بررسی کارکرد جوایز ادبی

بررسی کارکرد جوایز ادبی

یكی از كاركردهایی كه برای جوایز ادبی در جهان در نظر می‌گیرند، حمایت از نوع ادبی است. هر جایزه‌ای با توجه به اهدافی كه برای خودش در نظر می‌گیرد، اثری را می‌گزیند و با حمایت‌های مختلف آن كتاب را به مخاطبان معرفی می‌كند. آثار بسیاری را می‌توان نام برد كه پس از برگزیده شدن در یك جایزه ادبی، سر و صدای بسیاری را در جهان ایجاد كرده‌اند. حتی گاهی برگزیده شدن یك كتاب از یك نویسنده، نام آن نویسنده را بر سر زبان‌ها انداخته و او را از فراموشی خارج كرده است. برای این حرف می‌توان مصادیق بسیاری برشمرد كه یك جایزه، نویسنده و كتاب‌هایش را در كانون توجه قرار داده است. حال با این توصیف‌ها باید گفت آنچه انتظار می‌رود این است كه جوایز ادبی در ایران نیز همین كاركرد را داشته باشند، ولی آنچه در عمل اتفاق می‌افتد بیشتر شبیه رفیق‌بازی ادبی بوده و انتخاب‌ها محفلی است. انتخاب‌ها در ایران به‌جای این‌كه زمینه دیده شدن و خوانده شدن آثار یك نویسنده را فراهم كنند، تنها یك نمایش ادبی است. این اتفاق چپ و راست هم ندارد و در اغلب جوایز شاهد این اتفاق هستیم كه یك جایزه تاثیر چندانی در مسیر ادبی یك نویسنده و آثارش ندارد. احتمالا اگر به ذهنتان خیلی فشار بیاورید، بتوانید یكی دو كاری كه در جوایز ادبی برگزیده شدند و این برگزیده شدن مسیر حركت رو به جلوی اثر و نویسنده را فراهم كردند به خاطر بیاورید، ولی در اغلب موارد حتی یادمان نمی‌ماند كدام كار در ادوار جوایز ادبی برگزیده و تقدیر شده است. جایزه ادبی جلال آل‌احمد كه جایزه ملی و دولتی است چند روز پیش دوازدهمین دوره‌اش برگزار شد، جایزه‌ای كه به نظر می‌رسد نكات بالا درباره‌اش صادق است و كارهایی كه در آن طی دوره‌های مختلف برگزیده شده‌اند، از نگاه ناظران چندان با اقبال روبه‌‌رو نشده‌اند كه شاید دلیل آن را در اعتماد مخاطبان به آن باید جست. حتی جوایز شبه‌خصوصی روشنفكری و غیر آن نیز در این دسته قرار دارند و می‌توانید مرور كنید كدام كار در آنها برگزیده شده و بعد از آن درباره نویسنده و آثارش در میان مخاطبان سخن گفته شده است. در ادامه مروری بر برخی آثاری كه طی سال‌های اخیر در جایزه جلال برگزیده شده‌اند، كرده‌ایم تا شاید قبول كنید كه نام برخی از آثار حتی به گوشتان نخورده است.

بی‌كتابی
محمدرضا شرفی خبوشان در سال 96 به عنوان نویسنده این اثر برگزیده و معرفی شد. رمانی متفاوت كه بسیاری از مخاطبان به آن واكنش مثبت نشان دادند كه بخشی از این واكنش‌ها پیش از برگزیده شدن این اثر بود. با این حال برگزیده شدن آن در یك جایزه ادبی نتوانست تاثیری در روند فروش و دیده شدن نویسنده‌اش بگذارد، زیرا شرفی خبوشان به‌اندازه كافی به عنوان یك‌نویسنده كه حرف‌هایی برای گفتن دارد، شناخته شده بود و برگزیده شدن در جایزه جلال تاثیری در مسیر او نداشت. این رمان كه در روزگار قاجار می‌گذرد خواننده را به سفری در تاریخ می‌برد.

این خیابان سرعت‌گیر ندارد
مریم جهانی در سال 96 بابت این رمان به صورت مشترك با محمدرضا شرفی خبوشان برگزیده بخش رمان و داستان بلند شد. رمان او به‌خاطر خلق موقعیت نو و توجه به زندگی روزمره شخصیتی كه كمتر در ادبیات معاصر به آن پرداخته شده، همراه با داستانی گیرا و قصه‌گویی مناسب و استفاده از خرده‌روایت‌ها برای ساخت شخصیت‌های داستان مورد توجه داوران قرار گرفت و توانست در بین برگزیده‌های این جایزه قرار بگیرد. برگزیده شدن در دهمین دوره جایزه جلال آل‌احمد تاثیر زیادی بر رمان جهانی نداشت و طبق آمار خانه كتاب این رمان به چاپ سوم در هر چاپ یك‌هزار نسخه رسیده كه این یعنی هیچ!

لم‌یزرع
محمدرضا بایرامی، نویسنده باسابقه و شناخته‌شده ادبیات داستانی است كه در فضای جنگ یكی از نام‌های مشهور در ادبیات داستانی ایران است. او با آثار متعددش یكی از نویسنده‌های پركار ایران محسوب می‌شود كه سال 95 در نهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد اثرش برگزیده شد، اثری كه در روزگار  صدام حسین اتفاق می‌افتد و یكی از آثار متفاوت در زمینه جنگ تحمیلی است، اما این اثر با وجود برگزیده شدن در جایزه جلال آل‌احمد، كتاب سال جمهوری اسلامی و جایزه شهید حبیب‌غنی‌پور و با گذشت سه سال از انتشارش از پله سوم چاپ بالاتر نرفته است. این موقعیتی است كه دیگر آثار بایرامی كه جایزه هم نبرده‌اند، در آن قرار دارد و می‌توان نتیجه گرفت كه جوایز تاثیری در نگاه مخاطب نداشته، در حالی كه پس از برگزیده شدن رمان بایرامی، نقدهای مثبت و منفی بسیاری حول آن مطرح شد، اما در بر همان پاشنه برای آثار بایرامی چرخیده و روال طبیعی را طی كرده است.

دختر لوتی
این رمان در كنار رمان «پاییز فصل آخر سال است» در سال 94 به‌عنوان رمان برگزیده در هشتمین دوره معرفی شد؛ رمانی كه در شهرستان پلدختر می‌گذرد و قصه‌ای از روزگار جنگ را بازگو می‌كند. شهریار عباسی كه خود داوری و دبیری جایزه جلال آل‌احمد را نیز برعهده داشته در این رمان كم‌حجم خواننده را به فضایی كوهستانی می‌برد. این رمان با وجود برگزیده شدن در این جایزه، مورد اقبال واقع نشده و با گذشت پنج سال از انتشار و چهار سال پس از برگزیده شدن از چاپ دوم فراتر نرفته و این به معنای این است كه یك جایزه ادبی نتوانسته نظر مخاطبان را نسبت به این كتاب عوض كند. هرچند رمان دیگری كه با «دختر لوتی» برگزیده شد به چاپ‌های متعدد رسید كه بسیاری معتقدند این اقبال بی‌ارتباط با جایزه‌ای است كه به رمان مرعشی تعلق گرفت.

آه باشین
دومین جلد از سه‌گانه محمدكاظم مزینانی در هفتمین دوره جایزه جلال آل‌احمد با رمان «ملكان عذاب» به صورت مشترك برگزیده شد؛ رمانی كه قصه‌ای از چند نسل را بازگو می‌كند كه هركدام سرگذشتی دارد، ولی این رمان هم نتوانسته به چاپ‌های متعدد برسد. چاپ پنجم این رمان در سال 98 روانه كتابفروشی‌ها شده است. این را باید در كنار جشنواره‌ای قرار داد كه ناشر كتاب برایش برگزار كرد و این نیز عامل دیگری برای فروش كتاب بود وگرنه جایزه اتفاق ویژه‌ای برای كتاب رقم نزد. این در حالی است كه بسیاری از آثار ترجمه‌ای بدون تبلیغات و برگزیده شدن در جوایز ادبی به چاپ‌های متعدد می‌رسند كه باید علت آن را در اعتماد مخاطب جست‌وجو كرد.

​​​​​​​ملكان عذاب
رمان ابوتراب خسروی در هفتمین دوره این جایزه كه در سال 93 برگزار شد، یكی از برگزیده‌های بخش رمان بود. اثری كه طی سال‌های پس از برگزاری، چند ناشر عوض كرده ولی این تغییر ناشر سبب نشد كه اثر توسط مخاطبان خوانده شود. هرچند در محافل ادبی این اثر دیده شده، ولی دامنه آن به میان جامعه كشیده نشد و از جوایز ادبی انتظار می‌رود كتابی را به میان مخاطبان عمومی بكشاند، در غیر این‌صورت احتمالا محافل ادبی به آثار ابوتراب خسروی واكنش نشان می‌دادند و بردن یا نبردن یك جایزه برای جمع‌های ادبی تفاوتی ندارد.