چاروقت   دوزُم ...

گفت‌و‌گو با هنرمندی كه نخستین پاپوش سنتی كشور را احیا كرده است

چاروقت دوزُم ...

عمری به درازای تاریخ دارد و هنوز زنده است؛ نفس می‌كشد! چاروق، همان پاپوشی است كه از گذشته همراه خیلی‌ها بوده و هنوز هم كه هنوز است مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ یكی از رشته‌های صنایع‌دستی زیبا و چشم‌نواز كشورمان كه پلی شده بین سنت و مدرنیته! یادگاری به جا مانده از روزگار خیلی دور، برای نسلی كه از چاروق به كفش‌های جدید امروزی رسیده‌. این وسط اما چاروق هنوز زنده است و نفس می‌كشد. نفس‌كشیدنش را اما مدیون هنر دست اساتیدی است كه در عصر اینترنت و تكنولوژی چاروق‌دوزی پیشه كرده‌اند؛ استادانی مثل رحمان هرمزیاری، هنرمند پیشكسوت مهابادی كه چراغ چاروق‌دوزی را در این خطه از خاك كشورمان روشن نگه داشته؛ چاروق‌های دوخته دست او، نشان مرغوبیت ملی دار‌د و این برای هنرمندی كه چاروق‌دوزی پیشه آبا و اجدادی‌اش است، یعنی بهترین دستاورد. او اما یك افتخار بزرگ دیگر هم در كارنامه‌اش دارد؛ او هنرمندی است كه نخستین پاپوش سنتی كشورمان را احیا كرده است.

نشان به نشان شعر مولانا
چاروق در زبان تركی به معنای پای‌افزار است. در لغت‌نامه دهخدا در تعریف چاروق آمده است كه پاپوشی با دو تسمه كه به مچ پا بسته می‌شود. در اشعار مولانا جلال‌الدین بلخی هم از آن صحبت به میان آمده است؛ نمونه‌ معروف آن در قسمتی از شعر موسی و شبان در مثنوی معنوی مولانا به چشم می‌خورد؛ آنجا كه چوپان می‌گوید چاروقت دوزم كنم‌شانه سرت كه خود نشانی از كاربرد و رونق این هنر از قرن‌ها پیش دارد. در فرهنگ معین مقابل كلمه چاروق نوشته شده: «چاروق {تركی = چارغ = چاروق} كفش چرمی كه با بندهایی به ساق پا پیچیده می‌شود؛
پا تا به، پالیك؛ ابزار كار ساخت چاروق  مانند ابزار كفاشان است كه عبارتند از: تخته كار، گازن، قالب و سرقالب، پاشنه كش، دروشه و سوزن برای برش چرم و قالب‌بندی كاله. مواد اولیه هم چرم دباغی شده است؛ چرمی كه این هنرمند صنایع‌دستی می‌گوید، دیگركیفیت قدیم را ندارد: «چرم‌های قدیمی با چرم‌های امروزی خیلی فرق می‌كردند، انگار كه تغذیه و آب و هوا و... روی حیوان‌ها هم اثر گذاشته و آنها را ضعیف‌تر كرده، به خاطر همین چاروق‌های امروزی به استحكام چاروق‌های قدیمی نیستند. قدیم از چاروق به خاطر استحكامش در كشاورزی و كارهای سخت استفاده می‌شد، اما الان چاروق بیشتر حالت نمادین پیدا كرده است.»


میراثی خانوادگی
چاروق‌دوزی در خانواده هرمزیاری، قدمتی 200 ساله دارد؛ آن‌قدر كه درمهاباد خیلی‌ها این خانواده را به همین هنر می‌شناسند؛ هنری كه پیشه خانوادگی‌شان شده و رحمان هرمزیاری درباره‌اش می‌گوید: ما در مهاباد به خانواده چاروق‌دوز معروف هستیم، من از پدرم این كار را یاد گرفتم و پدرم از پدرش و همین‌طور نسل به نسل اجداد من چاروق‌دوزی را بلد بودند. من هم از كودكی با این حرفه بزرگ شدم، اما به طور حرفه‌ای و مستقل از سال 1362، به صورت استادكار چاروق‌دوزی می‌كنم.
چاروق در زبان مردم مهاباد كه یكی از شهرهای كردنشین استان آذربایجان غربی است، یك اسم خاص و زیبا دارد؛ مهابادی‌ها به چاروق می‌گویند كاله شمامه‌بندی و هرمزیاری درباره فلسفه این نام‌گذاری می‌گوید: در كردی به هر چیزی كه چهار طرفش شیرازه شده و به‌صورت یك پاپوش درآمده باشد كاله می‌گویند.
از طرف دیگردر منطقه ما میوه‌ای كوچك‌تر از خربزه است كه هم خوشبو است هم خوشرنگ، تقریبا می‌شود همان دستنبوی شما. ما به این میوه شمامه می‌گوییم. بعد از دوخت چاروق، در مرحله‌ای ما با یك منگوله آن را تزئین می‌كنیم. حالا شما اگر دستنبو را در نظر بگیرید و نصف آن را جای آن منگوله بگذارید، می‌بینید كه از نظر ظاهری شباهت زیادی به هم دارند به همین خاطر به آن كاله شمامه‌بندی می‌گویند.
هرمزیاری قبل از این‌كه یك هنرمند صنایع‌دستی باشد، یكی از علاقه‌مندان این رشته است و به همین خاطر درباره كار و مهارتی كه پیشه كرده،تحقیق زیاد انجام داده، آن‌قدر كه بخشی از صحبت‌هایش را اختصاص بدهد به تاریخچه كاله شمامه‌بندی كه تخصص اوست:  طبق اسناد موجود كاله اولین پاپوشی است كه در كشورمان به‌خصوص در مناطق كردنشین از آن استفاده می‌كردند و بیشتر از 5000 سال قدمت دارد؛ یعنی اگر بخواهیم طبق تاریخچه بگوییم، در منطقه ما اول كاله بوده، بعد كلاش بوده كه همان گیوه‌های سفید رنگ كردی است، بعد شده كالوش، بعد هم شده كفش و این چهارمرحله تكاملی پاپوش تا رسیدن به كفش‌های امروزی است.
این هنرمند چاروق‌دوز در توضیح بیشتر می‌گوید: كاله در قدیم چندین نوع مختلف داشت، مثل كاله مویی كه در آن به جای نخ از موی بز استفاده می‌كردند، یا كاله ساكار كه همان كاله ساده بود و از پشم گوسفند درست می‌شد و در نهایت كاله شمامه‌بندی كه در آن از نخ ابریشم برای بافتن رویه كفش استفاده می‌شد. اما نكته جالب اینجا بود كه هركدام از كاله‌ها برای یك فصل مناسب بودند، اما در مجموع كاله ساكار یا ساده بیشتر توسط مردم عادی استفاده می‌شد و كاله شمامه‌بندی مخصوص افراد خاص و فرمانداران و... بود.


احیای یك رشته منسوخ شده
برای هنرمندی كه از كودكی پای بساط چاروق‌دوزی نشسته و حساب چاروق‌هایی كه تا حالا دوخته از دستش در رفته، همیشه یك كابوس پس ذهنش وجود دارد، این‌كه دیگر كسی نباشد چراغ این هنر را روشن نگه‌دارد. همین دغدغه عاملی بوده كه او همراه با اداره میراث فرهنگی استانش یك همكاری مشترك را برای آموزش و معرفی چاروق‌دوزی شروع كند: «این حرفه در منطقه ما از یادرفته بود، فراموش شده بود، قدیم‌ها شاید خیلی‌هابه این حرفه می‌پرداختند، اما به مرور زمان اساتید چاروق‌دوز از دنیا رفتند و من به خودم آمدم و دیدم تنها كسی هستم كه در مهاباد كاله شمامه‌بندی می‌دوزم.
به همین خاطر با همكاری میراث فرهنگی به مدت دوسال كلاس آموزشی چاروق‌دوزی داشتم كه در مراحل اول بسیار هم موفق بود، چراكه به خاطر امتیازاتی كه آن موقع میراث فرهنگی در نظر گرفته بود مثل بحث بیمه، خیلی‌ها به این رشته روی آوردند و به این ترتیب این رشته از صنایع‌دستی در منطقه ما زنده شد.»
پس عجیب نیست كه احیای چاروق شمامه‌بندی را به نام هنرمندی بنویسند كه می‌گوید تمام وسایلی كه برای چاروق‌دوزی استفاده می‌كند همان وسایل قدیمی پدربزرگش است؛ همه وسیله‌هایی كه مثل یكه ارثیه گرانبها به او رسیده‌اند: «من این هنر را با افتخار به دخترم كه با من زندگی می‌كرد و به یكی از برادرزاده‌هایم آموزش داده‌ام و حالا هر دو نفر مثل یك استادكار چاروق می‌دوزند، در دوره آموزشی در سطح مهاباد هم به 70 نفر چاروق‌دوزی یاد دادم، اما به خاطر قطع شدن بیمه هنرمندان صنایع‌دستی خیلی‌هایشان این حرفه را رها كردند و الان فكر كنم فقط حدود سه یا چهارنفر چاروق‌دوزی می‌كنند.»



هنری به قدمت یك سرزمین
می‌گویند در برخی از مستندات تاریخی از جمله تخت جمشید، تصاویری از این نوع پاپوش حك شده كه گویا از سوی اهالی شمال‌غرب ایران به شاهان هخامنشی هدیه شده است.
همه افتخار این استاد چاروق‌دوزی هم همین قدمت و اصالت كارش است: «از نظر من چاروق‌دوزی یك هنر ملی است و همین آن را باارزش می‌كند، هنری كه تماما با دست انجام می‌شود و كیفیتش رابطه مستقیمی به مهارت سازنده‌اش دارد.»
با این‌كه ما پای صحبت‌های هنرمندی از مهاباد نشسته‌ایم، اما چاروق در مناطق دیگری از كشورمان هم وجود دارد و این یعنی چاروق پاپوشی است به وسعت یك سرزمین؛ موضوعی كه هرمزیاری درباره‌اش می‌گوید: «در چهار نقطه از ایران، هنر چاروق‌دوزی رواج دارد، در مهاباد، زنجان، خراسان شمالی و فومن. البته شكل و رنگ و مواد مورد استفاده در این مناطق با هم تفاوت دارد، اما در نهایت همگی یك نوعی از چاروق هستند.»