برای دیوان آینده
ژانویه سال 2020، در میان انبوه دستنوشتهها و کتب و دفترچههای یوهان ولفگانگ فون گوته، پس از 200سال، برای اولینبار اوراقی کشف شد که گوته بر آنها، جملاتی با الفبای عربی مشق کرده بود.
در حینی که تحقیقات بر این جملات ادامه داشت، یکی از پژوهشگران بنیاد گوته در وایمار، بهطور اتفاقی به یکی از اعضای گروه پژوهشی فطرسمدیا پیشنهاد کرد این اوراق را ببیند. پژوهشگران فطرسمدیا بلافاصله دریافتند که در این دستنوشتهها چه نوع واژههایی نقش بسته است. به این ترتیب، مشخص شد که جملات دستنوشته گوته بر این اوراق، جملاتی مربوط به فرهنگ و مذهب شیعه است و پرتکرارترین آنها، عبارت معروف و کلیدی اذان و مذهب شیعه، «علی ولی ا...» است اما چرا گوته این دستنوشتهها را تهیه کرده بود؟
کمتر کسی است که این شاعر آلمانی قرن 18 و 19 میلادی را نشناسد. چرا که او مهمترین شاعر و نویسنده و فیلسوف آلمانی بود که بر فلسفه، شعر و ادبیات اروپا پس از خود، تاثیری گسترده و انکارناپدیر گذاشت. در دوران او، اروپا گرفتار جنگهای پی در پی ناپلئون بناپارت بود. در چنین فضایی که طبع شاعرانه و ادبی گوته در اثر افسردگی و اندوه ناشی از جنگ، فرونشسته بود، مطالعه دیوان حافظ که بهتازگی به زبان آلمانی ترجمه شده بود، چنان بر گوته اثر گذاشت که در فاصلهای کوتاه، دیوان بزرگ و مهم خویش، «غربی ــ شرقی» را تحت الهامات آن سرود. شاید وقوع این پیوند روحی قوی میان گوته و حافظ، ناشی از شباهت زمانه آنان نیز بوده باشد. حافظ در دوران پررنج و تعب پس از حملات خونین و ویرانگر مغول میزیست و گوته نیزاز فضای خصمانه جنگهای طولانی و پی در پی ناپلئون در اروپا در عذاب بود که گویا راه بقای روحی خویش و جامعه خویش را در چنان رویکردی یافت.
از دیگر سو، در اروپای آن زمان، درباره اسلام و مسلمانان کلیشههای ناخوشایند و نادرستی رواج داشت. شاید کسی جز گوته با شجاعت و آزادی فکر بینظیرش، نمیتوانست در آن فضا محتوایی شورانگیز و مثبت و حاکی از حس تحسین از شرق و مسلمانان و اسلام به مخاطبان غربی غرقشده در آن فضای منفی ارائه کند.
این رابطه عمیق با روح جاری در اشعار حافظ، بهطور طبیعی ذهن کنجکاو و قوی گوته را در پی کشف سرچشمههای فکری حافظ روانه کرد. دکتر رضا بیات، حافظشناس ایرانی معتقد است: «حافظ با همان رندی مالوف خود، مشربهای فکری خود را در اشعارش پنهان داشته است و تنها درباره یک مرجع، این مخفیکاری را به کناری مینهد و آشکارا از مراد و راهنمای خود، نام میبرد: حافظ اگر قدم زنی، در ره خاندان، به صدق/ بدرقه رهت بود، همت شحنه نجف!»
این اشارهها، گوته را به دریای منابع مکتوب اسلامی رهنمون میکند و در اینجاست که راز مشق خط عربی و نگارش کلمات عربی، فارسی و اسلامی به دست گوته آشکار میشود. پژوهشگران هنوز بهدرستی نمیدانند بهجز قرآن، گوته به کدامیک از منابع اسلامی برای بررسی اشارات حافظ در اشعارش دسترسی داشته است. دکتر برنارد فیشر، رئیس بنیاد گوته در وایمار، بر اساس شناخت از شخصیت، مشرب و نحو فکری گوته معتقد است: «او همه قرائتها را میشناسد و سپس آزادانه تصمیم میگیرد و این موضوع فراتر از تصادف است. او شخصی چون علی ابن ابیطالب را شخصی میشناسد که از بقیه صبورتر و باتحملتر است. روشنفکرتر و آزادمردتر و از درون نیز رهاتر است. این انتخاب گوته هوشمندانه انجام شده است. این اسلام دگماتیک نیست و اسلام آزاد است. این انسان در اسلام، آزادی انتخاب و اندیشه دارد.»
گوته بارها نوشت «علی ولی ا...». بارها، کلمات، عبارات و جملاتی به زبان عربی نگاشت که همگی اشاره به انواع جنبههای فرهنگ و زیست شیعه داشتند.
سرانجام، گوته در برگه بزرگی، نوشت: «علی ولی ا...» و دور آن را نقوشی تزئینی اضافه کرد و صفحهای پدید آورد شبیه به صفحه اول دیوان « غربی ــ شرقی» و در نهایت زیر آن نوشت: «برای دیوان آینده!»
دیوانی که هرگز سروده نشد! دیوانی که اگر عمر گوته به سرودن آن کفاف میداد، چهبسا در دامنه نفود گسترده گوته بر منابع فکری اروپا، از شدت تخاصم و مواجهه منفی بین فرهنگ شرق و غرب کاسته میشد و تاریخ دو قرن اخیر بین این دو فرهنگ، به گونهای سازندهتر رقم میخورد.
سمیه سادات حسینی - نویسندهکمتر کسی است که این شاعر آلمانی قرن 18 و 19 میلادی را نشناسد. چرا که او مهمترین شاعر و نویسنده و فیلسوف آلمانی بود که بر فلسفه، شعر و ادبیات اروپا پس از خود، تاثیری گسترده و انکارناپدیر گذاشت. در دوران او، اروپا گرفتار جنگهای پی در پی ناپلئون بناپارت بود. در چنین فضایی که طبع شاعرانه و ادبی گوته در اثر افسردگی و اندوه ناشی از جنگ، فرونشسته بود، مطالعه دیوان حافظ که بهتازگی به زبان آلمانی ترجمه شده بود، چنان بر گوته اثر گذاشت که در فاصلهای کوتاه، دیوان بزرگ و مهم خویش، «غربی ــ شرقی» را تحت الهامات آن سرود. شاید وقوع این پیوند روحی قوی میان گوته و حافظ، ناشی از شباهت زمانه آنان نیز بوده باشد. حافظ در دوران پررنج و تعب پس از حملات خونین و ویرانگر مغول میزیست و گوته نیزاز فضای خصمانه جنگهای طولانی و پی در پی ناپلئون در اروپا در عذاب بود که گویا راه بقای روحی خویش و جامعه خویش را در چنان رویکردی یافت.
از دیگر سو، در اروپای آن زمان، درباره اسلام و مسلمانان کلیشههای ناخوشایند و نادرستی رواج داشت. شاید کسی جز گوته با شجاعت و آزادی فکر بینظیرش، نمیتوانست در آن فضا محتوایی شورانگیز و مثبت و حاکی از حس تحسین از شرق و مسلمانان و اسلام به مخاطبان غربی غرقشده در آن فضای منفی ارائه کند.
این رابطه عمیق با روح جاری در اشعار حافظ، بهطور طبیعی ذهن کنجکاو و قوی گوته را در پی کشف سرچشمههای فکری حافظ روانه کرد. دکتر رضا بیات، حافظشناس ایرانی معتقد است: «حافظ با همان رندی مالوف خود، مشربهای فکری خود را در اشعارش پنهان داشته است و تنها درباره یک مرجع، این مخفیکاری را به کناری مینهد و آشکارا از مراد و راهنمای خود، نام میبرد: حافظ اگر قدم زنی، در ره خاندان، به صدق/ بدرقه رهت بود، همت شحنه نجف!»
این اشارهها، گوته را به دریای منابع مکتوب اسلامی رهنمون میکند و در اینجاست که راز مشق خط عربی و نگارش کلمات عربی، فارسی و اسلامی به دست گوته آشکار میشود. پژوهشگران هنوز بهدرستی نمیدانند بهجز قرآن، گوته به کدامیک از منابع اسلامی برای بررسی اشارات حافظ در اشعارش دسترسی داشته است. دکتر برنارد فیشر، رئیس بنیاد گوته در وایمار، بر اساس شناخت از شخصیت، مشرب و نحو فکری گوته معتقد است: «او همه قرائتها را میشناسد و سپس آزادانه تصمیم میگیرد و این موضوع فراتر از تصادف است. او شخصی چون علی ابن ابیطالب را شخصی میشناسد که از بقیه صبورتر و باتحملتر است. روشنفکرتر و آزادمردتر و از درون نیز رهاتر است. این انتخاب گوته هوشمندانه انجام شده است. این اسلام دگماتیک نیست و اسلام آزاد است. این انسان در اسلام، آزادی انتخاب و اندیشه دارد.»
گوته بارها نوشت «علی ولی ا...». بارها، کلمات، عبارات و جملاتی به زبان عربی نگاشت که همگی اشاره به انواع جنبههای فرهنگ و زیست شیعه داشتند.
سرانجام، گوته در برگه بزرگی، نوشت: «علی ولی ا...» و دور آن را نقوشی تزئینی اضافه کرد و صفحهای پدید آورد شبیه به صفحه اول دیوان « غربی ــ شرقی» و در نهایت زیر آن نوشت: «برای دیوان آینده!»
دیوانی که هرگز سروده نشد! دیوانی که اگر عمر گوته به سرودن آن کفاف میداد، چهبسا در دامنه نفود گسترده گوته بر منابع فکری اروپا، از شدت تخاصم و مواجهه منفی بین فرهنگ شرق و غرب کاسته میشد و تاریخ دو قرن اخیر بین این دو فرهنگ، به گونهای سازندهتر رقم میخورد.