گفت و گو با محمد عسگری، دستیار اول كارگردان و برنامه ریز فیلم «خورشید» ساخته مجید مجیدی
4 ماه دنبال بازیگر گشتیم!
پرافتخارترین كارگردان تاریخ جشنواره فیلم فجر و ركورددار دریافت سیمرغ بلورین بهترین كارگردانی برای ساخت فیلمهای بچههای آسمان، باران، بیدمجنون و آواز گنجشك ها، حالا با تازهترین فیلمش «خورشید» در سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور دارد و آنطور كه از دیدهها و شنیدهها برمیآید، دوباره به سینمای همیشگی، تاثیرگذار و دوست داشتنیاش برگشته است. مجید مجیدی نامی معتبر و در كلاس جهانی برای سینمای ایران است و در طول همه این سالها استاندارد و جذابیتهایی را در فیلمسازی رعایت كرده و مخاطب دستكم اطمینان دارد كه با «فیلم» و «سینما» روبروست. ظاهرا خورشید، همچون فیلمهای درخشان كارنامه این فیلمساز، قابلیت دوست داشته شدن را هم دارد. در بحبوحه استقبال مردمی از تازهترین ساخته مجیدی در این روزها و شبهای جشنواره فیلم فجر، سراغ محمد عسگری، دستیار اول كارگردان و مدیر برنامه ریزی فیلم خورشید رفتیم و درباره چند و چون تولید و محتوای فیلم با او حرف زدیم؛ بهویژه درباره انتخاب روحا... زمانی، بازیگر نوجوان فیلم كه از طریق اعلام فراخوان و پس از تستهای فراوان از انبوهی نوجوان برای بازی در خورشید انتخاب شده كه گویا بازی او از مهمترین امتیازات فیلم هم است.
هر فیلم یك طعم و رنگ و بویی دارد، اما بله میشود گفت خورشید از لحاظ كیفیت یكی از قدرتمندترین فیلمهای آقای مجیدی است.
شما چند سالی است ثابتترین عضو گروه فیلمسازی مجیدی هستید و در فیلمهای محمد رسولا...(ص)، آنسوی ابرها و خورشید دستیار اول او بودید، مهمترین ویژگیهای مجیدی در كارگردانی را چه میدانید؟ از سختیها و چالشهای جذاب كاركردن با او بگویید.
آن نكتهای كه در كارگردانی آقای مجیدی، خیلی اهمیت دارد، حس است. حس، هنگام تولید فیلمهای ایشان بالاترین جایگاه را پیدا میكند. او گاهی به لحاظ تكنیكی، خیلی چیزها را فدای حس میكند و اعتقاد دارد وقتی فیلم روح و حس نداشته باشد، اجرای هیچكدام از تكنیكهای جذاب و حیرت انگیز سینما هم كاربرد ندارد. آقای مجیدی بسیار دلسوز و دل رحم است، اما در عین حال در كار جدی و محكم است. دغدغههای او در فیلمسازی بسیار لذتبخش است.
شما برای مجیدی بازی هم كردهاید، نقش ابولهب در فیلم محمد رسولا...(ص)؛ بازیگری در فیلمهای او سختتر است یا دستیاری كارگردانی و برنامهریزی فیلم؟
هر دو هم سخت است و هم شیرین. یعنی اگر آقای مجیدی هنگام كار، سختگیری میكنند، دلیلش این نیست كه آدمی غیرمنطقی است، بلكه كارش برایش بسیار اهمیت دارد. در این سالها كه با آقای مجیدی كار كردهام، چند بار این جمله را گفته است كه «فیلم، یك بار ساخته میشود»، یعنی شما مثلا ده بار سوار ماشین میشوید، ده بار غذا میخورید و... اما فیلم را یك بار میسازند و سال بعد نمیآیند دوباره فیلمی به نام خورشید بسازند، بنابراین همه تلاشها در ساخت فیلم باید به گونهای باشد كه بعدا حسرت آن را نخورید. بنابراین همه صحنهها برای آقای مجیدی بسیار مهم است و تا به آن چیزی كه میخواهد، نرسد، رضایت نمیدهد و حتی در برخی موارد عصبانی هم میشود، ولیكن هر رفتاری كه انجام میشود، برای فیلم است.
یكی از سختترین كارها درباره این فیلم، انتخاب بازیگران نوجوان بود كه ظاهرا پروسهای طولانی و دشوار داشت.
ما برای انتخاب بازیگر به همه مناطق و استانهای كشور رفتیم. بخش انتخاب بازیگر فیلم، از اسفند سال گذشته شروع شد و تا خرداد امسال ادامه پیدا كرد، یعنی این پروسه تقریبا بیش از چهار ماه طول كشید و ما دنبال بازیگر میگشتیم و تقریبا به همه مدارس راهنمایی استان تهران رفتیم، اما چیزی كه باب میل من بود تا او را به آقای مجیدی معرفی كنم، نبود. بعد از آن همه شهرهای كشور را گشتیم، خیابانبهخیابان، سرچهارراهها، كوچه به كوچه، پاركها و هرجایی كه شما فكر كنید را جستوجو كردیم تا درنهایت به بچههایی رسیدیم كه در فیلم خورشید میبینید.
ظاهرا در این میان روحا... زمانی (بازیگر نوجوان فیلم)، مهمترین كشف خورشید است.
بله، همینطور است. بازیگری كه بتواند بار یك فیلم سینمایی را به دوش بكشد، حتما كار سختی دارد كه زمانی موفق شده آن را انجام دهد.
كشف نابازیگران بهویژه افراد كودك و نوجوان و بازی خوب گرفتن از آنها، از مهمترین ویژگیهای مجیدی است و حالا خورشید هم از این خصوصیت، مستثنا نیست.
این هنر كارگردان است. گام اولش این است فیلمساز خودش را به چالش میكشد. در حالی كه سادهترین راه این است كه كارگردان سراغ چند بازیگر حرفهای برود و با آنها كار كند، اما اینكه فیلمساز دنبال عافیتطلبی نباشد و سراغ پیدا كردن بازیگران جدید و ناشناخته برود و چالش كار كردن با آنها را بپذیرد، بحث مهم و قابل اشارهای است. به هرحال این افراد تازهای كه جلوی دوربین آقای مجیدی میروند، بازیگران ششدانگی نیستند و هركدام مشكلاتی در بازیگری دارند و تكنیك را نمیدانند و كارگردان و گروه فیلمسازی حتما مسائل و داستانهایی در دل كار و در این مورد دارند. اینكه یك كارگردان، پنج آدم جدید را در بخش بازیگری به این سینمای تكراری معرفی میكند، خودش یك هنر است.
از قدیم صحبتهایی مطرح بوده درباره مجیدی كه روشها و ترفندهای گاه نامتعارف و بیرحمانهای را برای بازی گرفتن از نابازیگران كودك و نوجوان به كار میبرد و اشك بچهها را درمیآورد تا حس و حال صحنهها طبیعی باشد. واقعا همینطور است؟
بله، این در سینما طبیعی است و خیلی از كارگردانها مثل آقای عباس كیارستمی از این كارها كردهاند و خیلی از فیلمسازهایی كه با كودكان و نوجوانان كار میكنند، همیشه یك فیلم دیگری را پشت صحنه راه میاندازند تا بتوانند بازی خوبی از آنها بگیرند و بچههای نابازیگر بتوانند حسوحال صحنهها را آنطور كه باید بازی كنند.
دو نكته جالب و قابل اشاره دیگری كه درباره خورشید مطرح است، یكی همكاری مجیدی با فیلمنامهنویس و كارگردان جوان سینما، نیما جاویدی است كه خودش فیلمهایی چون ملبورن و سرخپوست را در كارنامه دارد و دیگری هم بازی علی نصیریان در یك نقش منفی و متفاوت. بهخصوص حضور نصیریان در خورشید از این نظر اهمیت دارد كه او سال گذشته برای بازیاش در مسخرهباز برنده سیمرغ بلورین شد و حتما فیلمنامه و نقش، كیفیت ویژهای داشته كه او را برای حضور در فیلم و بازی در آن مجاب كرده است.
درباره نوشتن فیلمنامه بهصورت مشترك كه این اولینبار نیست در سینمای آقای مجیدی اتفاق افتاده و ایشان قبلا هم این كار را كرده است، فیلم قبلی یعنی آنسوی ابرها را با آقای مهران كاشانی نوشت و فیلمنامه محمد رسولا...(ص) را هم با آقای كامبوزیا پرتوی. ایشان در برخی فیلمهای قبلی هم به همین صورت عمل كرد. بهجز این و درباره بازیگری فیلم هم باید بگویم همه ما دوست داشتیم كه آقای علی نصیریان در فیلم حضور داشته باشند، به دلیل اینكه از كلیشهها به دور بود و تاكنون چنین نقشی را از ایشان ندیده بودیم. آقای نصیریان چه جلوی دوربین و چه پشت دوربین بسیار منضبط و قانونمند بودند و اصلا در سینما به همین ویژگی معروف هستند. اصولا خوشبینانهاش این است كه بازیگران به دلیل مشغولیت كاری و پیشنهادهای دیگر، حداقل پنج شش روز طول میكشد تا فیلمنامه پیشنهادی را بخوانند و نظر مثبت یا منفیشان را برای حضور در پروژه اعلام كنند، اما آقای نصیریان فردای شبی كه فیلمنامه را به ایشان دادم، با من تماس گرفتند و گفتند خورشید فیلمنامه بسیار خوبی دارد و من در این فیلم هستم.
جواد عزتی و طناز طباطبایی هم از دیگر چهرههای حاضر در خورشید هستند.
این دو بازیگر حضور متفاوتی در این فیلم دارند، به ویژه جواد عزتی. بااینكه قبلا با او كار كرده بودم، اما خورشید، یكی از بهترین بازیهای عزتی است. به خاطر اینكه او در این فیلم، هنر بازی نكردن جلوی دوربین را انجام میدهد كه به نظرم خیلی كار سختی است و فقط یك بازیگر خوب و باتجربه میتواند از پس آن برآید. عزتی لحظاتی را در خورشید ثبت كرده كه شاهكار بازیگری است.
مجیدی بیشترین سیمرغ كارگردانی را از جشنواره فیلم فجر دریافت كرده است، فكر میكنید خورشید میتواند یكی از گزینههای دریافت سیمرغ در این بخش و بخشهای دیگری چون بهترین فیلم باشد؟
به هرحال دریافت سیمرغ میتواند حق آقای مجیدی باشد، اما ایشان هیچ گونه علاقه و گرایشی نسبت به گرفتن و نگرفتن جایزه ندارد، آنچه بیشترین اهمیت را برای ایشان دارد، این است فیلمی بسازد كه مردم دوست داشته باشند. برای كسی كه جوایز و افتخارات زیاد داخلی و خارجی در كارنامه دارد، چیزهایی از این دست اولویت بیشتری پیدا میكند. آقای مجیدی میتوانست با همین فیلم خورشید در جشنواره خارجی حضور داشته باشد، اما نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر و برای مردم كشور، برایش بسیار اهمیت داشت. در همین چند روزی كه فیلم كمی دیر به جشنواره رسید، به من میگفت ما ده روز زمان كم آوردیم و فیلم به لحاظ روتوش و ریزهكاریها هنوز كار دارد، اما چون مردم كشورم را دوست دارم و دلم میخواهد این فیلم را در جشنواره اكران كنم، مجبورم با همین شكل آن را نمایش دهم.
فیلم خورشید به كودكان كار میپردازد كه به نوعی یادآور بدوك، اولین فیلم سینمایی مجیدی، است.
بدوك هم درباره كودكان كار است، اما كار آنجا مفهوم دیگری دارد و بچهها بیشتر به كار قاچاق گماشته میشوند. نكته قابل اشارهای اینجا مطرح است و مردم فكر میكنند آن بچههایی كه سر چهارراهها و در خیابانها اسپند دود کرده و ماشینها را پاك میكنند، كودكان كار هستند؛ در حالی كه اینها اصلا كودكان كار نیستند و بیشتر متكدی هستند. كودك كار، بچهای است كه در مكانیكی، تراشكاری، لاستیكسازی، كورههای آجرپزی و... كار میكند و سنش در حد سن كار نیست. مثلا هفتسال دارد اما در كوره آجرپزی كار میكند. با اینكه آن بچههای سر چهارراهها هم قابل احترام هستند، اما هرچه باشد نمیتوان آنها را به عنوان كودكان كار در نظر گرفت و آنها بیشتر چهره شهر را مخدوش میكنند. در هر صورت در فیلم خورشید، دقیقا روی كودكان كار زوم شده است؛ كودكانی كه غالب پدران و مادرانشان درگیر اعتیاد هستند و خودشان نانآور خانه میشوند و من خیلی در بخش انتخاب بازیگر، با چنین بچههایی مواجه شدم. هفت هشت دستیار من در شهرهای مختلف بچههایی را میدیدند و به من معرفی میكردند و از میان آنهایی كه در مرحله اول انتخاب شده بودند، خودم هم روزانه از صدنفر تست میگرفتم تا اگر مورد مناسبی پیدا شد به آقای مجیدی معرفی كنم. خیلی از اینها بچههایی بودند كه هم درس میخواندند و هم كار میكردند و نانآور خانه بودند. تا دلتان بخواهد از این بچهها دیدم كه هم ناراحتكننده بود و هم به من امید را هدیه میداد. گاهی كودكان كار 11ساله و با همین حدود سنی را میدیدم و به قدری اهداف بزرگی در زندگی داشتند که حیرت میكردم.
-
آه به روایت ماه
-
زندگی به سبک چریکها
-
خاطــرهسازان فجــر
-
شوری كه پایان ندارد
-
حرف حساب شهاب
-
رفراندوم وفاداری
-
4 ماه دنبال بازیگر گشتیم!
-
بازگشت به سینمایی كه دوستش میداریم
-
«خون شد» مساله كیمیایی است
-
سه گانه جامجم برای روز هشتم جشنواره
-
شما کدام را انتخاب میکنید؟
-
انعكاس حضور چهل و یكم با تمهیدات ویژه
-
تدارک انقلابی شبکههای سیما