منتظر آن روز اردیبهشتی

در آستانه سالروز تولد قیصر امین‌پور بررسی شد

منتظر آن روز اردیبهشتی

اردیبهشت امسال که شروع شود، 64سال از تولد شاعری در گتوند خوزستان می‌گذرد که یکی از رویش‌های بزرگ شعر انقلاب اسلامی‌ بود. اگرچه قیصر امین‌پور در آبان96 پس از مدتی طولانی درگیری با بیماری‌های ناشی از تصادف رانندگی سخت، این جهان را ترک کرد و به ابدیت پیوست اما نام و آثارش در ادبیات ایران ماندگار است.

امروز قصد داریم در آستانه سالروز تولد قیصر، به زندگی او و دوره‌های مختلف شاعری‌اش نگاهی بیندازیم و ببینیم دلیل استقبال جامعه ادبی و جوانان امروز از شعر این شاعر انقلابی چه بوده‌ است.

روزی که در سال 57 قیصر امین‌پور، جوان لاغر‌اندام و بالابلند خوزستانی بعد از پایان تحصیلات متوسطه در شهر دزفول در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران قبول شد و به پایتخت آمد، خودش هم فکر نمی‌کرد در حوزه ادبیات به سرعت نام‌آور شود. قیصر که جوانی مذهبی و آرمان‌خواه بود، به سرعت در جریان حوادث انقلابی سال 57 وارد شد و بعد از پیروزی انقلاب، در سال 58 در دو اتفاق مهم آن سال در عرصه‌های سیاست و فرهنگ تأثیرگذار بود. او جزو دانشجویان انقلابی بود که در تسخیر لانه جاسوسی نقش داشت و همان سال به گروهی از هنرمندان انقلابی پیوست که حوزه اندیشه و هنر اسلامی ‌یا همان حوزه هنری بعدی را بنیاد گذاشتند.
او در حوزه هنری به همراهی دوست تازه یافته‌اش یعنی سیدحسن حسینی در شکل دادن به یک جریان شعری قدرتمند در سال‌های ابتدایی انقلاب در واحد شعر حوزه هنری تأثیر مهمی‌ گذاشت. انصراف زودهنگام قیصر از تحصیل در رشته دامپزشکی و علاقه جدی و حرفه‌ای‌اش به شعر باعث شد این بار در سال 63 تحصیل خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی پی بگیرد.
   
دیشب باران قرار با پنجره داشت
قیصر در دوران نخست حوزه هنری که تا استعفای او و دوستانش در سال 66 از این نهاد، ادامه داشت؛ علاوه بر تلاش برای راه‌اندازی جلسات جدی نقد و بررسی شعر، در سایه استادانی چون مرحوم مهرداد اوستا، سعی داشت پایه‌های نقد ادبی دوران انقلاب اسلامی‌ را هم بنیاد گذارد به همین دلیل گاهی نوشته‌هایش در نقد و بررسی آثار شاعران معاصر را منتشر می‌کرد از جمله نقدی که بر کتاب «قیام نور» زنده یاد نصرا... مردانی نوشت و کتاب جنگ سوره منتشر کرد، جریان‌ساز و مهم بود و نشان داد شاعران انقلاب با این‌که در یک جبهه هستند، در نقد علمی‌ شعر با هم تعارف ندارند. تأثیرگذاری مهم دیگر قیصر در آن روزگار، در حوزه تولید آثار ادبی بود. او در آن سال‌ها کتاب لاغر اما مهم «تنفس صبح» را در حوزه هنری منتشر کرد. این کتاب که در وضعیت جنگی کشور سروده شده‌بود، گرایش یک شاعر شش دانگ به رویدادهای سیاسی کشورش را نشان می‌دهد. 
او از یک سو سعی داشت همپای رویدادهای سیاسی و اجتماعی کشور پیش بیاید و چاوش‌خوان قافله شهدا و همپای رزمندگان باشد و در عین حال، شعر سست و شعاری نسراید:

بیا به خانه آلاله‌ها سری بزنیم
ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم
به یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم
سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیم
...اگرچه نیت خوبی است زیستن اما
خوشا که دست به تصمیم بهتری بزنیم

تأثیر عمیق تجربه‌های شعری قیصر در دوباره زنده کردن قالب‌هایی چون غزل و رباعی در سال‌های نخست انقلاب اسلامی‌ جای تردید ندارد و هرکس قرار است در این‌باره به ویژه در تجدید حیات رباعی در دهه 60 تحقیق کند، حتما نام قیصر را در کنار شاعرانی چون حسن حسینی، سهیل محمودی، وحید امیری، محمدرضا سهرابی‌نژاد و ...در پژوهش خود یاد خواهدکرد، البته قیصر انس خود را با این قالب بعدها هم حفظ کرد و نامش در زمره یکی از بهترین رباعی‌سرایان دوران ما ثبت شد با رباعی‌های ماندگاری مانند این:

دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چک چک، چک چک؛ چکار با پنجره داشت
 شگردهای شاعرانه 

تجربه‌های شعری قیصر در ادامه کارش، همچنان با گوشه چشمی‌ به شعرهای کلاسیک ادامه داشت اما او بعدها به صورتی پیگیرتر به شعر نیمایی گرایش پیدا کرد. شعرهای او در این دوره شعرش، به تجربه‌های استادش در دوران تحصیل در رشته دکترای ادبیات فارسی یعنی شفیعی کدکنی شبیه است اما قیصر توانسته، از تأثیرگذاری شفیعی کدکنی که یکی از مهم‌ترین نام‌ها در عرصه شعر نیمایی دهه 50 بود فراتر رود و امضای خود را در این قالب به دست بیاورد. مهم‌ترین ویژگی شعرهای نیمایی قیصر، توجه به موسیقی و در عین حال تلاش برای ثبت حال‌ها و حالت‌های عمیق و متنوع بشری است. این ویژگی است که نیمایی‌های قیصر را هم مدرن و امروزی کرده‌است و هم در عین حال برای نسل‌های مختلف، زنده و قابل استفاده. مثلا اگر در یکی از مشهورترین شعرهایش سروده‌است:

حرف‌های ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می‌کنی
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن‌که باخبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می‌شود
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چقدر زود
دیر می‌شود!

ناگهان دیرشدن فرصت‌ها، تجربه و حسرتی است که همه انسان‌ها دارند. کاری که شاعر کرده این است که او این تجربه بشری مشترک را به زیباترین شکل بیان کند. شاید در نگاه اول؛ هنرنمایی و قدرت‌نمایی شاعر به چشم نیاید اما او در همین شعر کوتاه به خوبی با استفاده از ظرفیت قافیه و ردیف، به ارتقای موسیقی شعر کمک زیادی کرده‌است. در همین چند خط، «ناگزیر می‌شود» و «دیر می‌شود» در کنار «حکایت همیشگی» و «حسرت همیشگی» قافیه هستند و در هر دو مورد شاعر از ردیف هم بهره برده و همین امر به ارتقای سطح موسیقایی شعر کمک کرده‌است. 
هنرنمایی‌های قیصر در شعرهای نیمایی‌اش، کم نیست. بگذارید شعر دیگری از او را مثال بزنیم:

این روزها که می‌گذرد
شادم
این روزها که می‌گذرد
شادم
که می‌گذرد
این روزها
شادم
که می‌گذرد...

در ابتدای شعر احساس می‌کنیم که شاعر از این حرف می‌زند که این روزها شاد است. اما در ادامه می‌فهمیم که شعر به فضای دیگری رفته‌است. در اینجا شاعر با استفاده از مجموعه‌ای کوتاه از کلماتی که تکرار می‌شود، بدون این‌که متوجه شوید برای شما لحن می‌آفریند و این کار را با تقطیع دقیق و درست شعر ایجاد می‌کند. در نتیجه فضا و مفهوم مورد نظر شاعر هم تغییر می‌کند و خواننده هم با این تغییر لحن و فضا با شاعر همراه می‌شود.

شاعری در انتظار
یکی از ویژگی‌های مهم شعر قیصر، توجه او به شعرهای آیینی است. وی شعرهای تأثیرگذار و ماندگاری برای بسیاری از ائمه (ع) سروده‌است. شعرهایی برای امام علی(ع)، حضرت زهرا(س)، امام رضا(ع) و منظومه بلند ظهر روز دهم در بیان حوادث روز عاشورا. اما قیصر یکی از شاعرانی است که عشق و علاقه‌ای شگفت به امام موعود(عج) دارد و شعرهایش برای امام زمان(عج) برخی از بهترین شعرهای روزگار ما برای موعود است. در این میان شعر بلند «روز ناگزیر» یک نمونه قابل توجه از شعرهای موعودی قیصر است. معمولا شاعران در توصیف دست بلندی دارند. برای این‌که کسی را مدح کنند و بزرگی او را نشان دهند، سعی می‌کنند با غلو او را بستایند اما قیصر به جای توصیف صرف و تمجید از حضرت موعود(عج) درباره این حرف می‌زند که ظهور منجی، چه سرنوشتی برای بشر رقم می‌زند و با این توصیفات می‌فهمیم، روز آمدن موعود، چه روز بزرگ و باشکوهی است:

روزی که روی قیمت احساس،مثل لباس، صحبت نمی‌کنند
پروانه‌های خشک شده، آن روز
از لای برگ‌های کتاب شعر
پرواز می‌کنند، و خواب در دهان مسلسل‌ها
خمیازه می‌کشد ، و کفش‌های کهنه سربازی
در کنج موزه‌های قدیمی
با تار عنکبوت گره می‌خورند

البته به یاد داشته‌باشیم که شاعر بازهم دست از هنرمندی‌های ویژه خود برنمی‌دارد و در همین چند سطر از این شعر می‌بینیم که او هم از ظرفیت کلمات هم‌قافیه استفاده کرده‌است، مانند لباس و احساس؛ هم به معناهای چندگانه کلمات توجه کرده‌است و با استفاده از صنعت ایهام تناسب، سعی کرده شعرش را هنرمندانه‌تر کند. برای مثال کلمه‌های کفش و موزه با هم ارتباط معنایی دارند؛ چرا که موزه شکل قدیمی ‌و کهن همان کلمه کفش است و کسانی که از این معنا اطلاع داشته‌باشند می‌توانند لذت مضاعفی از شعر ببرند.
اردیبهشت در راه است و قیصر شاعر آن روز اردیبهشتی ناگزیر است که موعود انسان‌ها از راه بیاید:

چه اسفندها... آه!
چه اسفندها دود کردیم!
برای تو ای روز اردیبهشتی
که گفتند: این روزها می‌رسی
از همین راه!

آرش شفاعی - گروه فرهنگ و هنر