنها هم قابل بحث است اما قابل نقد هم هست!»
ادامه صحبت‌های رئیس دستگاه قضا، می‌خورد به بیم و امیدهای علوم انسانی اسلامی که از قضا چند سالی هست توی بورس است: «باید به این موضوع یک نگاه آسیب‌شناسانه هم داشت. مثلا این‌که چرا در این سال‌ها در هسته‌ای و نانو پیشرفت کرده‌ایم ولی نسبت به علوم انسانی اسلامی هنوز سوالات و بحث‌های جدی وجود دارد؟ در این مسیر حوزه و دانشگاه باید با یک نگاه آسیب‌شناسانه، نگاه مجدد کنند.» ختم سخنان قاضی القضات هم کمک خواستن و آوردن علوم انسانی به متن جامعه و حکومت‌داری است. چیزی که شاید نظام آکادمیک فعلی ما نه فقط رغبت چندانی به آن ندارد بلکه زنهار هم می‌دهد:
«الان که فقه دارد حکومت می‌کند باید به سوالات متعدد در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و امثالهم پاسخ داده شود. در همین حوزه قضا برای قضات ما هزاران سوال وجود دارد. سوالاتی که باید به آنها پاسخ داده شود. این سوالات و مسائل را چه کسی باید حل کند؟ اینها باید روی میز این کنگره و سمینار باشد. الان در حوزه تحقیقات و پایان‌نامه‌ها، عمده مسائل و موضوعات ناظر غیربومی و نامرتبط به فضای فعلی جامعه است. نه تنها مسائل بلکه راهکارها هم باید بومی شود.» قاضی القضات دارد نقدهایش به وضعیت علوم انسانی را ادامه می‌دهد و من به این فکر می‌کنم که چنین مسیرهایی شاید به نقد و تضارب آرای بیشتری با اهالی دانشگاه نیاز دارد.
 سیاسی‌ها پَر!
قاضی القضات صحبت‌هایش را تمام و در ادامه هم جلسه را ترک می‌کند. ترک رئیس دستگاه قضا همان و خالی شدن دو سوم جایگاه خبرنگاران همان! حدسم درست بود. عمده جماعت خبرنگار به دلیل حضور یکی از سران قوه از گروه‌های سیاسی رسانه‌های متبوع‌شان عازم نشست شده بودند. طبعا عدم حضور رئیس قوه مزبور برای خبرنگاران مزبور هم دیگر وظیفه‌ای ایجاد نمی‌کند. لاجرم افتتاحیه کنگره می‌ماند و خبرنگاران مظلوم و وفادار فرهنگ که چیز دیگری جز خبر خواندن آنها را پابند حوزه کاری‌شان کرده. نمونه‌اش نگارنده همین سطور که در سرمای گداکُش صبح اول وقت سوم آذر از آن سوی تهران کوبیده و با موتور، خودش را به‌حاشیه اتوبان چمران رسانده برای ثبت بیم و امیدهای پنجمین کنگره علوم انسانی اسلامی!
حداد عادل را خیلی‌ها با فرهنگستان زبان فارسی و واژه‌های حاشیه‌دار می‌شناسند. اخیرا هم مدارسی که او راه‌اندازی کرده دستمایه حاشیه‌هایی قرار گرفت. خب از این مسائل که بگذریم بد نیست بدانید که حداد از استادان فلسفه است و در کانت‌شناسی و شرح نظام فکری این فیلسوف آلمانی هم دستی بر آتش دارد. او رئیس شورای تحول در علوم انسانی هم است. شورایی که از زیر مجموعه‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی محسوب می‌شود و وظیفه‌اش بازنگری در متون درسی دانشگاهی و تغییر سیاست‌های آکادمیک دانشگاهی در حوزه علوم انسانی و حرکت به سمت نوعی از علوم انسانی است که با حال و هوای این مرز و بوم سازگاری بیشتری داشته باشد.
روی همین حساب از این فرصت استفاده می‎‌کند و برای حضار گزارشی می‌دهد که در ده‌سال اخیر در شورای تحول علوم انسانی چه خبر بوده و چه کرده‌اند و به چه نتایجی رسیده.