برف، خاطره جمعی شادمانی

برف، خاطره جمعی شادمانی

مسعود فروتن / مجری



چه چیزی در یك رخداد طبیعی مثل برف وجود دارد كه می‌تواند حال یك جامعه‌غم‌زده را خوب كند؟ ما مدت زیادی است كه در انتظار این سپیدی بی‌كران هستیم. یك اتفاق طبیعی كه مدت‌هاست در این شهر ردی از آن دیده نمی‌شد. ضمن این‌كه برای ما و نسل‌های بعد از ما هم همیشه برف همراه بوده است با شادمانی. این پیوست شادمانی و برف از همان كودكی در نهاد ما وجود داشته و حالا هم كه بعد از مدت‌ها باریده ما را ناخودآگاه به همان شادمانی دوره كودكی‌مان پیوند داده است. حضور برف همیشه برای ما به مفهوم همین شادمانی و بازگشت به كودكی بوده است. این تنها برای كودكان این سال‌ها صدق نمی‌كند بلكه افراد هم نسل من هم با حضور برف كودك درونشان فعال می‌شود و دوست دارند به همین بهانه با فرزندانشان بازی كنند. برف این روزها یك‌جور نشاط همگانی را به زندگی آدم‌ها تزریق می‌كند. از طرف دیگر برف یك جور پیام امید است، باعث می‌شود بدانیم احتمالا تابستان پر آب‌تری خواهیم داشت، یا این‌كه طبیعت با بارش برف به ما نوید داده كه هنوز زنده است و ‌سعی دارد ما را شادمان كند. برف این روزها یك اتفاق است. در ماه‌های گذشته همواره هوا آلوده بود و اتفاق‌های تلخی هم در این میان افتاد و بسیاری از افراد جامعه را غمگین كرد ولی انگار این برف هر چند به صورت نمادین این پیام را داشت كه می‌تواند این تلخی‌ها و آلودگی‌ها را و البته ملال و اندوه را از دل‌ها بشورد و ببرد. از نظر بصری هم این تاثیر در برف بیشتر دیده می‌شود برای این‌كه باران می‌آید و می‌رود اما برف چند روزی می‌ماند و همدل است با مردمان شهر. از طرفی برف صبور است، برای همین شاید تبدیل شده به یك كلیشه ذهنی برای مردمان ایران. این‌كه آرام آرام در شب صبورانه می‌بارد اما كشف ما از حجم برف معمولا معطوف است به تصویری كه صبح‌ها از پشت پنجره می‌بینیم. تصویر دیدن برف پشت پنجره صبح زمستانی شاید یك خاطره جمعی برای ایرانی‌ها باشد. به واسطه شغل پدرم چندسالی را در دماوند زندگی می‌كردیم برف رفیق چند ماهه ما بود و مثل این سال‌ها نوبرانه محسوب نمی‌شد. از آذرماه تا پایان فروردین معمولا همراه بودیم با برف آن سال‌ها. برای همین است كه برف مرا جوان‌تر می‌كند. دوست دارم لباس زمستانی بپوشم و در برف راه بروم و در میانه راه اگر كودكی هم دیدم حتما وقت برای بازی با او بگذارم، به این مفهوم كه انگار برف حوصله من را هم زیاد می‌كند. ضمن این‌كه من هم در كودكی و در موقعیت یك دانش‌آموز برف دیده‌ام و هم به‌واسطه سربازی‌ام كه در سپاه دانش در روستاهای كردستان بود به عنوان معلم برف را تجربه كرده‌ام و باید اعتراف كنم شیرینی تعطیلی كلاس مدرسه در ساحت یك دانش‌آموز بسیار بیشتر از زمانی بود كه معلم بودم!