باد و بوران و برف و سرما این روزها همسایه دیوار به دیوار چادرنشینان زلزلهزده آذربایجانی است
آن روی سیاه برف
1ـ دانههای درشت و پرآب برف روی شیشه پنجره مینشیند و آرام سر میخورد پایین. شیشه میشود خیس عرق، گرمای اتاق دلچسب است و نوشیدن یك فنجان چای در این فضای شاعرانه، سرخوش ترین حال ممكن را نصیبت میكند. این هوای پاییزی برفی حال میدهد برای شعر خواندن و شعر گفتن و موسیقی شنیدن. 2ـ پولك ها، پولكهای سرد و زیبا، آرام آرام خود را به صورتِ ترك خورده كویرِ یزد و قزوین و سمنان و مركزی میرسانند و آب میشوند روی لبهای خشك و كبود شده شان و نمیو نیم جان و رمقی به بیابانهای درحال فرو نشست میدهند. خدارا شكر، زمینهای تفتیده مان جانی دوباره میگیرند اگر این برف زیبا همچنان ببارد. 3ـ یزد؛ دشتها و كوهستانهایش، همیشه بوی خشكی میدهند، بوی تاریخ آفتاب خورده، بوی تابش بی امانِ خورشید لجوج و پرحرارت... این روزها اما یزد و دشتها و كوهستانهایش سپیدند و سرد و تماشایی. اصلا سوژه عكس و عكاسیاند و حال میدهند برای صفحه اینستاگرام كه یك شعر عاشقانه زیرش بنشیند. 4ـ دریاچه ارومیه دوباره دارد جان میگیرد. این روزها كه باران و برف، پاییزمان را حسابی زمستانی كرده و بیشتر از هر جا بركتش به مناطق غربی و شمال غربی كشورمان میرسد، تالاب بزرگ و خشكیده ارومیه هم كه هزار و یك طرح دولتیها نتوانست حیاتش را به آن برگرداند، دوباره دارد آبدار میشود؛ شكل سابقش، شكل دریا.... اصلا قایقهای گردشگری دوباره چشم به راه گردشگران دریایی نشستهاند و منتظرند تا لحظهای باران قطع شود و راسته پرتوهای سرخ رنگ غروب را بگیرند و بروند تا آن دوردستها؛ همانجا كه شاعرانه به خورشید میرسد. 5ـ برف پاییزی یكجای دیگر هم نشسته است. روی مخروبههای زلزله؛ زلزله میانه و سراب؛ روی سقفهای آجری و بتونی كه حالا دیگر از هم پاشیده و نقش زمین شدهاند. روی كانكسهای سرد و یخ زده، روی چادرهای كوچك خیسِ نچسب. چادرها و كانكسهای زلزله زدگان آذربایجانی، حتی سرپل ذهاب كرمانشاه. اینجا اما برف و باران و بوران زیبا نیست، دوست داشتنی نیست، سوژه بكر عكاسی نیست. حتی اگر یكی از همان چادرنشینان و كانكس نشینان باشی، نعمت و بركت هم نیست، شاید نكبت است و نقمت، اگر احساس كنی تنهایی هستی خانه خراب و رها شده میان مخروبههای زلزله، با مصیبتی كه باید بارش را به تنهایی به دوش بكشی؛ همان حس غریبی كه این روزها به جان برخی هموطنان زلزلهزده آذربایجانی و حتی كرمانشاهی افتاده است.
هنوز آمار و اطلاعات دقیقی كه نشان دهد تمام خرابیهای زلزله سال 91 این خطه سردسیر كشورمان آباد شده در دست نیست، اما زمین كه این چیزها سرش نمیشود، هروقت دلش بگیرد میلرزد و همهچیز را با خود میلرزاند، مثل همین جمعه دو هفته پیش،
17 آبان كه دوباره با قدرت 5.9 ریشتر تكانی خورد و سراب و میان را هم تكانید؛ هر دو شهرستان را، خانههایشان و دل مردمانشان را.
سال 91، مرداد ماه بود كه زندگی را بر سر مردم آذربایجان خراب كرد و سایه لرزش ویرانگرش تا چند پاییز و زمستانِ سرد و پربرف، روی سر هموطنان تركزبانمان بود و این بار مثل زلزله دو سال پیش كرمانشاه، آبان هوس تكان و تكاندن آذربایجان به سرش زد؛ هوسی كه تاوانش سنگین بود و هست.
این بار هم مثل هر حادثه طبیعی دیگری در كشور، مسؤولان بخشهای دولتی و عمومی، دوربینها و عكاسان و شبكه ها، پای تپههای بی قواره آجرهای تلنبار شده از آوار حاضر شدند و یكپارچه گوش شدند برای شنیدن و چشم، برای دیدنِ زندگی از دست رفته مردم مصیبت زده و قولها و وعدههای حمایت و همدردی و تسریع در امدادرسانی نشست پای عكسها و فیلمها و ...
وعدهها و امدادرسانی و آواربرداری اما سرعتش كم بود، به باد و باران و بوران و برف نرسید، مثل خیلی وقتها، مثل خیلی جاها.. برف و بوران زودتر رسید و خندید و نیشتر زد به جان آوارگان چادرنشینی كه درد بیخانمانی هنوز تا مغز استخوانشان رسوخ كرده.
چادرنشینی استخوان سوز
اینجا كه ما هستیم، در پایتخت، هوا كه خیلی سرد شد و باران و برف زیبا روی شیشه مه گرفته خانه و محل كارمان نشست، دمای هوا به صفر نرسید، اما باز هم سرد بود و بخاریها و شوفاژها با شدت تمام به كار افتاد؛ آن هم زیر سقفها و سرپناههای امن و محكم و دوست داشتنی. این حال و هوای پاییزی و دلچسب همه 22 استانی بود كه پای برف و باران و سرما كمابیش به آنها رسیده بود. اینجا اما، در شهرها و روستاهای زلزلهزده میانه و سراب، خط قرمز دماسنج هر روز پایین و پایینتر میرود، صفر را رد كرده و منهای ده درجه رسیده؛ به یخبندان كامل... یك یخبندان كریه و زشت و زمخت زیر چادرهای سفید خیس و یخ زده. اینجا بوی مشمئزكننده یخبندان و آوار و درد هنوز با هوهوی باد و بوران توی هوا پخش میشود.
مسؤولان كار میكنند، جهادیها كار میكنند، نهادهای نظامی كار میكنند، اما سرعتشان به سرعت برف و بوران نمیرسد، باز عقب میمانند و باز درد همچنان باقی است.
روزهایی مثل شب تار
دمای هوای میانه و سراب این روزها میان شمارههای منهای پنج و منهای ده بالا و پایین میرود. بسیاری از مردم در مناطق روستایی و كوهستانی هنوز كانكس ندارند، چادرنشینند و خدا میداند چگونه شب را به صبح و صبح را به شب میرسانند. دولتیها تصمیم گرفته اند مردم به جای دریافت كانكس در خانههای اجارهای ساكن شوند و اجارهبهای آنها را نیز به مدت شش ماه پرداخت كنند؛ طرحی كه چندان با استقبال مردم زلزلهزده مواجه نشده، شاید فكر میكنند اگر زندگی زیر چادر و كانكس را تحمل كنند، دیوار خانههای مخروبشان زودتر بالا برود و به سقف و سرپناه برسند. بارش برف و سرمای هوا اما عملیات آواربرداری و بازسازی واحدهای مسكونی را با مشكل و كندی روبهرو كرده است.
خانههای كوچك موقت
دولتیها اما كوتاه نمیآیند، این بار تصمیم گرفته اند مقابل برف و بوران بایستند و از مردمشان مراقبت كنند. واحدهای مسكونی موقت ۱۲ تا
۱۵ متری جهت اسكان موقت در حال ساخت است و این راهكار موقت اما از بیراهكاری بهتر است. حتی عملیات آواربرداری همچنان ادامه دارد و معاون سیاسی فرماندار شهرستان میانه میگوید آوار برداری در مناطق زلزلهزده میانه و محلههای قدیمی و بافت فرسوده اگرچه به طور كامل تمام نشده و همچنان در روستاهای زلزله زده میانه توسط اكیپهای اعزامی درحال انجام است، اما آوارهای كوچه و معابر جمعآوری شده است. سرهنگ نجفی، مسؤول قرارگاه پیشرفت و آبادانی سپاه عاشورا اما میگوید با اجرای شبانهروزی عملیات خاكبرداری در ورنكش، تا چهار روز آینده آواربرداری در كانون اصلی زلزله به پایان میرسد.
اینجا کسی سردش نیست
فرماندار سراب هم از توزیع وسایل گرمایشی مناسب و ۴۰ اتاقك در مناطق زلزلهزده شهرستان خبر میدهد و به ما اطمینان خاطر میدهد زلزلهزدگان سرابی مشكل گرمایشی ندارند.
ایرج ثقفی میگوید: كار آواربرداری در
15 روستا به پایان رسیده و در ۵۰ روستای زلزله زده شهرستان در حال اجراست و تلاش میكنیم آواربرداری با توجه به شروع فصل بارشها بهزودی به پایان برسد. به گفته وی، صد خانوار نیاز به اسكان موقت داشتند كه ۴۰ اتاقك نصب شده و صد واحد پیش ساخته نیز پیش بینی شده كه در مرحله اول ۶۰ واحد ایجاد خواهد شد. كار ساخت واحدهای پیشساخته هم بهزودی تمام میشود.
فرماندار سراب درباره اجاره كردن خانه برای زلزلهزدگان هم اینگونه توضیح میدهد: برای ۶۰۰ زلزلهزده شهرستان سراب واحدهای استیجاری تدارك دیده شده و در اختیارشان قرار گرفته است.
میانهایها در كانكس
در میانه اما بیشتر ساخت و استقرار كانكس مد نظر مسؤولان است و فرماندار میانه دربارهشان میگوید ۱۵۰ كانكس تاكنون برای اسكان موقت زلزلهزدگان روستاهای بخش تركمانچای و كندوان شهرستان میانه تامین و نصب شده است.كار آواربرداری در مناطق مختلف شهرستان میانه هم به گفته محمدرضا مشایخی، با سرعت ممكن درحال انجام است.در این اوضاع و احوال بنیاد مسكن هم طبق روال همیشگی درحال انجام كارهای روتین این نهاد در مواقع بحران، یعنی تعیین و اعطای تسهیلات و گرفتن پیمانكار برای ساخت تدریجی واحدهای مسكونی زلزلهزدگان است.
نهادهای دولتی و غیردولتی و عمومی و نهادهای نظامی اینجا در میانه و سراب همه پای كارند، اما برف و بوران امسال زود آمد و سخت، باخانمان و بیخانمان هم سرش نمیشود؛ سرد است و استخوان سوز و تباهكننده. شاید باید تلاشها بیشتر شود و سرعت اجرای وعدهها و امدادرسانیها بیشتر و بیشتر.
-
برای كودكان زیر یك سال چه اسباببازیای بخریم؟
-
سبقت سندرز از بایدن و ترامپ
-
یارانههای بنزینی به مقصد رسید؟
-
از آگهی تا آگاهی
-
حالا نوبت دولت است
-
رادیو همچنان مظلوم است
-
بیم و امید تئوریک در حاشیه بزرگراه چمران
-
سهمیهبندی اطلاعات!
-
آن روی سیاه برف
-
تعویض 3 میلیون دلاری؟!
-
یارانههای بنزینی به مقصد رسید؟
-
خلف وعده دولتمردان