چرا انتخاب بایدن نقشی نداشت؟

چرا انتخاب بایدن نقشی نداشت؟

امید مهدی‌نژاد طنزنویس

 شخصی تصمیم گرفت یک رستوران‌سنتی تأسیس کند و با طبخ غذاهای ایرانی، علاوه بر ترویج فرهنگ غذای‌سنتی، کار و کاسبی‌ای به راه بیندازد و به کسب روزی حلال بپردازد.
شخص پس از تجمیع سرمایه‌های پراکنده خود و نیز استقراض از برخی دوستان و اقوام و تهیه مکان مناسب و کسب مجوز از مراکز مربوط و استخدام نیروهای متخصص، رستوران‌سنتی خود را تاسیس کرد.
وی همچنین شخصی را به‌عنوان مأمور خرید استخدام کرد که هرروز مواد غذایی سالم و تازه و ارگانیک را خریداری کرده و برای طبخ غذا به رستوران بیاورد. در مدتی که مأمور خرید به کار مشغول بود، قیمت مواد غذایی هر هفته گران شد و مبلغ مجموع خریدهای هفتگی او همواره بالا رفت.
پس از مدتی مأمور خرید به دلیل پاره‌ای مشکلات شخصی از سمت خود استعفا و صاحب رستوران شخص دیگری را به‌جای او استخدام کرد.
در روز اول کاری مأمور خرید جدید، صاحب رستوران نزد یکی از دوستانش رفت و گفت: اگر چیزی شده به من بگویید، من طاقت آن
را دارم.
دوست وی گفت: مگر چیزی شده؟ وی گفت: دیروز مأمور خرید جدیدی را استخدام کردیم و با آن‌که کیفیت اجناس خریداری‌شده توسط ویِ جدید هیچ تغییری به نسبت قبل نکرده‌است، اما قیمت اجناس خریداری‌شده توسط وی بسیار پایین‌تر از خریدهای مأمور خرید قبلی است.
دوست وی گفت: خودت فکر می‌کنی چرا؟ وی گفت: به‌خاطر انتخاب بایدن؟ دوست وی گفت: وا. وی گفت: پس چی؟ دوست وی گفت: ایشان الان تازه آمده‌است. یک مقداری که سوار کار شود و بفهمد می‌تواند داخل پاچه‌ات بکند، می‌بینی که قیمت اجناس دوباره بالا خواهدرفت.
 در این لحظه صاحب‌رستوران متوجه شد کرم از خود درخت است و ریشه مشکلات در همین داخل است و هر هفته مأمور خرید خود را عوض کرد و قیمت‌ها را پایین
نگه داشت.