برف اسیدی
یادم هست بچهتر که بودم و برف میبارید، دوست داشتم یک کاسه بگذارم روی بام و وقتی از برف لب به لب شد، شیره انگور را خالی کنم رویش و مثل بستنی بخورم. یادم هست معلم و پدر و مادر همیشه گوشزد میکردند که اگر هوا آلوده باشد برفی که میبارد اسیدی است و خوردنش برای آدم ضرر دارد. میگفتند اسیدی یعنی همه آلودگیهای هوا را در خودش حل کرده و به زمین رسیده. این روزها که برف میبارد به این فکر میکنم این برف حکماً اسیدی است. بس که هوای این روزها غبار غم و فاجعه دارد. حکماً این برف را اگر بخورم از غصه پر میشوم. کاش این برفها غم و غصه معلق در هوای این روزها را در خود حل کنند.