سنــگی بر گــوری

مدفن شاعران و نویسندگان ایرانی بسیاری خارج از مرزهای امروزی ایران واقع شده است، آنها را می‌شناسید؟

سنــگی بر گــوری

سنگ‌ها بر گورها می‌مانند. چند سال؟ به عوامل متعددی بستگی دارد، وگرنه كه زمان می‌گذرد و سنگ‌ها را هم از روی گورها برمی‌دارد و با خود می‌برد. سنگ‌هایی اما بر گورها می‌مانند؛ نه یك دهه و دو دهه و چند دهه، كه قرن‌ها می‌مانند و می‌شوند بخشی از فرهنگ یك ملت. كشورگشایی‌ها، بازی‌های سیاستمداران و... مرزهای كشورها را در طول تاریخ بارها و بارها جابه‌جا كرده است. آن‌قدر كه حالا بسیارند نویسندگان و شاعران بزرگی كه روزگاری در محدوده سرزمینی ایران می‌زیسته‌اند، به زبان فارسی شعر و داستان و تاریخ نوشته‌اند، اما حالا سنگی كه روی گورشان قرار گرفته و مدفن آنها را نشان می‌دهد، جایی خارج از مرزهای ایران امروزی قرار گرفته است. به بهانه هفته بزرگداشت مولانا كه امروز همزمان با سالمرگش در كشور تركیه و شهر قونیه كه مدفن اوست برگزار می‌شود، رفتیم سراغ نام‌های بزرگی كه حالا خارج از مرزهای ایرانند، اما همیشه جان ایران خواهند بود.

تولد در بلخ، مقبره در قونیه

مولانا از شاعران و عارفان بزرگ ایرانی همان‌طور كه گفتیم در قونیه به خاك سپرده شده و هر سال هم این شهر كوچك به بهانه وجود مقبره مولانا گردشگران بسیاری را به خود جلب می‌كند. مولانا معروف‌ترین شاعر ایرانی است كه خارج از مرزهای ایران به خاك سپرده شده است. او متولد بلخ است، شهری در افغانستان امروزی. هنوز هم ویرانه‌هایی از خانه پدری مولانا در این شهر قرار دارد.
پدرش سلطان العلما احتمالا در سال 610 و همزمان با هجوم چنگیز خان مغول از بلخ كوچ می‌كند. سپس با دعوت علاءالدین كیقباد سلجوقی به قونیه رهسپار می‌شود و تا اواخر عمر همان‌جا ماندگار می‌شود. مولانا هم در تا پایان عمر خود در این شهر زندگی می‌كند و مجالس وعظ و كلاس‌های درس خود را همانجا برگزار می‌كرده است، اشعارش را هم همان جا می‌سراید، همان جا با شمس تبریزی آشنا می‌شود و زندگی‌اش دستخوش تحولات بسیار. مثنوی معنوی و مجموعه غزلیاتش هم شهرت جهانی دارند.  حالا بسیاری در سه كشور امروزی یعنی ایران و افغانستان و تركیه بر سر تصاحب مولانا درگیری دارند و او را متعلق به خود می‌دانند، اما مولانا در جغرافیایی به دنیا آمده كه جزو خاك ایران بوده و این واقعیت قابل كتمان نیست.




راوی بردار كردن حسنك
تاریخ بیهقی را كه به خاطر دارید؟‌ هر قدر هم نخوانده باشیدش ماجرای تاثیرگذار «روایت بر دار كردن حسنك وزیر» را به خاطر خواهید داشت. جناب ابوالفضل بیهقی سال 370 در روستای حارث‌آباد بیهق در نزدیكی سبزوار خودمان به دنیا آمده و سال 456 هم در غزنین درگذشته است. او مورخ و نویسنده معروف ایرانی در دربار غزنوی است و كتاب معروفش یعنی همان تاریخ بیهقی مهم‌ترین منبع تاریخی در مورد دوران غزنوی است.
این مورخ در روزگار عبدالرشید غزنوی، هفتمین امیر غزنوی، بیهقی به بالاترین مقام در دیوان، صاحب دیوان رسالت رسید. در همین دوران گرفتار تهمت و كین بداندیشان شد. امیربدگمان او را از كار بركنار كرد و به زندان انداخت، بعد از قتل امیر هم باز او به زندان افتاد سپس در 43 سالگی نگارش كتاب سی جلدی تاریخ بیهقی را آغاز كرد. از این كتاب تنها شش جلد مانده‌است. جلد نخست موجود نیز از میانه آغاز می‌شود.
بیهقی 85 سال زیست و در سال ۴۵۶ در گذشت و به این ترتیب 19 سال پس از اتمام تاریخ خویش زنده بوده و هرگاه به اطلاعات تازه‌ای در زمینه كار خود دسترسی می‌یافته، آن را به متن كتاب می‌افزوده‌است.




جان به در بردن مقبره پیر هرات
خواجه عبدا... انصاری را با مناجات‌نامه‌اش می‌شناسیم. او سال 385 در شهر هرات واقع در افغانستان امروزی به دنیا آمد و 476 هم در همین شهر درگذشت. مقبره او اكنون در افغانستان بسیار مورد توجه مردم است و البته به سبب نگارش مناجات‌نامه توانسته از تخریب‌های طالبان جان سالم به در ببرد و هنوز سرپا باشد.
 او را به عنوان مفسر قرآن، محدث، اهل فن جدل و استاد اخلاق هم می‌شناخته‌اند اما عمده شهرتش به خاطر فن سخنوری، اشعار و متون نغز و بی‌مانندش، به‌خصوص در مدح و ثنای خداوند به زبان‌های عربی و فارسی بوده‌است.از رسائل منثور او كه به نثر مسجع نوشته مناجات‌نامه، نصایح، زادالعارفین، كنزالسالكین، قلندرنامه، محبت‌نامه، هفت‌حصار، رساله دل و جان، رساله واردات و
الهی‌نامه را می‌توان نام برد.


زندانی دره یمگان
در دره قبادیان از توابع بلخ متولد شد و در یمگان از توابع بدخشان درگذشت كه محل تولد و مرگ او هر دو در افغانستان امروزی واقع شده‌اند. به ناصرخسرو مشهور است، مردی بزرگ و ادیب كه از شاعران بزرگ زبان فارسی محسوب می‌شود، همچنین فیلسوف و حكیم و جهانگرد است.
در برخی منابع آمده حافظ كل قرآن بوده و طی از سر گذراندن تحولات روحی خاصی دربار را رها كرده و از مشاغل حكومتی كناره‌گیری می‌كند. همین موضوع هم سال‌ها تبعید در دره یمگان را برایش رقم می‌زند.
گفتیم ناصرخسرو جهانگرد هم بوده است. سفرنامه معروفش را كه به خاطر دارید؟ اگر نخوانده باشید هم حتما نامش را شنیده‌اید. دیوان قصایدش هم در بردارنده اشعاری است كه نشان می‌دهد او بر اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود از قبیل فلسفه، حساب، طب، موسیقی، نجوم و كلام احاطه كامل داشته است.



دو چشم عرفان

ابوالمجد بن آدم سنایی، معروف به حكیم سنایی از شاعران نامی در قصیده‌گویی و مثنوی سرایی در زبان فارسی است.همان كسی كه مولانا به او لقب دو چشم عرفان را می‌دهد.
 سنایی در غزنی به دنیا آمد. در جوانی به سفر روی آورد و از شهرهای بلخ، سرخس، هرات و نیشابور دیدن كرد. وی در میانسالی به غزنی بازگشت و تا پایان عمر در این شهر باقی ماند.  سنایی برای نخستین بار توانست مفاهیم و مضامین بلند عرفانی و اخلاقی را به شعر فارسی وارد كند و به این دلیل بر مولانا نیز تاثیر داشت. آرامگاه سنایی در غرب شهر غزنی قرار دارد. بنای این مقبره قدمتی 50 ساله دارد و ارزش معماری و هنری ندارد.



انوری و دیگران در افغانستان
انوری از استادان مسلم قصیده سرایی در شعر فارسی متولد روستای ابیورد در خراسان بوده است. این شاعر حالا چند قبر دارد؛ یكی در مقبره الشعرای تبریز و دیگری در بلخ. ضمن این كه در برخی تذكره‌ها هم آمده كه مقبره‌اش در نیشابور است. در هر صورت می‌دانیم انوری یك قبر در بلخ دارد و یك قبر هم در مقبره الشعرا.  عنصری بلخی، منوچهری دامغانی، مسعود سعد سلمان، جامی و ابوالقاسم هجویری هم دیگر مشاهیر ادبیات كلاسیك ایران هستند كه حالا مقبره شان خارج از مرزهای ایران واقع شده است.




پدر شعر فارسی در تاجیكستان
رودكی نخستین شاعری است كه به زبان فارسی شعر گفته و از این رو به پدر شعر فارسی معروف است. رودكی را همچنین مبتكر قالب شعری رباعی می‌دانند. مقبره پدر شعر فارسی در روستای زادگاهش «پنج رود» در شمال تاجیكستان قرار دارد. مزار رودكی تا سال 1958 میلادی ناشناخته بود. در این سال صدرالدین عینی و پروفسور روس میخائیل گراسیمف توانستند محل مزار را پیدا كنند. از سال 2002 هر ساله 22 سپتامبر، روز رودكی مراسم گرامیداشت این شاعر در آرامگاهش برگزار می‌شود.




داستان‌سرایی شاعرانه

جمال‌الدین ابومحمد متخلص به نظامی، به پیشوای داستان سرایی شناخته می‌شود. مهم‌ترین اثر نظامی خمسه یا پنج گنج است كه شاهكاری در داستان سرایی ایرانی محسوب می‌شود. مقبره نظامی در شهر گنجه آذربایجان قرار دارد.
متاسفانه در این بنا به‌جز چند ردیف كاشی كه ابیاتی از نظامی روی آن نگاشته شده، اثری از معماری ایرانی وجود ندارد. جمهوری آذربایجان چند سالی است قصد تحریف هویت نظامی را دارد و وی را شاعر بزرگ آذربایجانی لقب داده است. این در حالی است كه نظامی تمام اشعارش به زبان فارسی بوده و طبق منابع حتی به زبان تركی صحبت نمی‌كرده است.




شاعر عارف در تركمنستان
ابوسعید فضل‌ا...، مشهور به ابوسعید ابوالخیر از عارفان و شاعران خاص ایرانی است. نام او به دلیل مقام و منزلت بالایی كه در عرفان كسب كرده بود، در كنار حلاج، بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی قرار می‌گیرد.
آرامگاه ابوسعید ابوالخیر در حومه شهرك مهنه، در 130 كیلومتری جنوب شرقی تركمنستان و در نزدیكی مرز ایران قرار گرفته است. مزار ابوسعید ابوالخیر به‌عنوان یكی از زیارتگاه‌های مهم تركمنستان شناخته می‌شود و روزانه بازدیدكنندگان بسیاری را پذیراست.


از آنها چه می‌دانیم؟
در میان این نام‌های كنار هم چیده شده كه هر كدام به یك سنگ قبر و چندین و چند كتاب ماندگار تعلق دارند، بخش‌های بزرگی از فرهنگ ایران نهفته است؛ فرهنگی كه ما مردمان این روزگار چندان نمی‌شناسیمش. شناخت بخش گسترده جامعه از مولوی به اندازه رمان ملت عشق الیف شافاك است و سهمش یك خیابان قدیمی در تهران و احتمالا هم شهرهای دیگر. سنایی كه بزرگ عرفان ایرانی است سرنوشت مشابهی دارد، همین طور ناصرخسرو كه خیابانی به نامش ثبت شده كه داروفروش‌ها در‌ آن شیلنگ تخته می‌اندازند. رودكی، خواجه عبدا... انصاری، نظامی... همه‌شان سرنوشتی مشابه دارند و كشورهای همسایه هم در تلاشند تا آنها را به‌عنوان میراث معنوی خود ثبت كنند. هر چند نه مردم تركیه می‌توانند شعرهای مولانا را بخوانند و نه مردم آذربایجان توان خواندن اشعار نظامی را دارند. مردم تاجیكستان هم رودكی را ستایش می‌كنند، اما نمی‌توانند اشعارش را با همان رسم‌الخطی كه خودش نوشته، بخوانند، اما همه‌شان خود را بیش از ایران نسبت به آنها صاحب و محق می‌دانند. كاش همه این اسم‌ها را یك‌بار مختصر بررسی كنیم تا ببینیم چه گنج بزرگی در خانه همسایه‌ها داریم و از آن غافلیم.