متن یعنی نان شب!

روایتی از دیدار رئیس رسانه‌ملی با ناشران دفاع‌مقدس

متن یعنی نان شب!

«این روزها در ماشین و بین جلسات، عصرهای کریسکان را می‌خوانم. قبلش جنگ صدام را خواندم. روی صندلی ماشین، پرِ کتاب است.» چرخش پرتقالی که دارد پوستش با کارد کنده می‌شود، متوقف می‌ماند. مرد ناشری که دارد پرتقال پوست می‌کند، لحظه‌ای می‌ماند با دهانی باز و چشمانی گرد شده، مثل این‌که برق گرفته باشدش، به سر میز یو شکل نگاه می‌کند تا دقتش را به سخنان کسی که این حرف‌ها را زده‌است، بیشتر کند.

رئیس سازمان صداوسیماست که دارد این حرف‌ها را می‌زند. دکتر جبلی وقتی چشمان گرد شده را می‌بیند، نمونه‌ای از کتاب هم می‌آورد. «رعد مجید حمدانی، فرمانده اسبق گارد ریاست‌جمهوری عراق در کتاب جنگ صدام می‌گوید ما در جنگ، دست برتر را داشتیم تا وقتی ایران، امواج انسانی را روانه جبهه‌ها کرد.» گردی چشمان را لبخند رضایت و خوشحالی، کاهش می‌دهد. تعدادی از ناشران مجمع ناشران دفاع‌مقدس که یک ساعت و اندی است دور میز سالن کنفرانس ریاست سازمان در طبقه چهارم ساختمان شیشه‌ای نشسته‌اند و نکات‌شان را می‌گویند، از شنیدن این حرف‌ها دل‌شان گرم می‌شود. خیال‌شان راحت می‌شود که تمام حرف‌های‌شان را مدیر و مسئولی کتابخوان و اهل فرهنگ شنیده‌است.
 دکتر جبلی در همان ابتدای حرف‌هایش و وقتی آخرین نکات آخرین مهمان را با دقت یادداشت می‌کند، رو به حضار با لبخند می‌گوید: «این جلسه نمادین نیست. فرهنگ‌سازی در حوزه کتاب از داخل صداوسیما شکل خواهدگرفت. وقتی برنامه‌سازان ببینند، مدیران و به خصوص رأس مدیریت مدام در تعامل با اهالی کتاب است، این فرآیند تبدیل به الگو و جریانی پایدار به دور از ابلاغ و دستور می‌شود.» حالا نوبت بقیه است که قلم و کاغذ بردارند و نکات را یادداشت کنند. 
رئیس رسانه‌ملی بر متن تأکید دارد. «متن مثل نان شب برای رسانه است» سرها به نشانه تایید پایین و بالا می‌آید. «متن، پیشران حوزه فرهنگ است. حس نیاز به متن باید نهادینه شود و اصلا رسانه بدون متن قابل تصور نیست.» تعریف و تمجید دکتر جبلی از متن، کم کم به سمت انتقاد می‌رود. «اگر به اقتباس از آثار انقلابی و دفاع‌مقدس توجه نکنیم، در همه حوزه‌ها دچار اخلال می‌شویم.» 
او به نکته ریزی هم اشاره می‌کند: «آثار فاخری مثل شوق پرواز ساخته شده ولی اکثر تولیدات ما، محصول تخیل نویسنده‌هایی است که ارتباط چندانی با حوزه مکتوب دفاع‌مقدس ندارند.» کاش تعدادی فیلمنامه‌نویس و مدیران حوزه سیما و نمایش هم اینجا بودند. هر جا موضوع کتاب باشد، میترا لبافی، خبرنگار کارکشته و سردبیر میز کتاب خبرگزاری صداوسیما هم حضور دارد.
 او مشغول نوشتن نکات رئیس سازمان است که ناگهان با شنیدن نامش توسط صاحب همان صدا، تکان می‌خورد: «خانم لبافی اینجاست! در همین یک سال و خرده ای، حدود 450 عنوان کتاب را خودش و همکارانش معرفی کرده‌اند.» سرها به سمت خانم لبافی که انتهای سالن نشسته می‌چرخد و او با لبخند، حرف‌ها را تایید‌می‌کند.
 رئیس رسانه‌ملی ادامه می‌دهد: «اما این کار کافی نیست باید کار محتوایی کرد. باید تولید محتوا کنیم.» او به سالمی‌نژاد، مدیر نشر نیلوفران که از دزفول آمده و دقایقی قبل گفته‌بود اتاقی در سازمان به ناشران دفاع‌مقدس بدهید، رو می‌کند. «اتاق که هیچ! ما حاضریم به شما ساختمان بدهیم که برای‌مان تولید محتوا کنید.» همه می‌خندند. فضای جلسه در این دو ساعت، سخت و فشرده نیست. گلایه‌ها و نکات درباره فعال شدن بیشتر بخش‌های مختلف سازمان مثل برون‌مرزی در حوزه ترجمه یا استان‌ها در حوزه معرفی ناشران بومی، آموزش سواد رسانه‌ای در شبکه‌ها و... است. 
جبلی از جلیلی، قائم‌مقامش در امور فرهنگی هم می‌خواهد از کارهایی که شده بگوید. او که در میان ناشران نشسته می‌گوید ما در کارگروه دفاع‌مقدس و مقاومت، سه کار انجام می‌دهیم. یکی غنی‌سازی برنامه‌های موجود با کتاب‌ها، دیگری ساخت کارهای کوتاه و دیگری کارهای مستقل مانند ساخت سریال، مسابقه و برنامه‌های گفت‌وگو محور. صدای اذان می‌آید و این یعنی پایان جلسه‌ای که دو ساعت قبل آغاز شده است. 
همه دور رئیس سازمان حلقه می‌زنند و همراه با گپ زنی، کتابی هدیه می‌دهند. پوست پرتقال، نصفه کنده‌شده و در بشقاب باقی مانده‌است. روی کاغذی که کنار آن قرار دارد نوشته‌شده: «یادم باشد حتما بخرم. عصرهای کریسکان و جنگ صدام.» دستی کاغذ را از روی میز برمی‌دارد. همه برای گرفتن عکس یادگاری کنار رئیس سازمان حلقه می‌زنند.

احسان ناظم بکایی - نویسنده