۲۰۰۰توپ برای ۶کیلومتر مربع!

۲۰۰۰توپ برای ۶کیلومتر مربع!

پس از عملیات «کربلای ۴» در قرارگاه جلسه‌ای برگزار شد که مرحوم هاشمی رفسنجانی هم حضور داشت. ایشان هم در جلسه و هم با افراد به تنهایی صحبت کرد تا جایی که به خاطر دارم آن جلسه سخت‌ترین جلسه فرماندهان بود. تصمیمی سخت باید گرفته می‌شد یا ادامه عملیات یا پذیرش شکست. ماحصل عملیات کربلای ۴ ایجاد رخنه در خطوط شلمچه بود. اساس امیدواری نیروهای خودی هم در شروع عملیات «کربلای ۵» همان بود. آن جلسه سر ساعت شروع شد. آقای‌هاشمی گفت در اتاق بسته شود. بعضی از افراد نیامده بودند و ایشان به‌شدت نگران بود.

پس از آن مجددا اجازه حضور داد. در آن جلسه نظرات و مطالب خود را عنوان کردم و گفتم: «ما چند پارامتر و فاکتور داریم که اگر به آنها توجه کنیم نتیجه مطلوبی خواهیم گرفت. عراقی‌ها عمده نیروهای خود را به جنوب اروند آورده‌اند و در محور عملیات کربلای۴ مقابل ما موضع گرفته‌اند بعد از هر عملیات عراقی‌ها به فرماندهان‌شان مرخصی می‌دهند و نیروهای‌شان هم ۱۵ تا ۳۰حتی ۴۵ روز به مرخصی می‌روند.»
در حقیقت می‌خواستیم عملیات کربلای۴ را یک عملیات فریب ایذایی قلمداد کنیم. علت بررسی مجدد آن در قرارگاه هم این بود که شهدای زیادی داده بودیم حتی بعضی از یگان‌ها دچار مشکل اساسی شده بودند. از آنجا که آمادگی عملیات بعدی را نداشتند، این بررسی‌ها صورت گرفت.
اگر بلافاصله در منطقه کربلای ۵ وارد عمل می‌شدیم، تا وقتی که دشمن می‌خواست نیروهایش را فراخوانی کند و از جنوب اروند به شمال اروند انتقال دهد زمان زیادی صرف می‌شد و در نتیجه به اهداف خوبی دست پیدا می‌کردیم. از طرفی در عملیات کربلای۴ به اهداف آن چنانی نرسیدیم که بخواهیم آن را یک عملیات عمده و اساسی تلقی کنیم. به عبارتی؛ دیگر در سال ۱۳۶۵ موفقیت چندانی نداشتیم و عملیات والفجر ۸ هم تحت تأثیر قرار می‌گرفت.
عملیات کربلای ۵ طرح‌ریزی شد. قرار بر این بود باقی یگان‌ها از سمت اروند به طرف شلمچه گسیل داده شوند و از حد واسط شلمچه تا بوبیان عملیات انجام شود. مدت آماده‌سازی بسیار کم بود و حداکثر فرصت داده شده حدود ۱۵ روز بود. مرحله اول عملیات خرمشهر تا پاسگاه بوبیان را شامل می‌شد. وقتی عملیات شروع شد ما با مسائل عدیده‌ای درگیر بودیم. ترس داشتیم که مثلا عراقی‌ها عملیات رمضان را تکرار نکنند. دشمن بلافاصله بعد از آن عملیات، آبگرفتگی وسیعی را درست کرد که به آبگرفتگی «بوبیان» و «بوارین» معروف شد.
وقتی عملیات شروع شد با حساسیت عجیبی دعا می‌کردیم. دقایقی بعد، وقتی خط دشمن شکسته شد، قرارگاه ما مأموریت پیدا کرد حرکت را به سمت شهرک دوعیجی و نهر جاسم و کانال‌های زوجی و مقر قرارگاه لشکر۶ عراق ادامه دهد. از سمت شرق به غرب عملیات خود را شروع کردیم. حرکت واقعا مشکل بود قدم به قدم این منطقه یعنی حدود پنج کیلومتر مربع مسائل و مشکلات بسیاری داشت.تجهیزاتی که عراقی‌ها به کار گرفته بودند زیاد بود. پس از حمله «عدنان خیرا...» مطرح کرده بود که ما ۲۰۰۰ لوله توپ را برای آنجا آماده کرده بودیم. این ۲۰۰۰ لوله توپ برای مساحت ۶ کیلومترمربع بود؛ علاوه بر آن بمباران شیمیایی هم انجام می‌شد.

شهید سردار احمد سوداگر - از فرماندهان سپاه پاسداران