ادبیات؛ وطن حقانیت فلسطین

در گفت‌وگوی «جام‌جم» با انسیه‌سادات هاشمی شاعر و استاد ادبیات عرب بررسی شد

ادبیات؛ وطن حقانیت فلسطین

درهفتاد‌وششمین سالگرد یوم‌النکبه(۱۵می۱۹۴۸) قرار داریم؛ روزی که به گفته نزارقبانی شاعرشناخته‌شده فلسطینی زخمی سرگشوده در تاریخ عرب است. دراین روز بالغ بر ۸۰۰هزار فلسطینی آواره شدند. البته فاجعه نه در این روز، بلکه در دوم نوامبر ۱۹۱۷ روی داد؛روزی که وزارت خارجه انگلیس استقرار دولت یهودی درخاک فلسطین را خواستار و بعدها به نام «بیانیه بالفور» معرفی کرد.

در این ۷۶سال نویسندگان بسیاری به کمک ادبیات و شعر تلاش کردند حقیقت این فاجعه را با شعر و داستان به تصویر بکشند و در ایران نیاز تالیف و ترجمه‌هایی داشته‌ایم اما همچنان می‌توان و باید ازمسأله فلسطین گفت و این راه پیش روی ادیبان و اندیشمندان باز است. در گفت‌وگویی با انسیه‌سادات هاشمی، شاعر واستاد ادبیات عرب، نقش ادبیات درپرداخت به موضوع فلسطین و کارکرد مبارزاتی شعر عرب را مورد بحث قرار دادیم. هاشمی ترجمه جدیدی ازکتاب«بازگشت به حیفا» نوشته غسان کنفانی داشته و حاصل کارش این روزها در نمایشگاه کتاب عرضه شده است. همچنین اثری از مرید برغوثی به نام «آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم»، «دل‌شان با ماست و بمب‌شان بر سرماست» و رمانی از نویسنده شهید «هدی ابوندا» را هم ترجمه کرده است. این نویسنده جوان در همین جنگ‌های اخیر در غزه، در 30سالگی شهید شده است. در ادامه شرح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

فلسطین ووقایعی که محورمقاومت تجربه می‌کند، یکی ازموضوعات مهم برای کشورماست؛ در زمینه تالیف و ترجمه آثار مربوط به فلسطین وجریانات صهیونیستی فعالیت‌هایی داریم. به نظر شما وضعیت ما در تالیف و ترجمه با این محوریت چه روندی دارد؟ 
ما سال‌هاست تجربه‌های موفقی داشته‌ایم و پس از طوفان‌الاقصی و عملیات وعده صادق نیز موجی برای ترجمه در خصوص فلسطین به راه افتاده اما قطعا این روند می‌تواند سازماندهی‌شده و گسترده‌تر باشد. برخی انتشارات خاص تا جایی که می‌توانند اگر کتابی برای ترجمه پیدا ‌کنند، ارائه می‌دهند، ولی نظم خاصی در این کار نیست. یکی از استادان دانشگاهی می‌گفتند کتاب‌های غنی و پرباری را برای ترجمه پیدا کرده‌اند اما به نظرم لازم است وقتی از منابع موثق دانشگاهی، کتب مناسبی برای ترجمه پیدا می‌شود، گروهی تشکیل شود تا با سازوکار مشخصی ترجمه را پیش ببرند که فعلا از این کار غفلت شده است. کتب تحلیلی، رمان و شعرهای بسیاری با محوریت فلسطین هست که می‌توانیم آنها را ترجمه و به مخاطبان عرضه کنیم اما انسجام در کار بسیار مهم است که می‌تواند به کلیت هدفی که دنبال می‌شود، غنا ببخشد. 
 
زمانی که تاریخ بحران در فلسطین را از یوم‌ النکبه تا همین امروز بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که ادبیات نیز در کنار این مبارزات، پایداری و همراهی داشته است.  
به‌نظرم نمی‌توان فلسطین را جناح‌بندی کرد؛ظلمی که درفلسطین رخ می‌دهد، آن‌قدر آشکار است که هرکسی درجریان قرار بگیرد به فهم درستی از ظلم به فلسطینیان پی می‌برد.درکشور ما هم افراد با گرایش‌های سیاسی مختلف سرموضوع فلسطین توافق دارند، البته باید کسانی را که تحت‌تاثیر برخی تبلیغات قرار می‌گیرند، مستثنا کرد. ادبیات همیشه علاقه‌مند به موضوعاتی است که فطرت بشر خواهان آن است. مسأله فلسطین نیز بحرانی انسانی است که نویسندگان در سراسر دنیا با دیدگاه خود به آن پرداخته‌اند. درواقع آن‌قدر موضوع فلسطین روشن است که تاکنون مصادره به مطلوب نشده و افراد نویسنده با دیدگاه‌های گوناگون و در زمینه فلسطین نوعی اتفاق نظر دارند. از بین نویسندگان جهان عرب درکتاب‌هایی که مطالعه یا ترجمه کرده‌ام، می‌بینم که نویسندگان حتی با نگاهی متفاوت نسبت به موضوع مقاومت، همچنان در دفاع ازفلسطین اتحاد دارند ودرواقع روی اصل مشترکی توافق کرده‌اند. امروز برخی به تشکیل حکومت خودگردان درفلسطین باور دارند،بعضی دیگر وابسته به فتح هستند وگروه دیگری ازحماس حمایت می‌کنند اما در نهایت همه بر اصل مشترک آزادی و برحق بودن فلسطین باور دارند. ادبیات نیز دقیقا چنین شرایطی دارد و وقتی از فلسطین صحبت می‌شود، افراد با هر دیدگاه جناحی معتقدند که فلسطین حق فلسطینیان است. در واقع به نظر می‌رسد جهان ادبیات مطمئن است که صحبت از فلسطین، صحبت از حق است پس باید از آن بگوید. به کلی موضوع فلسطین مورد تایید هر انسان آزاده‌ای قرار می‌گیرد و منحصر به جغرافیا یا فرهنگ خاصی نمی‌شود که دست ادبیات را برای پرداختن به چنین محور جهانشمولی باز می‌گذارد به همین دلیل شاهد هنرنمایی نویسندگان و شاعران در سراسر دنیا در زمینه فلسطین هستیم. 
 
از آنجا که تجربه دفاع‌مقدس و انقلاب اسلامی در تاریخ ایران ثبت شده و با همه چالش‌هایی که پیش آمده همچنان پای آرمان‌ها ایستاده‌ایم، پس دور از ذهن نیست که تولیدات ادبی خوبی در رابطه با آرمان‌های فلسطین و محور مقامت داشته باشیم اما آیا این آثار به درجه‌ای از بلوغ رسیده که به فکر صدور آن با سایر نقاط جهان باشیم؟ آیا می‌توانیم امیدواریم باشیم تولیدات ادبیات معاصر ایران در زمینه فلسطین به زبان‌های دیگر ترجمه شود؟ 
کمیت و کیفیت آثار ادبی ما در ایران با موضوع فلسطین رشد خوبی داشته، ولی مشکل ما مربوط به ترجمه است. در دیدار اخیری که با رهبر انقلاب داشتیم، ایشان نیز به نهضت ترجمه شعر تاکید ویژه داشتند. متاسفانه ما تحرکاتی داریم، اما مقطعی است و پس از چندی خاموش می‌شود. از سوی دیگر برای به‌نمایش‌گذاشتن آثار ایرانی لازم است با کشورهای دیگر به‌خصوص کشورهای عربی ارتباط برقرار کنیم که هنوز این ارتباط به‌صورت دوطرفه و کامل برقرار نیست. هم‌اکنون پیشنهادها و اظهارنظرها درخصوص آثاری که قرار است به‌نوعی صادر شود، پراکنده است. بنابراین لازم است ابتدا به نوعی حمایت، اتفاق‌نظر و اتحاد فکری در این خصوص دست پیدا کنیم. البته منظور از حمایت،حمایت مادی نیست، بلکه فکر می‌کنم باید انسجام پیدا کنیم. ما دانشجویان عرب‌زبان زیادی داخل کشور داریم که قدرت نویسندگی بالایی دارند که باید آنها راحمایت کنیم وگروهی باشند که مسئولیت برگردان اشعار و آثار ادبی فارسی در زمینه فلسطین به زبان عربی را برعهده بگیرند.این هموطنان عرب‌زبان می‌توانند راه ارتباطی ما برای تعامل با ناشران جهان عرب باشند. دانشجویان عرب‌زبانی داریم که با بزرگ‌ترین محافل ادبی جهان عرب در ارتباطند. این ظرفیت‌های جوان باید حمایت شوند؛ اما هنوزرابطه قدرتمندی باکشورها عربی نداریم واین درحالی‌است که از نظر فرهنگی، مذهبی، اقتصادی و...اشتراکاتی داریم. اگر مطمئن شویم که بازار کتاب شناخته‌شده‌ای در جهان عرب داریم، مترجمان برای فعالیت در این زمینه مشتاق می‌شوند. 
 
با توجه به این‌که شما در زمینه ادبیات عرب فعالیت داشته‌اید فکر می‌کنید شعر و ادبیات عربی که تاریخ و ریشه بسیار اصیلی دارد، تا چه اندازه توانسته در حیطه فلسطین نقش‌آفرین باشد؟ 
به نظرم شعر عرب تاثیرات بسیار زیادی داشته و در کنار سایر آثار هنری مانند سینما می‌تواند نقش مهمی را در رابطه با فلسطین برعهده بگیرد. شعر با احساسات افراد سر و کار دارد و آنچه شاعر بیان می‌کند، چون از زبان یک هنرمند بیان شده نه از زبان یک دیپلمات که مورد مخالفت‌های جناحی قرار بگیرد، بیشتر به دل مردم می‌نشیند. شاعران عربی که درخصوص فلسطین شعر گفته‌اند در جهان عرب محبوبیت خاصی پیدا کرده‌اند. این شاعران خود را محدود نکرده‌اند مانند محمود درویش که اگر برای فلسطین شعر می‌گوید، درخصوص عشق نیز می‌سراید.در بین همین شاعران دغدغه‌مند عرب تمیم البرغوثی را هم داریم که شعرهای سنگینی می‌گوید و مخاطبان عام ممکن است نتوانند با آثارش ارتباط برقرار کنند، ولی می‌بینیم که چنین شاعری که خودش فلسطینی است چطور اشعاری می‌سراید که مورد استقبال عرب‌زبان‌های زیادی قرار می‌گیرد. به‌طورکلی شعر عرب برای مردمان‌شان جایگاه ویژه‌ای داشته و دارد و حتی یکی از وقایع مهم بازارهای موسمی قبل از اسلام، شعرخوانی و داوری بوده که اشعار برگزیده را روی دیوار کعبه می‌آویختند.‌همچنان نیز شعر چنین ارزشی در میان اعراب دارد و حتی عوام نیز شعر را دنبال می‌کنند و منحصر به انجمن‌ها نیست. نکته دیگر این‌که با وجود تفاوت گویش‌های عربی، عرب‌ها در ادبیات اتحاد دارند و نویسنده عربی که شناخته می‌شود، اعراب دیگر به این که این عرب هموطن آنها نیست کاری ندارند و به عنوان یک عرب زبان، هنرمند را از آن خود می‌دانند و زبان، عامل فرهنگی است که موجب اتحاد آنها می‌شود، برای همین شعر عرب در زمینه فلسطین نیز تا این حد موثر واقع شده است. از سوی دیگر من معتقدم اگر اشعار فارسی با موضوع فلسطین نیز به صورت گزینش شده ترجمه شود،‌ به همان اندازه‌ای که اشعار عربی برای فلسطین جهانی شده، اشعار فارسی نیز جهانی خواهد شد چرا که شعر فارسی نیز مانند شعر در ادبیات عرب، غنای بسیار بالایی دارد. 
 
وقتی از شعرا و ادیبان عرب‌زبان که برای فلسطین نوشته‌اند، صحبت می‌شود، شاید تعداد اسامی محدودی مانند ‌محمود درویش‌، ‌نزار قبانی‌، ‌غسان کنفانی‌ و… برای ما نام‌آشنا باشند، در حالی که قطعا طی این سال‌ها جوانان اندیشمند فلسطینی، چه در خاک فلسطین و چه بیرون از مرز آن کشور، آثار ادبی تولید کرده‌اند که هنوز برای مخاطب ایرانی شناخته شده نیستند. علت این مسأله را چه می‌دانید؟ 
من هم با این موضوع موافق هستم؛ خیلی وقت‌ها در جست‌وجوهایی که برای دستیابی به آثار ادبی جوانان فلسطینی تلاش‌هایم بی‌نتیجه می‌ماند، همان‌طور که ما در ایران سایت «گنجور» را داریم، آنها «الدیوان: موسوعة الشعر العربی» را دارند که اشعار عربی را جمع‌آوری کرده‌اند. حتی در این فضا نیز وقتی دنبال شعرای فلسطینی می‌گردم، بیشتر اسامی شعرای قدیمی وجود دارد این در حالی است که جوانان عرب فلسطینی در زمینه شعر فعالیت دارند و مهجور مانده‌اند و راه تبادل با این شعرا و ترجمه آثارشان این است که انجمن‌های ادبی تشکیل شود و با دعوت از شاعران فلسطینی معاصر و هم‌نشینی با شاعران ایرانی، ارتباط خوبی میان شاعران برقرار شود. شاید مثلا سخنان محمود درویش برای زمانه خودش باشد و با توجه به این‌که جنگ اسرائیل و فلسطین نیز ابعاد دیگری پیدا کرده‌اند، حتما شعرا و نویسندگان فلسطینی نیز سخنان تازه‌ای برای گفتن دارند. 
 
آیا می‌توانیم ادبیات را با تمام لطایف و ظرایف موطنی انتزاعی بدانیم که فلسطینی‌های آواره شده از وطن به دست صهیونیست‌ها، در این وطن گرد هم جمع شده‌اند.در واقع آیا ادبیات توانسته مانند وطنی که مردمانش را متحد می‌کند، انسان‌های هم‌پیمان و باورمند به آرمان‌های مقاومت را متحد کند؟ 
تعبیر وطن انتزاعی تعبیر بسیار زیبایی برای کارکردی است که ادبیات مقاومت در حمایت از فلسطین داشته و دارد؛ فلسطینی‌هایی که دور از وطن افتاده‌اند هم واقعا از وطن ربوده شده خودشان تصوری انتزاعی دارند و نتوانسته‌اند در خاکی که مال آنهاست زیست کنند. اتفاقا در داستان «بازگشت به حیفا» نوشته غسان کنفانی نیز شخصیت داستان پس از ۲۰ سال که به خانه بر‌می‌گردد، از خودش می‌پرسد آیا وطن این خانه است یا آن فرزندی که عقایدش تغییر کرد و از دستش دادم و به ارتش اسرائیل پیوسته است. پس شاید نمی‌تواند صرفا وطن را یک خاک دانست و اگر به مسأله فلسطین و وطنی که از فلسطینیان گرفته‌اند با همان تعبیری که شما به کار بردید نگاه کنیم می‌بینیم تعبیر درستی است. امروز ادبیات می‌تواند وطن گسترده‌تری هم بسازد و چقدر خوب است که روزی این وطن انتزاعی حاصل از تولیدات ادبی در حمایت از فلسطین به انسجام برسد چرا که این وطن ادبی را کسی نمی‌تواند تصرف کند و در برابر قدرت شعر و داستان توان مقابله ندارند. 
 
شاید این پرسش برای مخاطبان وجود داشته باشد که اصلا چرا ادبیات و شعر باید خود را درگیر موضوعات ایدئولوژیک مانند مسأله فلسطین کند؟ به کلی می‌تواند برای حیطه فعالیت ادبیات محدوده و مرز تعیین کرد؟ 
نزار قبانی در کتاب «گنجشک‌ها ویزا نمی‌خواهند» شعرش راتعبیر به گنجشکی می‌کندومی‌گوید شاید شما جلوی ورود من به کشورم را بگیرید اما شعرم پرواز می‌کند و احتیاجی به ویزا ندارد. ادبیات دقیقا چنین خاصیتی دارد. وقتی اثری ادبی تولید شود که بر دل‌ها بنشیند، کسی نمی‌تواند جلوی حرکت آن را بگیرد و مرزی نمی‌شناسد ومحدودیت بردار نیست. البته که رسیدن به این قدرت عبور ادبیات از مرزها، نیاز به تلاش دارد و لازمه آن برقراری ارتباط بیشتر است. تا امروز رسانه‌های دشمن تلاش کردند حرف خود را غالب کنند و قدرت هم داشتند اما با تحولات رخ داده هرفردی رسانه خودش را دارد. زمانی که حمله اسرائیل به فلسطین شروع شد، فکر می‌کردم اگر پستی دررابطه با این موضوع بگذارم با اقبال کمتری مواجه شود اما دیدم اتفاقا افراد بسیار زیادی نسبت به این موضوع حساس شده‌اند و حتی درهمین حوادث اخیر در غزه فیلم‌هایی که توسط فلسطینی‌ها به بیرون مرزها مخابره می‌شود، به‌شدت مورد توجه قرار می‌گیرد. پس امروز مرزها تغییر کرده و ادبیات هم در این شرایط محدودیت‌بردار نیست و کار خودش را می‌کند. 

جنبش‌دانشجویان برای فلسطین
زمانی که آمریکا به عراق حمله کرد،تصاویر زیادی ازکشت وکشتاری که به راه انداخته بودند ازرسانه‌ها پخش می‌شد با این هدف که کشورهای دیگر بترسند و فکر کنند اگر برابرآمریکا بایستند به سرنوشتی مشابه با عراق دچار می‌شوند اما فکر می‌کنم آن زمان شبکه‌های ماهواره‌ای کنترل شده تنها مرجع اخبار بودند ولی حالا هر فلسطینی یک رسانه دراختیار دارد. امروز نوجوانان مبارز فلسطینی در مورد وضعیت فلسطین و جنایات اسرائیل از خود فیلم منتشر می‌کنند. جوانان جویای حقیقت در اروپا و آمریکا نیز در این شرایط آگاه شده‌اند و به همین دلیل با باور خاصی در این روزها دست به تظاهرات زده‌اند. 

فاطمه رستمی - گروه فرهنگ و هنر