توجه به سبدفرهنگی خانواده‌ها

توجه به سبدفرهنگی خانواده‌ها

انتشار خبر تعداد 550هزار مخاطب برای نمایش‌های بزرگ میدانی امسال از چند منظر قابل تامل است و همین ابتدا به ساکن ثابت می‌کند هر وقت شرایط مهیا باشد، مردم از آثار هنری استقبال می‌کنند.

«روشنای شب تار»، «تنهاتر از مسیح»، «محشر»، «فصل شیدایی» و «جهان بانو» نمایش‌های میدانی در هشت ماه ابتدایی امسال هستند که 550 هزار مخاطب داشته‌اند.
قصد تشکیک در آمار و ارقام نداریم و حتی اگر فرض شود نصف این جمعیت، مخاطب آثار نمایشی بوده‌اند، کافی است تا به رقم خوردن یک اتفاق خوب اذعان کنیم. داریم از مخاطبی حرف می‌زنیم که به دلیل گران بودن محصولات هنری (در راس آن تئاتر) از این هنر محروم هستند.
اولین نکته همین‌جا است که سازمانی چون اوج، امکان تماشای آثار نمایشی برای طیف زیادی از مردم را فراهم کرده است. طبعا اگر این آثار صرفا سویه مذهبی نمی‌داشتند، مخاطب با محصولات متنوعی مواجه می‌شد. سازمان‌های دولتی باید «همه» مردم را نظر بگیرند و این مسأله را فراموش نکنند که در میان همین قشر کم‌بضاعت، خیلی‌ها مشتاق تماشای آثار غیرمذهبی هم هستند. این موضوع می‌تواند مدنظر مسئولان اوج برای اولین نمایش صحنه‌ای خود، یعنی «هفت‌خان اسفندیار» باشد که قرار است در تالار وحدت روی صحنه برود.  این‌که اوج دایره فعالیت خود را گسترده‌تر کرده و سراغ نمایشی بر اساس داستان حکیم ابوالقاسم فردوسی رفته گام تازه‌ای است. منتها مسأله مهم، «توجه» به همان مخاطبی است که تئاتر از سبد فرهنگی‌اش حذف شده. آیا اوج هوای این قشر مخاطب را خواهد داشت؟ امیدواریم.
مگر وظیفه ارگان‌های دولتی و حکومتی که از بیت‌المال تغذیه می‌کنند، جز این است که بودجه خود را در اختیار قشر کم‌بضاعت بگذارند؟ بله، هنر هم یک تجارت است و باید ساز و کار رقابت در فضایی عادلانه فراهم باشد. کما این‌که پلتفرم‌ها، آثار سینمایی و تئاترهای بخش خصوصی چنین می‌کنند و بعضا هم صاحب سود سرشاری می‌شوند. نکته ظریف این که نباید خلط مبحث شود و ورود سازمان‌های دولتی به عرصه هنر را «مزاحم» بخش خصوصی دانست. فعالان بخش خصوصی می‌دانند چطور با بلیت‌های چند صد هزار تومانی، مخاطب را جذب کنند. این وسط چرا نباید کسی به فکر طبقه غیرمرفه باشد؟ وانگهی، مگر کاری که سازمان‌های دولتی انجام می‌دهند، موازی با فعالیت‌های بخش خصوصی است؟ همین نمایش‌های میدانی، اگر متولی خصوصی داشته باشند، احتمالا بر زمین می‌مانند. نکته مهم همانی است که اشاره شد؛ نهادهای عمومی باید در صحنه باشند و بدون مزاحمت برای بخش خصوصی، محصولات متنوع برای قاطبه مردم تدارک ببینند. هنر اگر برای مردم نباشد، فایده‌ای هم دارد؟!  سازمان اوج در عرصه نمایش‌های میدانی عملکردی قابل دفاع دارد و باید دید روی صحنه چه خواهد کرد. اتفاق واقعی وقتی رقم خواهد خورد که در کنار آثار مذهبی، کارهای غیرمذهبی این سازمان در عرصه نمایش متکثر شوند. این‌گونه است که می‌توان نتیجه گرفت، این سازمان در زمین جدید برای «همه» برنامه دارد و حواسش به سلیقه‌های مختلف هست؛ سلیقه‌هایی که هم قشر دارا را دربر بگیرد و هم ندار! به عبارتی هنر باید بدون خط‌کشی طبقاتی و عقیدتی به دست مردم برسد. مسأله دیگر این‌که مخاطب تشنه کار خوب است و اگر اثری «مطلوب» در اختیارش قرار گیرد از آن استقبال می‌کند. همین نمایش‌های میدانی دارای استانداردهایی قابل‌قبول هستند که به‌رغم نقدهای ساختاری و کیفی، توانسته‌اند رضایت طیف زیادی از تماشاگران را به‌دست آوردند. 
ضمیمه قاب کوچک