ضیافت‌پاییزی برف‌وباران

بارش‌های دیروز، حال‌وهوای تازه‌ای به ایران داد

ضیافت‌پاییزی برف‌وباران

شهر رنگ دیگری گرفته است، طراوت پاییزی هر چند دیر، هرچند دور اما بالاخره رخ نشان داده و تهران را مهمان بارانی کرده است که از ابتدای خزان چشم انتظارش بودیم.

اگرچه باران پایتخت حالا سال‌هاست که با نمادهای دیگری همچون آب‌گرفتگی معابر و ترافیک عجیبش به یاد آورده می‌شود اما در کنار این نمادهای تازه به دوران رسیده هنوز برای پایتخت‌نشین‌ها باران پاییزی  مظهر شادمانی و تازگی است. این‌که رخت فصل سرد سال را به تن کنیم و یله و رها در خیابان‌های خیس شهر قدم بزنیم، بو بکشیم عطر درخت‌های باران خورده شهر را، تازه شویم از این روزگار و شهر دودز‌ده این سال‌ها. حالا در آذرماه، ماه آخر پاییز شاهد باران پربرکتی هستیم که اگرچه چالش‌های مدیریت شهری را آشکار می‌کند اما پس ذهن‌مان هم ما را دلخوش می‌کند به این‌که شاید این رحمت الهی بخشی از چالش کمبود منابع آبی را چاره کند.
​​​​​​​شاید خوش‌خیالی به نظر برسد اما حالا که باران می‌آید به این فکر می‌کنیم که شاید بخشی از ذخیره آبی سدهای شهر  جبران شود. فکر می‌کنیم که شاید دیوارهای شهر را از غبار بزداید و دل‌های‌مان را صاف کند. شاید این باران که دیر هم آمده بتواند نوید روزهای پرطراوتی به ما بدهد. غبارها را بشوید و ببرد، تازگی بگذارد، طراوت و شادمانی. دست در جیب از هراس سوز سرمای فصل، بی‌چتر حتی دلخوش باشیم به این که کمی هم اگر خیس شدیم عیبی نیست، کاش دل‌مان تازه شود. مهمان پاییزی هر چند دیر آمده اما حبیب خداست، شهر تازه شده و اگر حتی خیابان‌ها در تسخیر ترافیک خودروها هم می‌شوند عیبی نیست، ماییم و یک مهمان دیرآمده پاییزی.