در هفته کتاب و کتابخوانی سراغ کتابخانههای روستایی رفتهایم که مدتی است کمتر به آنها توجه میشود
قصه کتابهای دهکده
دنیای واقعی و مجازی این هفته بستری شده برای انواع برنامههای مرتبط با کتاب و کتابخوانی؛ از فروش ویژه کتاب گرفته تا نشستهای تخصصی و انواع گزارشهای رسانهای اما کتابخانههای روستایی در این هیاهو کم و بیش فراموش میشوند مگر این که در یکی از این کتابخانهها اتفاق ویژهای رخ بدهد. چند سالی است که جهاد سازندگی با تبدیل شدن به جهاد کشاورزی از انجام فعالیتهای فرهنگی منع شده و دست متولیان فعلی کتابخانههای روستایی در نهاد کتابخانههای عمومی هم به قدر کافی باز نیست که بتوانند برای کتابخانههای روستایی برنامهریزی کنند، اهداف بلندمدت داشته باشند (باوجود مجموع اقدامات قابلتوجهی که تاکنون توسط نهاد کتابخانهها در مورد کتابخانههای روستایی انجام شده است). در این گزارش نگاهی داریم به اهمیت کتابخانههای روستایی، نقش و جایگاه این کتابخانهها و پیشینه چنین کتابخانههایی در ایران و جهان و به دو دهه اخیر میپردازیم که چرا کتابخانههای روستایی کمی مورد بیمهری قرار گرفتهاند.
بعید است کسی درباره اهمیت کتابخانههای روستایی تردید داشته باشد اما شرایط روستاها در دنیای امروز میتواند اهمیت این کتابخانهها را از آنچه در تصور ماست بیشتر کند. در یک دهه گذشته توسعه ابزارهای ارتباطی، توسعه اینترنت و بروز پیامرسانهای اجتماعی، زندگی روستایی و بافت اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی روستاها را تغییر داده و تحت تاثیر تحولات تکنولوژی روستاهای امروز شباهتی به روستاهای چند دهه پیش ندارند.
ناگفته پیداست که بر اساس ماهیت رسانههای اجتماعی و جنس اطلاعاتی که از طریق این رسانهها منتقل میشوند، چه بسا فعالیت کتابخانههای عمومی در روستاها، از یکی دو دهه پیش اهمیت بیشتری پیدا کرده باشد. روستاییان حق دارند در کنار دسترسی به اطلاعات و اخبار روز جامعه، به منابع عمیق و دقیق دانش و آگاهی که از طریق کتاب منتقل میشود، دسترسی داشته باشند و لازم است کتابخانههای عمومی به عنوان کانالهای مطمئن و کمهزینه برای ارتقای دانش و آگاهی در اختیارشان باشد.
در کنار همه اینها، کتابخانههای عمومی در روستاها میتوانند فراتر از جایی برای کتاب خواندن و کتاب گرفتن باشند. میشود که یک کتابخانه روستایی مثل یک کانون فرهنگی، علمی و آموزشی عمل کند و بستههای کاملی برای همه افراد از نوسواد و باسواد تا کودک و نوجوان و جوان و سالمند داشته باشد. کتابخانههای روستایی میتوانند بخشی از سازمان اجتماعی روستاها باشند و در تولید محتوای بومی یا ذخیرهسازی آنها نقش داشته باشند.
کتابخانههای روستایی در کشورهای مختلف کمکی هستند برای بالا بردن سطح دانش و آگاهی روستاییان، زمینه را برای تحقیق و توسعه علوم انسانی و رشد سرمایههای اجتماعی فراهم میکنند، جایی محسوب میشوند برای پر شدن اوقات فراغت به شکل مفید و مؤثر و مهمتر اینکه کتابخانههای روستایی بالقوه مرکزی برای مشارکت و همکاری روستاییان هستند و رابط روستا با مراکز علمی یا نهادهای مدیریتی محسوب میشوند.
کشورهای جهان برای توسعه کتابخانههای روستایی برنامهها و البته دستاوردهایی داشتهاند که بد نیست نگاهی داشته باشیم به سه نمونه آنها.
هندوستان: از سال ۱۹۱۰ یعنی بیشتر از یک قرن پیش سازماندهی کتابخانههای روستایی در هند آغاز و سال ۱۹۳۷ برنامه کتابخانههای روستایی تدوین شد و پنج سال بعد در هند ۱۳۰۰ روستا کتابخانه داشتند.
مجارستان: از سال ۱۸۹۷ یعنی ۱۲۳ سال قبل توسعه کتابخانههای روستایی در این کشور آغاز شد و به مرز ۱۵۰۰ کتابخانه در این کشور رسید. جالب است بدانیم در مجارستان بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۹ یعنی صدسال پیش از ما کتابخانههایی به نام «کتابخانه مردم» در شهرهای مجارستان وجود داشت که کار این کتابخانهها، ارسال کتاب به روستاهای این کشور بود.
جامائیکا: اقدام به تأسیس کتابخانههای روستایی در جامائیکا از سال ۱۹۳۹ یعنی از حدود ۸۰ سال پیش شروع شد و تا سال ۱۹۷۲ جمعیتی نزدیک به دو میلیون نفر در روستاهای این کشور تحت پوشش کتابخانههای عمومی قرار گرفتند.
شکلگیری کتابخانههای روستایی در ایران قبل از جنگ جهانی دوم یعنی حدود 80 سال پیش آغاز شد، اما به شیوه کاملا خودجوش و توسط اهالی فرهنگ و افراد خیر. یکی از معروفترین کتابخانههای عمومی روستایی در ایران قرائتخانه حسینی پاریز است که فردی به نام حسین صفاری بین سالهای ۱۳۰۵ تا ۱۳۰۶ آن را در روستای پاریز از توابع سیرجان در استان کرمان راهاندازی کرد.
از سال ۱۳۲۰ به بعد تأسیس کتابخانههای عمومی روستایی توسط نهادهای حکومتی جدی گرفته شد و حوالی سال ۱۳۴۰ سپاه دانش و بعدازآن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کتابخانههایی در روستاها تأسیس کردند.
نقطه عطف تاریخ کتابخانههای روستایی و تأسیس بسیاری از آنها برمیگردد به سال ۱۳۵۸ و فرمان امام خمینی (ره) در زمینه تأسیس جهاد سازندگی. برخی از ما به یاد داریم که جهاد سازندگی در روستاها علاوه بر ارائه خدمات رفاهی و آموزشی به روستاییان، اقدامات فرهنگی هم داشت. درواقع یک کمیته فرهنگی در زیرمجموعه جهاد سازندگی فعالیت میکرد که تأسیس تا توسعه کتابخانههای روستایی را به دست گرفته بود. جهاد سازندگی از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۸ توانست ۱۴۸۱ کتابخانه روستایی در سراسر کشور ایجاد کند، اما از سال ۱۳۶۲ که تشکیلات وزارت جهاد سازندگی سابق تدوین شد، این وزارتخانه از فعالیتهای فرهنگی منع شد.
کتابخانههای روستایی همچون سایر کتابخانههای عمومی زیر نظر نهاد کتابخانههای عمومی کشور اداره میشوند. علیرضا مختارپور ، دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی کشور که دیروز (یکشنبه) به مناسبت هفته کتاب در ویدئوکنفرانس انجمن کتابخانههای عمومی استان فارس شرکت داشت درباره کتابخانههای عمومی کشور گفت: از ۶۰ هزار روستای کشور فقط یک هزار روستا دارای کتابخانه هستند.
به گفته دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور، حتی اگر تمام پروژههای نیمهتمام کتابخانهای که در استانها وجود دارد، بهرهبرداری شود با سرانه متوسط کتابخانهای در کشور فاصله خواهیم داشت.
مختارپور توضیح داد: در شورای فرهنگ عمومی مصوبهای به تصویب رسید که بر اساس آن در برخی مناطق ناچاریم به جای کتابخانهسازی از فضاهای امانی استفاده کنیم و در روستاهای بالای 2500 نفر امکان کتابخانهسازی نداشته، اما اجازه داریم از مدارس بلااستفاده آموزش و پرورش استفاده کنیم.
گویا کتابخانههای عمومی با مسائل متعددی روبهرو هستند و کمتوجهی دستگاههای اجرایی در این باره کم نبوده اما به گفته مختارپور از سال ۹۲ به بعد توجه بیشتری به این مسائل انجام شد و تا دیروز حدود ۷۰۰ کتابخانه که از سال ۹۳ تا به حال در دست ساخت بود، به مجموعه کتابخانههای عمومی اضافه شدند، اما این تعداد جوابگو نیست چون برخی کتابخانهها به دلیل مسائل طبیعی یا فرسودگی از بین رفته و برخی کتابخانههای مشارکتی هم از کتابخانههای فعال روستایی حذف شدند چون مشارکتکنندگان این کتابخانهها را پس گرفتهاند.
شاید تصور شود متولی اصلی کتابخانههای روستایی، نهاد کتابخانههای عمومی کشور است اما ماجرا اینجاست که این نهاد فقط بهرهبردار است. به این معنا که ساخت و ایجاد کتابخانههای عمومی بر اساس قانون برعهده نهاد کتابخانههای کشور نیست و فقط تجهیز و بهرهبرداری و نیروی انسانی را نهاد برعهده دارد.
مهدی رمضانی معاون توسعه کتابخانهها و ترویج کتابخوانی در این باره به جامجم میگوید: قانون درباره ایجاد کتابخانههای روستایی تکلیفی برای نهاد کتابخانههای عمومی ایجاد نکرده است. در قوانین توسعه آمده که ایجاد کتابخانههای عمومی روستایی برعهده بخشهای اجرایی از جمله استانداریها، وزارت مسکن و شهرسازی، شرکت عمران شهرها، وزارت جهاد کشاورزی، سازمان توسعه روستایی و سازمان عشایری است.
بر اساس توضیحات رمضانی، نهاد کتابخانههای عمومی با این متولیان ساخت کتابخانههای عمومی روستایی مذاکراتی داشته و در سالهای اخیر مصوباتی هم برای توسعه کتابخانههای روستایی و عشایری داشته اما به بند مالی هیچ کدام از این مصوبات عمل نشده و طبیعی است اجرا نشده باشد.
روابط عمومی نهاد کتابخانههای عمومی کشور هم اعلام کرده بخش اعظمى از روستاها، جمعیتى کمتر از 2500نفر دارند و ساخت کتابخانه در این روستاها از نظر اقتصادى امکان ندارد، بهترین راه براى بهره مندى این روستاها استفاده از کتابخانه سیار است که بتواند در مسیرهاى مشخص چند روستا را تحت پوشش قرار دهد، اما بودجه کافى اختصاص داده نشده و از سوی دیگر بالارفتن قیمت وسیله نقلیه مناسب، این امکان را از نهاد گرفته است.
درباره روستاهاى با جمعیت بالاتر نیز براساس پیشنهاد نهاد در سند ترویج کتابخوانى مصوب شوراى فرهنگ عمومى استفاده از فضاى ادارى بلااستفاده دستگاههاى دیگر نظیر مدارس بدون استفاده در شهرها و روستاها منظور شد و نهاد مکاتباتى با استانداران و برخى دستگاههاى اجرایى انجام داده است. همچنین نهاد با استفاده از خیران موفق به تکمیل و تجهیز برخى پروژهها در روستاها شده، اما همه این تلاشها کافی نبوده است.
برای روستا کتاب بنویسیم
داوود نعمتی / مروج کتابخوانی و فعال توسعه روستایی
حقیقت این است که فقر اقتصادی، محصول فقر فرهنگی است. اگر ضریب نفوذ دانش در بهرهوری بخش کشاورزی و روستایی و عشایری، ضریب بالایی بود، و این ضریب ایجاد سهمبری در تولید میکرد، حتما داستانِ فقر اقتصادی و فرهنگی نیز داستان دیگری میبود. طبق روایات و احادیث، مثلا از امام جعفر صادق روایت داریم که میفرمایند روزگاری خواهد رسید که آدمها هیچ مونسی جز کتاب نخواهند داشت. بنابراین مقوله ترویج کتابخوانی را نباید به هیچ بهانهای به تاخیر انداخت. میدانیم که با وجود وضع مطلوب پژوهش در کشور، سرانه مطالعه ما پایینتر از خیلی از کشورهاست. اگر شرایط به تمام و کمال مهیا بود، مطمئن باشید در جوامع روستایی این سرانه نمود بهتری میتوانست داشته باشد. بالاخره، گرفتاریهای بخش روستایی کمتر از بخش شهری است؛ آنها دچار حاشیهها و مخاطرات زندگی شهری نیستند. هنوز هم که هنوز است نبض قصهگویی و خاطرهگویی ما در روستاهاست که میزند. منتها برای بالابردن سرانه مطالعه در روستاها، علاوه بر تجهیز کتابخانهها به کتابهای عمومی و مفید، باید کتابهایی هم که به کار روزمرهشان بیاید تولید کنیم. اگر منابع قابل مطالعه چه کتاب و چه دیگر مشتقاتش را بر اساس دانش بومی کشاورزی و عشایری تولید کنیم، هم سرانه مطالعه روستایی بالا میرود و هم برای اهالی روستا هویتسازی میکند. بر اساس تحقیقات ما در باشگاه کشاورزان جوان، ما با خلأ کتابهایی که بر اساس نیازهای بخش روستایی و کشاورزی نوشته و منتشر شوند مواجهیم. اگر در بخش کشاورزی و منابع طبیعی و دامپروری و رشتههایی که روستاییان با آن در ارتباط هستند، به زبان ساده و کاربردی کتاب بنویسیم، آنها را در مسیر کتابخوانی خواهیم انداخت. به این صورت آنها هم از لحاظِ تولید دانشمحور و هم از لحاظ فرهنگی میتوانند خود را ارتقا دهند. راستش را بخواهید مطالعات و تحقیقات میدانی ما درباره عشایر کم بوده است. ما از دانش بومی روستایی و بهرهوری روستایی چیزی نمیدانیم. البته میدانم که در دستگاههای ذیربط، راهبرد تاسیس و تجهیز کتابخانههای روستایی در دست اقدام است. ما نیز در باشگاه کشاورزان جوان، برای ترویج ملی کتابخانههای روستایی با اولویت مهارتمحوری هر کاری بتوانیم میکنیم. از جمله این که 180هزار جلد کتاب تا کنون در 118 کتابخانه روستایی توزیع کردهایم. این عدد طی چشماندازی کوتاه حاصل شده است. با مطالعه شش هزار روستای دیگر با توجه به اقلیمشان، حتما این کار را ادامه خواهیم داد. فقط در این راه باید با توجه به ساختار رسانههای جدید، در اشاعه کتاب نیز به پلتفرمهای جدید از جمله کتابهای الکترونیک روی بیاوریم.