گفت وگو با خالد بلوچی، خبرنگار اهل سیستان و بلوچستان
محرومیت حق این مردم نیست
سیل در سیستان و بلوچستان فروکش کرده، زندگی مردم این استان کمکم به روال عادی برمیگردد. مردمی که دارایی چندانی نداشتند که سیل آنها را ببرد، حالا دلخوشاند به آنچه از کمکهای مردمی به دستشان رسیده و چند روزی میتوانند امورات زندگی را با آن بگذرانند. کمکها اما تمام میشود و دوباره مردم این استان میمانند و همه نداشتههایشان و باز هم محرومیت چهره زشت خودش را به رخ این مردم میکشد.
مردمی که در پهناورترین استان ایران زندگی میکنند و «محروم» شدهاند که اگر امکانات داشتند هم استعدادش را دارند و هم اهل کارند و از آن قماشی نیستند که از زیر کار در بروند و آنقدر غرور دارند که چشمشان به دست دیگران باشد. اما واقعیت این است که چاره و راهی برایشان نمانده که کار کنند و پول دربیاورند و معیشت خود را تامین کنند. چند روز قبل با دوستی اهل زاهدان صحبت میکردم و درباره مردم محروم این استان حرف به میان آمد، گفت ما دوست نداریم به چشم آدم محروم به ما نگاه کنید ! اما دیروز که با خالد بلوچی، اهل سیستان و بلوچستان که خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما است، همصحبت شدم تا از زاویه نگاه او سیستان و بلوچستان و مردمش را ببینم و اینجا بنویسم، او گفت: من همینجا با تاکید میگویم: مردم استان سیستان و بلوچستان و من که فردی از همین استان هستم، محرومیم. اگر امکانات داشتیم، اگر شرایط را حتی کمی برایمان فراهم میکردند، آنقدر همت داریم که پهناورترین استان ایران را به آبادترین و بهرهورترین استان کشور تبدیل کنیم.
سوزندوزی میتواند جهانی شود
بلوچی میگوید: یکی از مشکلات استانهای مرزنشین این است که به آنها توجه نمیکنند. این استانها به دلیل مسائل امنیتی، جای خوبی برای سرمایهگذاری نیست. دولت کمتر در این استانها سرمایهگذاری میکند و بخش خصوصی هم تمایلی به این کار ندارد.
استان سیستان و بلوچستان ظرفیتهای زیادی برای سرمایهگذاری دارد که از میان آنها میتوانم به گردشگری و صنایع دستی اشاره کنم که هر دو میتوانند اشتغالزایی زیادی داشته باشند و برای زن و مرد کار ایجاد کنند، وقتی کار باشد، مردم درآمد خواهند داشت و از رفاه نسبی برخوردار خواهند بود.چابهار و کنارک از بنادری هستند که دولت در آنجا سرمایهگذاری کرده، بندر چابهار حتی برای سرمایهگذاران خارجی هم جذابیتهای اقتصادی دارد.اما واقعیت این است هنوز بازتاب اقتصادی این منطقه به استان نرسیده و معلوم هم نیست، برسد .
سوزندوزی زنان بلوچ در دنیا بینظیر است. اگر روی این هنر متمرکز میشدند، باور کنید الان میتوانستیم با همین هنر، وارد بازارهای جهانی شویم و در صنعت مد و لباس حرفی برای گفتن داشته باشیم. اما این هنر نادیده گرفته شد و به آن توجه نشده است. الان به صورت خیلی محدود، برخی افراد روی این بخش متمرکز شدهاند که سود محدودی دارد. زنان و دخترانی که امکان این را دارند که سوزندوزی خود را ارائه کنند،کمی سود نصیبشان میشود و همین درآمد محدود کمک زیادی به خانواده آنها میکند.
استان 4 فصل
این خبرنگار میگوید: استان سیستان و بلوچستان به دلیل پهناوری به استان چهار فصل ایران معروف است. همین تنوع آب و هوایی میتواند باعث رونق کشاورزی و دامداری باشد. اگر در این دو زمینه سرمایهگذاری میشد، سیستان و بلوچستان میتوانست به مرکز کاشت و برداشت گندم تبدیل شود. بازار پر است از موزهای خارجی اما سیستان و بلوچستان هم موز دارد اما چون به صورت محدود کشت شده، آنقدر نیست که به بازار داخلی راه پیدا کند. انبه این استان از بهترین انبه جهان است اما روی آن سرمایهگذاری نشده، برخی افراد به صورت خصوصی و محدود باغ انبه دارند که میوه آن را در داخل استان میفروشند. همه ایران پر شده از انبه پاکستان در حالی که انبه سیستان و بلوچستان خیلی خوشمزهتر است. فقط افسوس و دریغ برایمان باقی مانده است. اگر به بخش کشاورزی سیستان و بلوچستان توجه میشد الان این استان بهترین محصولات کشاورزی را داشت چون مردان و زنان این استان اهل کارند و راحتطلب نیستند. اما پول ندارند که کشاورزی کنند و زمینها را آباد کنند. این استان بهترین منطقه برای پرورش شتر است. دامداری میتوانست در این استان رونق بگیرد اما باز هم پای پول و سرمایه در میان است که نیست.
آریاییهای اصیل
بلوچی از روحیه مردم سیستان و بلوچستان میگوید، این که مردمی بسیار نجیباند چون نجیبزادهاند. این مردم شاید سواد مدرسهای نداشته باشند اما از پیشینه خود به خوبی آگاهند و میدانند نسلشان به زال و رستم برمیگردد. همه میدانیم قوم بلوچ ابتدا در دامنه البرز و در نزدیکی دماوند زندگی میکردند اما در جنگها و حملهها مجبور به کوچ شدند و به منطقه سیستان و بلوچستان رسیدند. این قوم اصیلترین قوم ایرانی است. اگر قرار باشد درباره قوم آریایی صحبت کنیم، مردم سیستان و بلوچستان آریایی اصیلاند. مردم این استان همیشه و در همه دورهها به دولت و حاکمیت وفادار بوده و هست. در ماههای اخیر اعتراضاتی در کشور دیده شده اما مردم سیستان و بلوچستان بدون نافرمانی به زندگی خود ادامه میدهند. نه این که ندانیم کمبودهایی هست، نه این که ندانیم باید مطالباتی داشته باشیم، نه این که ندانیم حقمان را نمیدهند و استان سیستان و بلوچستان نباید اینقدر محروم باشد اما مردم سیستان و بلوچستان همیشه همراه بودهاند. در انتخابات شرکت میکنند به این گمان که وعدههای داده شده عملی خواهد شد و اگر نمیشود دیگر خودشان میدانند و بدقولیهایی که میکنند. مردم سیستان و بلوچستان مردم صادقی هستند، بنا را بر این میگذارند که دیگران هم مانند خودشان صادقند و خوش قول. در یک کلام به عنوان یک خبرنگار که استان سیستان و بلوچستان را میشناسم و با روحیه و اخلاق مردمش آشنا هستم، میگویم این مردم شریفاند و حرمت این شرف باید حفظ شود. این همه محرومیت حق این مردم نیست.
مردمی که در پهناورترین استان ایران زندگی میکنند و «محروم» شدهاند که اگر امکانات داشتند هم استعدادش را دارند و هم اهل کارند و از آن قماشی نیستند که از زیر کار در بروند و آنقدر غرور دارند که چشمشان به دست دیگران باشد. اما واقعیت این است که چاره و راهی برایشان نمانده که کار کنند و پول دربیاورند و معیشت خود را تامین کنند. چند روز قبل با دوستی اهل زاهدان صحبت میکردم و درباره مردم محروم این استان حرف به میان آمد، گفت ما دوست نداریم به چشم آدم محروم به ما نگاه کنید ! اما دیروز که با خالد بلوچی، اهل سیستان و بلوچستان که خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما است، همصحبت شدم تا از زاویه نگاه او سیستان و بلوچستان و مردمش را ببینم و اینجا بنویسم، او گفت: من همینجا با تاکید میگویم: مردم استان سیستان و بلوچستان و من که فردی از همین استان هستم، محرومیم. اگر امکانات داشتیم، اگر شرایط را حتی کمی برایمان فراهم میکردند، آنقدر همت داریم که پهناورترین استان ایران را به آبادترین و بهرهورترین استان کشور تبدیل کنیم.
سوزندوزی میتواند جهانی شود
بلوچی میگوید: یکی از مشکلات استانهای مرزنشین این است که به آنها توجه نمیکنند. این استانها به دلیل مسائل امنیتی، جای خوبی برای سرمایهگذاری نیست. دولت کمتر در این استانها سرمایهگذاری میکند و بخش خصوصی هم تمایلی به این کار ندارد.
استان سیستان و بلوچستان ظرفیتهای زیادی برای سرمایهگذاری دارد که از میان آنها میتوانم به گردشگری و صنایع دستی اشاره کنم که هر دو میتوانند اشتغالزایی زیادی داشته باشند و برای زن و مرد کار ایجاد کنند، وقتی کار باشد، مردم درآمد خواهند داشت و از رفاه نسبی برخوردار خواهند بود.چابهار و کنارک از بنادری هستند که دولت در آنجا سرمایهگذاری کرده، بندر چابهار حتی برای سرمایهگذاران خارجی هم جذابیتهای اقتصادی دارد.اما واقعیت این است هنوز بازتاب اقتصادی این منطقه به استان نرسیده و معلوم هم نیست، برسد .
سوزندوزی زنان بلوچ در دنیا بینظیر است. اگر روی این هنر متمرکز میشدند، باور کنید الان میتوانستیم با همین هنر، وارد بازارهای جهانی شویم و در صنعت مد و لباس حرفی برای گفتن داشته باشیم. اما این هنر نادیده گرفته شد و به آن توجه نشده است. الان به صورت خیلی محدود، برخی افراد روی این بخش متمرکز شدهاند که سود محدودی دارد. زنان و دخترانی که امکان این را دارند که سوزندوزی خود را ارائه کنند،کمی سود نصیبشان میشود و همین درآمد محدود کمک زیادی به خانواده آنها میکند.
استان 4 فصل
این خبرنگار میگوید: استان سیستان و بلوچستان به دلیل پهناوری به استان چهار فصل ایران معروف است. همین تنوع آب و هوایی میتواند باعث رونق کشاورزی و دامداری باشد. اگر در این دو زمینه سرمایهگذاری میشد، سیستان و بلوچستان میتوانست به مرکز کاشت و برداشت گندم تبدیل شود. بازار پر است از موزهای خارجی اما سیستان و بلوچستان هم موز دارد اما چون به صورت محدود کشت شده، آنقدر نیست که به بازار داخلی راه پیدا کند. انبه این استان از بهترین انبه جهان است اما روی آن سرمایهگذاری نشده، برخی افراد به صورت خصوصی و محدود باغ انبه دارند که میوه آن را در داخل استان میفروشند. همه ایران پر شده از انبه پاکستان در حالی که انبه سیستان و بلوچستان خیلی خوشمزهتر است. فقط افسوس و دریغ برایمان باقی مانده است. اگر به بخش کشاورزی سیستان و بلوچستان توجه میشد الان این استان بهترین محصولات کشاورزی را داشت چون مردان و زنان این استان اهل کارند و راحتطلب نیستند. اما پول ندارند که کشاورزی کنند و زمینها را آباد کنند. این استان بهترین منطقه برای پرورش شتر است. دامداری میتوانست در این استان رونق بگیرد اما باز هم پای پول و سرمایه در میان است که نیست.
آریاییهای اصیل
بلوچی از روحیه مردم سیستان و بلوچستان میگوید، این که مردمی بسیار نجیباند چون نجیبزادهاند. این مردم شاید سواد مدرسهای نداشته باشند اما از پیشینه خود به خوبی آگاهند و میدانند نسلشان به زال و رستم برمیگردد. همه میدانیم قوم بلوچ ابتدا در دامنه البرز و در نزدیکی دماوند زندگی میکردند اما در جنگها و حملهها مجبور به کوچ شدند و به منطقه سیستان و بلوچستان رسیدند. این قوم اصیلترین قوم ایرانی است. اگر قرار باشد درباره قوم آریایی صحبت کنیم، مردم سیستان و بلوچستان آریایی اصیلاند. مردم این استان همیشه و در همه دورهها به دولت و حاکمیت وفادار بوده و هست. در ماههای اخیر اعتراضاتی در کشور دیده شده اما مردم سیستان و بلوچستان بدون نافرمانی به زندگی خود ادامه میدهند. نه این که ندانیم کمبودهایی هست، نه این که ندانیم باید مطالباتی داشته باشیم، نه این که ندانیم حقمان را نمیدهند و استان سیستان و بلوچستان نباید اینقدر محروم باشد اما مردم سیستان و بلوچستان همیشه همراه بودهاند. در انتخابات شرکت میکنند به این گمان که وعدههای داده شده عملی خواهد شد و اگر نمیشود دیگر خودشان میدانند و بدقولیهایی که میکنند. مردم سیستان و بلوچستان مردم صادقی هستند، بنا را بر این میگذارند که دیگران هم مانند خودشان صادقند و خوش قول. در یک کلام به عنوان یک خبرنگار که استان سیستان و بلوچستان را میشناسم و با روحیه و اخلاق مردمش آشنا هستم، میگویم این مردم شریفاند و حرمت این شرف باید حفظ شود. این همه محرومیت حق این مردم نیست.