دشتهایی خالی از حیات
موضوع خشکسالی دارد از فرط تکرار عادی میشود، اما هر بار و هر روز نشانههای این اتفاق در حوزههای مختلف بروز پیدا میکند؛ از خالی شدن سکنه روستاهای دچار تنش آبی و کوچ اجباری مردمان آن مناطق به حاشیه شهرها گرفته تا حالا که این چالش بلای جان حیاتوحش این سرزمین شده است.
همین چند ماه پیش مدیرکل حفاظت محیطزیست خراسان جنوبی گفته بود که در پناهگاه حیاتوحش نایبندان و تنها در یک دره، شش لاشه تلف شده کل و بز مشاهده شد که بهدلیل گرسنگی تلف شدهاند، علفخوارانی که اغلب بالای 9سال بودهاند. این موضوع محدود به این منطقه نیست، از لارستان و ایلام گرفته تا یزد و اصفهان و سیستان، آنچه حالا حیاتوحش این مناطق را تهدید میکند نه شکار که بیآبی و خشکسالی است. به راه افتادن پویشهایی در یک دهه اخیر برای علوفهرسانی به آنها هم فقط مرهمی کوتاهمدت بوده، نه راهکار و چارهای اساسی؛ چرا که به گواه آمارهای رسمی خشکسالی باعث شده که علوفه قابل برداشت در کشور نسبت به میانگین بلندمدت آن تا ۴۰درصد کاهش پیدا کند. رویه کاملا عیان است؛ آبی نیست و بارشها کم شده است، تغییرات اقلیمی و گرم شدن هوا و استفاده بیرویه از منابع زیرزمینی و از میان رفتن منابع پایه باعث از بین رفتن پوشش گیاهی دشتها شده، علوفهها کاهش پیدا کرده و چیزی برای حیاتوحش این مناطق باقی نمانده است. آهوان سرگردان در پی غذا برای زندهماندن همه خطرات را به جان خریدهاند و به حاشیه مزارع میآیند، خرسهای سیستان کوچ میکنند و ماهیان لارستان در گلولای باقیمانده از تالابها جان میدهند. این تنها چالش مهم محیطزیستی کشور نیست، در چند ماه گذشته با توجه به تغییرات اقلیمی، خشکسالی و آتشسوزیهای ناشی از آن، شرایط جنگلها و تالابها آنقدر بحرانی بوده که باعث نگرانی حیاتوحش این سرزمین شود.
امروز مهمترین عامل تهدید حیاتوحش ایران، خشکسالی است چرا که تداوم و استمرار خشکسالی در سالهای اخیر به ایجاد محدودیت در منابع غذایی حیاتوحش بهویژه برای گوشتخواران و گربهسانان منجر شده است. عیسی کلانتری، رئیس پیشین سازمان حفاظت محیطزیست هم مهمترین مشکل حیاتوحش ایران را از «دست دادن خوراک بهدلیل خشکسالی و کمآبی» دانسته و گفته بود: «اگر علفی نباشد شکاری برای حیوان گوشتخوار نخواهد بود. وقتی علف نباشد جمعیت حیوان علفخوار مانند خرگوش، جبیر و... کاهش مییابد و به همینترتیب حیوان گوشتخوار نیز گرسنه خواهد ماند.» آمارهای منفی ایران در این حوزه بسیار است، خروجی این آمارها به مفهوم خلوتتر شدن دشتهای این سرزمین از هر گونه حیاتوحشی است. طی دو دهه اخیر ۴۵میلیارد مترمکعب از آبهای تجدیدپذیر کم شده، میزان بارشها در کشور به کمتر از ۲۰۰میلیمتر رسیده و این در حالی است که شدت تبخیر به 2.5 تا ۳ متر رسیده است، یعنی در حالی 0.2متر بارش داریم که شدت تبخیر ۳متر است و اختلاف ۱۵برابری دارد.
اولین پیامد تداوم خشکسالیها برای جمعیت حیاتوحش مناطق مختلف ایران ترک زیستگاه از سوی این حیوانات است. یک فقره آمار رسمی در این حوزه نشان میدهد که آمار حیاتوحش فقط در قمیشلوی اصفهان 7000 بوده است که در شرایط خشکسالی حداقل 2000 از این گونهها مهاجرت کردهاند. همین مهاجرت هم پیامدهای بسیاری در پی دارد و باعث برهم خوردن چرخه زیستی در این زیستگاهها میشود. افشین علیزاده عضو هیأت علمی دانشگاه تهران به جامجم میگوید: «مهاجرت گونههای جانوری سبب مرگ تدریجی گونههای ضعیف به علت بر هم خوردن چرخه زنجیرهای غذایی میشود.» آنطور که این کارشناس حیاتوحش به جامجم میگوید: «تداوم این وضعیت، سبب تغییر اکوسیستم حیاتوحش و اجبار گونهها به مهاجرت از مناطق شده و آنهایی که امکان مهاجرت طولانیمدت را ندارند نیز محکوم به فنا و مرگ تدریجی هستند.»
مهاجرت گونههای جانوری بهدلیل نبودن علوفه و غذا برای همه آنها امکانپذیر نیست، حتی آن تعدادی هم که موفق به کوچ برای یافتن آب و غذا میشوند مخاطرات بسیاری را به جان خریدهاند. اصلیترین تهدید این گونهها در پی مهاجرت، شکار است. مسئولان بسیاری طی چند سال اخیر به شکارچیان هشدار دادهاند که بهدلیل این مهاجرتها اگر شکاری صورت بگیرد با آن برخورد قانونی میشود اما آنچه آشکار است اینکه خشکسالی نه فقط باعث کاهش تراز آب در اکوسیستمهای آبی شده بلکه عملا حیوانات تشنه را به حاشیه روستاها کشانده و بساط شکار آنها را پررونق کرده است. هفتخوان مرگآور و هولناک رسیدن به غذا برای جمعیت حیاتوحش در پی خشکسالیها ادامه دارد.
امروز مهمترین عامل تهدید حیاتوحش ایران، خشکسالی است چرا که تداوم و استمرار خشکسالی در سالهای اخیر به ایجاد محدودیت در منابع غذایی حیاتوحش بهویژه برای گوشتخواران و گربهسانان منجر شده است. عیسی کلانتری، رئیس پیشین سازمان حفاظت محیطزیست هم مهمترین مشکل حیاتوحش ایران را از «دست دادن خوراک بهدلیل خشکسالی و کمآبی» دانسته و گفته بود: «اگر علفی نباشد شکاری برای حیوان گوشتخوار نخواهد بود. وقتی علف نباشد جمعیت حیوان علفخوار مانند خرگوش، جبیر و... کاهش مییابد و به همینترتیب حیوان گوشتخوار نیز گرسنه خواهد ماند.» آمارهای منفی ایران در این حوزه بسیار است، خروجی این آمارها به مفهوم خلوتتر شدن دشتهای این سرزمین از هر گونه حیاتوحشی است. طی دو دهه اخیر ۴۵میلیارد مترمکعب از آبهای تجدیدپذیر کم شده، میزان بارشها در کشور به کمتر از ۲۰۰میلیمتر رسیده و این در حالی است که شدت تبخیر به 2.5 تا ۳ متر رسیده است، یعنی در حالی 0.2متر بارش داریم که شدت تبخیر ۳متر است و اختلاف ۱۵برابری دارد.
اولین پیامد تداوم خشکسالیها برای جمعیت حیاتوحش مناطق مختلف ایران ترک زیستگاه از سوی این حیوانات است. یک فقره آمار رسمی در این حوزه نشان میدهد که آمار حیاتوحش فقط در قمیشلوی اصفهان 7000 بوده است که در شرایط خشکسالی حداقل 2000 از این گونهها مهاجرت کردهاند. همین مهاجرت هم پیامدهای بسیاری در پی دارد و باعث برهم خوردن چرخه زیستی در این زیستگاهها میشود. افشین علیزاده عضو هیأت علمی دانشگاه تهران به جامجم میگوید: «مهاجرت گونههای جانوری سبب مرگ تدریجی گونههای ضعیف به علت بر هم خوردن چرخه زنجیرهای غذایی میشود.» آنطور که این کارشناس حیاتوحش به جامجم میگوید: «تداوم این وضعیت، سبب تغییر اکوسیستم حیاتوحش و اجبار گونهها به مهاجرت از مناطق شده و آنهایی که امکان مهاجرت طولانیمدت را ندارند نیز محکوم به فنا و مرگ تدریجی هستند.»
مهاجرت گونههای جانوری بهدلیل نبودن علوفه و غذا برای همه آنها امکانپذیر نیست، حتی آن تعدادی هم که موفق به کوچ برای یافتن آب و غذا میشوند مخاطرات بسیاری را به جان خریدهاند. اصلیترین تهدید این گونهها در پی مهاجرت، شکار است. مسئولان بسیاری طی چند سال اخیر به شکارچیان هشدار دادهاند که بهدلیل این مهاجرتها اگر شکاری صورت بگیرد با آن برخورد قانونی میشود اما آنچه آشکار است اینکه خشکسالی نه فقط باعث کاهش تراز آب در اکوسیستمهای آبی شده بلکه عملا حیوانات تشنه را به حاشیه روستاها کشانده و بساط شکار آنها را پررونق کرده است. هفتخوان مرگآور و هولناک رسیدن به غذا برای جمعیت حیاتوحش در پی خشکسالیها ادامه دارد.
تیتر خبرها