قتل همسر به خاطر سوءظن
مرد جوان بعد از اینكه به ارتباط پنهانی همسرش با مرد غریبه مضنون شد، او را با ضربات چاقو از پای درآورد و سر او را برید. متهم روز گذشته در دادگاه اظهار ندامت و پشیمانی كرد.
به گزارش خبرنگار جامجم، تیرماه سال 94 رسیدگی به پرونده قتل زن جوان در خیرآباد ورامین، با كشف جسد او در خانهاش آغاز شد.
تحقیقات اولیه پلیس نشان داد همسر مقتول كه سودابه نام دارد، خبر قتل او را به برادر مقتول داده بود. برادر سودابه در اولین اظهارات خود به ماموران گفت: همسر خواهرم با من تماس گرفت و گفت زمانی كه از سر كار به خانه آمدم دیدم سودابه به قتل رسیده است اما نمیدانم چه كسی او را كشته است. زمانی كه خودم را به خانه خواهرم رساندم خبری از او و دو كودك خردسالش نبود، اما جسد سودابه در اتاق افتاده بود.
ده ساعت بعد از وقوع قتل، همسر سودابه با ردیابی ماموران دستگیر و به عنوان تنها مظنون پرونده به اداره آگاهی منتقل شد.
او كه در ابتدا با طرح داستانی ساختگی سعی در انحراف ماموران داشت، سرانجام به قتل اعتراف كرد و گفت: چند وقتی بود همسایهها پشت سر همسرم حرف میزدند و به من گفته بودند با یك مرد ارتباط پنهانی دارد. تا اینكه روز حادثه زودتر از همیشه به خانه آمدم و دیدم یك مرد غریبه از حیاط خانهمان خارج شد. عصبانی شدم و به خانه رفتم و موضوع را از سودابه پرسیدم. او میگفت نمیداند ماجرا چیست و لابد آن مرد برای دزدی به حیاط آمده است. اما من حرفش را باور نكردم و جر و بحثمان بالا گرفت. همان موقع از شدت عصبانیت با چاقو چند ضربه به او زدم و سرش را بریدم. بعد هم وسایلم را جمع كردم و میخواستم همراه بچههایم فرار كنم كه دستگیر شدم.
با اعتراف متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه كیفری یك استان تهران ارجاع شد و روز گذشته متهم پای میز محاكمه رفت.
در ابتدای جلسه رسیدگی وكیل مادر سودابه از جانب موكلش تقاضای قصاص كرد. این در حالی بود كه معاون اول قوه قضاییه به نیابت از دو طفل صغیر مقتول تقاضای قصاص قاتل را كرده است.
سپس متهم در جایگاه دفاع قرار گرفت و گفت: اتهامم را قبول دارم اما از كرده خودم پشیمانم. من سودابه را دوست داشتم اما او به من خیانت كرده بود و همین من را عصبانی كرد.
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم و وكیل او برای صدور رای وارد شور شدند.
به گزارش خبرنگار جامجم، تیرماه سال 94 رسیدگی به پرونده قتل زن جوان در خیرآباد ورامین، با كشف جسد او در خانهاش آغاز شد.
تحقیقات اولیه پلیس نشان داد همسر مقتول كه سودابه نام دارد، خبر قتل او را به برادر مقتول داده بود. برادر سودابه در اولین اظهارات خود به ماموران گفت: همسر خواهرم با من تماس گرفت و گفت زمانی كه از سر كار به خانه آمدم دیدم سودابه به قتل رسیده است اما نمیدانم چه كسی او را كشته است. زمانی كه خودم را به خانه خواهرم رساندم خبری از او و دو كودك خردسالش نبود، اما جسد سودابه در اتاق افتاده بود.
ده ساعت بعد از وقوع قتل، همسر سودابه با ردیابی ماموران دستگیر و به عنوان تنها مظنون پرونده به اداره آگاهی منتقل شد.
او كه در ابتدا با طرح داستانی ساختگی سعی در انحراف ماموران داشت، سرانجام به قتل اعتراف كرد و گفت: چند وقتی بود همسایهها پشت سر همسرم حرف میزدند و به من گفته بودند با یك مرد ارتباط پنهانی دارد. تا اینكه روز حادثه زودتر از همیشه به خانه آمدم و دیدم یك مرد غریبه از حیاط خانهمان خارج شد. عصبانی شدم و به خانه رفتم و موضوع را از سودابه پرسیدم. او میگفت نمیداند ماجرا چیست و لابد آن مرد برای دزدی به حیاط آمده است. اما من حرفش را باور نكردم و جر و بحثمان بالا گرفت. همان موقع از شدت عصبانیت با چاقو چند ضربه به او زدم و سرش را بریدم. بعد هم وسایلم را جمع كردم و میخواستم همراه بچههایم فرار كنم كه دستگیر شدم.
با اعتراف متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه كیفری یك استان تهران ارجاع شد و روز گذشته متهم پای میز محاكمه رفت.
در ابتدای جلسه رسیدگی وكیل مادر سودابه از جانب موكلش تقاضای قصاص كرد. این در حالی بود كه معاون اول قوه قضاییه به نیابت از دو طفل صغیر مقتول تقاضای قصاص قاتل را كرده است.
سپس متهم در جایگاه دفاع قرار گرفت و گفت: اتهامم را قبول دارم اما از كرده خودم پشیمانم. من سودابه را دوست داشتم اما او به من خیانت كرده بود و همین من را عصبانی كرد.
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم و وكیل او برای صدور رای وارد شور شدند.