نظام جهانی و چشم‌انداز تغییر در میان‌مدت

نظام جهانی و چشم‌انداز تغییر در میان‌مدت

شهریار زرشناس استاد دانشگاه


 سنگ بنای آنچه امروزه «نظام جهانی» نامیده می‌شود در رنسانس نهاده شد. دوران موسوم به رنسانس در تاریخ غرب از میانه سده چهاردهم میلادی آغاز می‌گردد و تا دهه‌های آغازین قرن شانزدهم ادامه می‌یابد.
در قرن پانزدهم میلادی نخستین قدرت‌های اروپایی استعمارگر با گسیل داشتن کشتی‌ها و نیروهای  نظامی خود به نقاط مختلف جهان و با انگیزه تحت سلطه قرار دادن این سرزمین‌ها و ممالک و استثمار و غارت نیروی کار و منابع طبیعی آنها، به‌تدریج آنچه را که بعدها «نظام جهانی» با محوریت چند کشور متروپول و سرمایه‌دار غربی نامیده شد به وجود آوردند. نظامی که ماهیت آن سلطه‌گرانه بود و تار و پود آن با تجاوز سرکوب و استثمار و غارت و ظلم به انبوه سیاه‌پوستان و سرخ‌پوستان و ساکنان آسیا و آفریقا بافته شده بود.
در چارچوب نظام جهانی سلطه و در میان دولت‌های اصلی استعمارگر غربی، درخصوص این‌که کدام دولت به «عنصر هژمونیک» و سرکرده نظام جهانی سلطه و استثمار بدل گردد، همیشه رقابت‌های جدی و خصمانه و بعضا خونین وجود داشته است.
در واقع ساختار نظام جهانی به گونه‌ای بوده است که در هریک از مراحل حیات و تطور آن همیشه یک قدرت استعمارگر غربی به عنصر هژمونیک (درمیان مجموعه دولت‌های غارتگر موسوم به متروپول) بدل می‌گردیده است و نقش سرکردگی در نظام جهانی را به عهده می‌گرفته است؛ نظیر موقعیتی که اسپانیا در سه ربع آغازین قرن شانزدهم بازی کرد یا موقعیتی که فرانسه در دوران لویی چهاردهم داشت یا موقعیت انگلستان از نیمه قرن هجدهم تا اواخر قرن نوزدهم و .... از نیمه قرن بیستم رژیم ایالات متحده آمریکا به سرکرده نظام جهانی بدل گردیده بود. اما از واپسین دهه قرن بیستم ایالات متحده آمریکا به مرحله افول خود قدم گذارد و موقعیت آن به مثابه عنصر هژمونیک نظام جهانی سلطه در فرآیند تضعیف شدن فزاینده قرار گرفت،‌ به گونه‌ای که اکنون می‌توان گفت نظام جهانی سلطه برای نخستین بار از زمان پیدایش خود در شرایطی قرار گرفته که چشم‌انداز پیش روی آن، چشم‌انداز فقدان یک عنصر هژمونیک نیرومند و ظهور نحوی حالت واگرایی در میان دول استکباری و تضعیف قدرت مجموعه نظام جهانی سلطه است. این وضع، فرصتی خاص و استثنایی برای مردمان کشورهای پیرامونی و نیز ملت‌ها و دولت‌های مستقل و مخالف نظام جهانی سلطه ایجاد می‌کند، فرصتی برای رهایی و رشد.
نظام جمهوری اسلامی ایران که محصول یک انقلاب بزرگ اسلامی و عدالت‌خواهانه و ظلم‌ستیزانه است؛ یک نظام مستقل است که به سبب ویژگی‌های وجودی‌اش (تکیه بر آرمان‌گرایی معنوی و عدالت‌طلبی و استقلال‌خواهی و نفی هرنوع وابستگی و استکبارستیزی) از هنگام تولد مورد دشمنی دولت‌های متروپول گرداننده نظام جهانی سلطه واقع گردید و این دشمنی‌ها و توطئه‌گری‌ها و اعمال فشارها تا امروز نیز همچنان ادامه دارد و بیشتر هم شده است. با توجه به چشم‌انداز میان‌مدت نظام جهانی سلطه (حرکت به سمت تضعیف مقام و موقعیت عنصر هژمونیک این نظام و تقویت واگرایی در مجموعه آن) و با توجه به فرصت و امکانی که شرایط جدید در دو الی سه دهه آینده برای برخی کشورها پدید خواهد آورد، احتمال شکل‌گیری ائتلاف‌ها و بلوک‌های مختلف و متفاوت اقتصادی - سیاسی و حرکت در مسیر تغییر کلی آرایش توازن قوا علیه حلقه دولت‌های مستکبر متروپول و به نفع ملت‌های محروم و تحت ستم و دولت‌های مستقل وجود دارد و زمینه‌های آن از هم‌اکنون دیده می‌شود.
دولت‌های استکباری متروپول از طریق ایجاد یک نظام تقسیم کار بین‌المللی تحمیلی و ظالمانه فضای اختناق‌آلودی ایجاد کرده بودند که مانع رشد و بالندگی ملت‌ها و دولت‌های استقلال‌طلب می‌شد؛ در شرایط تضعیف عنصر هژمونیک نظام جهانی سلطه و چشم‌انداز پیش روی آن، تاسیس بلوک‌ها و ایجاد ائتلاف‌های اقتصادی و سیاسی می‌تواند با ایجاد فضای تنفسی، امکان بهره‌گیری از فرصت‌ها را افزایش دهد.
در شرایط کنونی در لایه‌ها و سطوح مختلف نظام جهانی بازیگران مختلفی حضور دارند که به صورت بالقوه می‌توانند حاوی فرصت‌ها و تهدیدهایی برای ملت ما باشند و درخصوص نحوه تعامل با هریک از آنها در قالب روابط دو به دو یا در چارچوب بلوک‌ها و ائتلاف‌ها باید جداگانه به بررسی و برنامه‌ریزی پرداخت و در این مقال فرصت پرداختن به آنها وجود ندارد. آنچه هدف ما در این مقال کوتاه است تاکید بر توجه به چشم‌انداز شرایط نوین جهانی در میان‌مدت و ضرورت بهره‌مندی از آن و توجه به فرصت ایجاد‌شده جهت حرکت در مسیر تغییر آرایش توازن قوای بین‌المللی به نفع مستضعفان و محرومان و علیه دولت‌های استکباری است.