عکس ها و آدم ها
اصلا قلم و همه آسمان ریسمان بافی هایش را می گذاریم کنار و با منطق زیبایی شناسی بصری صحبت می کنیم. عکس در کاخ نیاوران زیباتر است یا صحن علنی مجلس؟ شما اگر بیننده عکس باشید، دوست دارید عکس از سوژهتان را در کدام محل ببینید؟ دوست داشتم برای نمایندهای که عکسش را با کت و شلوار اتو کشیده، ایستاده در صحن علنی مجلس منتشر می کند پیام بفرستم: هموطن عزیزم! ما مردم اگر از این عکس ها دوست داشتیم ببینیم، عکس تاج پهلوی در کاخ نیاوران جذابیت بصری بیشتری داشت!
همین طور که آلودگی تهران را از زیر ماسک نفس می کشیدم و خیابان ولیعصر را قدم می زدم به این فکر می کردم عکس یک مسوول با کت و شلوار پشت میز مدیریتش چقدر می تواند برای مردم دوست داشتنی باشد؛ مثلا برای یک جامعه زیر سایه امپریالیسم شاید جذاب باشد که رئیس جمهور منتخبش را پشت میز چوبی مرغوب کاخش در حال امضا با خودنویس گران قیمت ببیند. یا یک جامعه زیر سایه پادشاهی شاید با دیدن خودروی گران قیمت شاهزاده کشورش احساس غرور کند. اما فکر نمی کنم این چیزها برای جامعه ای که با رهبری از دل و کف جامعه انقلاب کرده تا اریکه قدرت را ارابه خدمت کند، جذاب باشد.
وقتی تاکسی گیرم آمد که دیگر گلویم داشت می سوخت و سرفه امانم را گرفته بود. قدیم ها وقت قدم زدن در خیابان ولیعصر، هر نفسی که فرو می رفت ممدحیات بود و چون بر می آمد مفرح ذات. اما گویا این روزها هر نفسی که فرو می رود مخل حیات است و چون بر می آید مکدِر ذات! راننده تاکسی داشت برای مسافر جلویی از وضعیت خوزستان می گفت: من خودم بچه آبادانم. می دانم مردمی که تیر و ترکش خوردند و دم نزدند، حالا باید درد به کجای استخوانشان رسیده باشد که فریاد میزنند. مسؤولان هم که پشت میزهایشان نشسته اند، دستور کمک رسانی امضا می کنند. راستی، عکس های امام جمعه آبادان را دیده ای؟ پنج شش روز است که خودش شخصا آستین و پاچه بالا زده و دارد کمک دست مردم آب را از خانه ها جمع می کند و سیل بند می زند... مسافر که چهره اش در هم رفته بود، گفت: گول این رسانه بازی ها را نخور پدر جان! اینها همه اش جلوه سازی است. اگر می خواسته کمک کند چرا گذاشته عکس بیندازند؟
تنها روی صندلی عقب نشسته بودم، سرم را به شیشه چسبانده بودم و فکر می کردم اگر عکس های امام جمعه پخش نشود مسافرها می گویند چرا به میدان نمی آیند؟ اگر هم پخش بشود می گویند اگر قصد کمک است چه کسی بی هوا عکس گرفته است؟ چنارهای دود گرفته ولیعصر را نگاه می کردم و با خودم می گفتم هر چه باشد این مردم می خواهند عکس مسوولان شان را با سر و وضع خاکی بین مردم ببینند. این مردم می خواهند بیل زدن مسوولان شان را ببینند. همین طور که آفتاب بی رمقی که در آسمان خاکستری تهران غروب می کرد را نگاه می کردم به این فکر می کردم کاخ نیاوران جذابیت بصری بیشتری دارد برای عکاسی یا صحن علنی مجلس؟
همین طور که آلودگی تهران را از زیر ماسک نفس می کشیدم و خیابان ولیعصر را قدم می زدم به این فکر می کردم عکس یک مسوول با کت و شلوار پشت میز مدیریتش چقدر می تواند برای مردم دوست داشتنی باشد؛ مثلا برای یک جامعه زیر سایه امپریالیسم شاید جذاب باشد که رئیس جمهور منتخبش را پشت میز چوبی مرغوب کاخش در حال امضا با خودنویس گران قیمت ببیند. یا یک جامعه زیر سایه پادشاهی شاید با دیدن خودروی گران قیمت شاهزاده کشورش احساس غرور کند. اما فکر نمی کنم این چیزها برای جامعه ای که با رهبری از دل و کف جامعه انقلاب کرده تا اریکه قدرت را ارابه خدمت کند، جذاب باشد.
وقتی تاکسی گیرم آمد که دیگر گلویم داشت می سوخت و سرفه امانم را گرفته بود. قدیم ها وقت قدم زدن در خیابان ولیعصر، هر نفسی که فرو می رفت ممدحیات بود و چون بر می آمد مفرح ذات. اما گویا این روزها هر نفسی که فرو می رود مخل حیات است و چون بر می آید مکدِر ذات! راننده تاکسی داشت برای مسافر جلویی از وضعیت خوزستان می گفت: من خودم بچه آبادانم. می دانم مردمی که تیر و ترکش خوردند و دم نزدند، حالا باید درد به کجای استخوانشان رسیده باشد که فریاد میزنند. مسؤولان هم که پشت میزهایشان نشسته اند، دستور کمک رسانی امضا می کنند. راستی، عکس های امام جمعه آبادان را دیده ای؟ پنج شش روز است که خودش شخصا آستین و پاچه بالا زده و دارد کمک دست مردم آب را از خانه ها جمع می کند و سیل بند می زند... مسافر که چهره اش در هم رفته بود، گفت: گول این رسانه بازی ها را نخور پدر جان! اینها همه اش جلوه سازی است. اگر می خواسته کمک کند چرا گذاشته عکس بیندازند؟
تنها روی صندلی عقب نشسته بودم، سرم را به شیشه چسبانده بودم و فکر می کردم اگر عکس های امام جمعه پخش نشود مسافرها می گویند چرا به میدان نمی آیند؟ اگر هم پخش بشود می گویند اگر قصد کمک است چه کسی بی هوا عکس گرفته است؟ چنارهای دود گرفته ولیعصر را نگاه می کردم و با خودم می گفتم هر چه باشد این مردم می خواهند عکس مسوولان شان را با سر و وضع خاکی بین مردم ببینند. این مردم می خواهند بیل زدن مسوولان شان را ببینند. همین طور که آفتاب بی رمقی که در آسمان خاکستری تهران غروب می کرد را نگاه می کردم به این فکر می کردم کاخ نیاوران جذابیت بصری بیشتری دارد برای عکاسی یا صحن علنی مجلس؟
تیتر خبرها
-
سومین شورش علیه نئولیبرالیسم
-
عکس ها و آدم ها
-
چرا خورشیدگرفتگی امروز مهم بود؟
-
پرمخاطبترین برنامههای آذرماه رسانه ملی
-
همسفری با خضر نبی، فتحعلیشاه و ملاصدرا
-
قانون مالیات به کام میلیاردرها
-
قاسم افشار: موسیقی ما باید شیمیدرمانی شود
-
مسیح در سیما
-
پایان مُطرب و عروس هندی
-
«جنگ ستارگان» روی زمین!
-
مسافری از آینــــــده
-
6 رفتار پرخطر رأیدهندگان
-
«حاشیه » چگونه به متن آمد؟
-
شورشیها از داخل خط میگیرند
-
چه کسی حاجی فیروز را کشت؟!