بازیگران خاطرهسازی كه از قاب شیشهای رفتهاند
خاطرهسازان در ایستگاه فراموشی
جان دادن به نقشهای روی كاغذ و درگیر كردن احساسات و سنجه قضاوت هزاران و میلیونها مخاطبی كه آن سوی قاب شیشهای با نقش جان بخشیده شده همذاتپنداری كرده تنها به زمان كوتاه تماشای یك مجموعه تلویزیونی یا یك اثر سینمایی محدود نمیشود و نقشی كه اثرگذار باشد و در دل یك قصه پركشش و باور پذیر تعریف شده باشد با پخش تیتراژ پایانی كار، نه تنها پایان نمییابد كه از جهان داستانی مجموعه یا فیلم مورد نظر خارج شده و تا زمانی نامعلوم شاید هم تا همیشه به دنیای پیچیده و پررمز و راز خاطرات نمایشی و حافظه تصویری بینندگان راه پیدا میكند. درست به همین دلیل است كه با بازیگران ایفاكننده نقشهای خاطرهانگیز، ارتباطی فراتر از اثری كه در آن بازی كردهاند پیدا میكنیم و آنها در ناخودآگاه ذهنی ما آنچنان تاثیر ماندگاری بر جای میگذارند كه هجرتشان از جهان نقشآفرینی و غیبت طولانیشان در قاب شیشهای یا پرده نقرهای سینما با القای حس ناخوشایند دلتنگی آزارمان میدهد. در این یادداشت به تعدادی از این نقشآفرینان خاطرهساز كه نبودنشان به دلتنگی مشترك همه ما تبدیل شده، پرداختهایم.
صرفنظر از نقشآفرینیهای موفق بر صحنه تئاتر كه موضوع این یادداشت نیستند، قدیمیترین تصویری كه از این بازیگر دوستداشتنی در ذهنمان باقی مانده به مجموعه دیدنی «آیینه» ساخته غلامحسین لطفی در نیمه آغازین دهه 60 بازمی گردد، آنجا كه فردوس كاویانی با آن طنز منحصر به فردش در قالب نقشهایی همچون نمایشگاهدار متقلبی كه حتی خواستگار دخترش را هم از دریچه خرید و فروش و معامله نگاه میكند یا همسایه كلهشقی كه با گچ گرفتن دودكش خانه همسایه و به قول خودش موشك درست كردن، بحرانی خندهآور میآفریند. شیوه خاص دوستداشتنی ادای دیالوگ در تركیب با چهره و میمیكی كه حسی دلنشین را برای مخاطب ایجاد میكرد و مهمتر از همه اینها درك بالا از نقش و زیر و بم، این بازیگر طناز سالهای دور و مرد خسته و بیمار این روزها را به نوستالژی مشترك چند نسل تبدیل كرده است. بعید است كسی بیننده جدی تلویزیون و سینما باشد و با «مش مهدی» فیلم سینمایی اجارهنشینها، كمالِ سریال همسران و دهها بازی خاطرهانگیز دیگر در محله بروبیا، محله بهداشت، تفنگ سرپر و... خاطرات دلنشینی نداشته باشد. فردوس كاویانی نازنین را درست ده سال پیش برای آخرین بار در مجموعه تلویزیونی مدرسه ما در نقش مدیر یك مدرسه در آنتن عصرگاهی شبكه دوم سیما دیدیم، مجموعهای كه فكرش را هم نمیكردیم پایانی بر نقشآفرینیهای این بازیگر توانا و آغازی برای دلتنگیهایمان برای او باشد.
تانیا جوهری ( متولد 1329)
تانیا جوهری در دهههای 60 و 70 بازیگر پركاری به حساب میآمد، البته حضور او در آثار تلویزیونی بسیار بیشتر از معدود فیلمهای سینمایی بوده كه در آنها نقشآفرینی كرده است. در آن دههها كه هنوز آموزشگاههای بازیگری با شدت و حدت فعلی راهاندازی نشده بودند، تنها یكی دو دانشگاه در سراسر كشور رشتههای هنری را ارائه میدادند و تعداد بازیگر بسیار كمتر از امروز بود طبعا به هنرپیشهها نقشهای بیشتری میرسید بهخصوص به بازیگری مثل تانیا جوهری كه با فیزیك صورت خاص و حالت ابروهای به سمت بالای خود به نقشهای اشرافی و از خودراضی خیلی راه میداد و برای زمانی معادل دو دهه یكی از نخستین انتخابهای كارگردانان برای سپردن چنین نقشهایی بود. جوهری به یادماندنیترین نقشآفرینی سینمایی خود را در فیلم پرواز پنجم ژوئن ساخته علیرضا سمیعآذر و در نقش یكی از ربایندگان هواپیمای ایرانی ارائه كرد كه سال 1368 ساخته شد و از میان سریالهای او هم دو مجموعه سایه همسایه به كارگردانی اسماعیل خلج ( 1365) و نیمه پنهان ماه ساخته مجید جعفری ( 1373) بیش از دیگر آثارش در حافظهها باقی مانده است. جوهری از سال 1380 در تلویزیون و از سال 1389 در سینما فعالیت جدیدی نداشته و به نظر میرسد تنها در بازپخش آثار نمایشی قدیمی میتوان با نقشآفرینیهایش تجدید خاطره كرد.
حمید مظفری ( متولد 1327)
بازیگر متین وباوقار مجموعهها و تلهتئاترهای تلویزیونی كه بهترین و ماندگارترین نقشآفرینیهایش در ساختههای تلویزیونی حسن فتحی بوده است. حمید مظفری با اتكا به توان بالای خود در نقشآفرینیای كه به دههها فعالیت در عرصه تئاتر برمی گشت و چهره و بیان دلنشینی كه طمانینه همیشگی مظفری آن را دوستداشتنیتر هم میكرد برای خود كاریزمایی مستقل و ستودنی در بازیگری آفرید. دورترین تصویری كه از این بازیگر توانا در ذهن داریم به دو تلهتئاتر معمای یك قتل و تله موش هر دو از ساختههای حسن فتحی در نیمههای دهه 70 بازمی گردد كه در اولی نقش یك وكیل مدافع خونسرد و مسلط و در دومی نقش یك مامورمخفی را با مهارتی ستودنی بازی میكرد. اما عموم مخاطبان تلویزیون، احتمالا مظفری را با نقش خاطرهانگیز پهلوان جواد در مجموعه درخشان پهلوانان نمیمیرند كه باز هم نام حسن فتحی را به عنوان سازنده بر خود داشت به یاد میآورند، پهلوانی خوشنام و مردمدار كه بعد از قتل ناجوانمردانه پهلوان اول شهر و بنا به وصیت او به این منصب دست پیدا كرد وبه همان راهی رفت كه استاد و مرادش پیموده بود. آخرین بار 14 سال قبل در مجموعه نمایشی «چه كسی به سرهنگ شلیك كرد» ساخته جواد اردكانی در قاب شیشهای و دو سال پس از آن در فیلم سینمایی زمین آسمانی به كارگردانی محمدعلی نجفی دیده شد و بعد غیبت طولانی یك دهه و اندی او آغاز شد.
غلامحسین لطفی ( متولد 1328)
بازیگر، نویسنده و كارگردان 70 ساله اهل شهر قزوین كه یكی از مفاخر هنری این شهر تاریخی هم به حساب میآید. گرچه این ادعا كه لطفی هم مثل دو هنرمند پیشین در عرصه هنر به خوابی طولانی رفته، ادعای درست و مستندی نیست و این بازیگر سه سال قبل در فیلم «خفگی» فریدون جیرانی و پنج سال پیش در مجموعه نوروزی «ما فرشته نیستیم» به كارگردانی فلورا سام حضور گذرایی داشته ولی واقعیت این است كه مدتهاست تصویر بشاش، خوشرو و همیشه پرانرژی غلامحسین لطفی را در قامت یك نقش پررنگ كه پرسونای كمیك همیشه خندان او كه شیطنتی نهفته در نگاه و رفتار را به خاطر میآورد، ندیدهایم.
او این شخصیت تقریبا ثابت را در اغلب آثاری كه در آنها ایفای نقش نموده بازآفرینی كرده است كه نقش باجناق بدذات ولی بامزه آقاماشاا... در مجموعه رمضانی خانه به دوش ساخته رضا عطاران و حضورش در مجموعه قدیمی كودكانه محله بروبیا، ساخته بیژن بیرنگ از به یادماندنیترین آنهاست. افزون بر این دو فصل از سریال نوستالژیك آیینه و فیلم كمدی دوستداشتنی «پاكباخته» را هم از تواناییهای غلامحسین لطفی در عرصه كارگردانی داریم.
مرجان محتشم ( متولد 1348)
اولین تصویری كه از نقشآفرینیهای این بازیگر حالا دیگر 50 ساله در ذهن داریم به مجموعه بهشت گمشده ساخته كامران قدكچیان مربوط میشود كه محتشم در نقش دختر مورد علاقه قهرمان داستان با بازی محمد صادقی ایفای نقش میكرد. با اینكه محتشم نقش چندان پررنگی در بافت داستانی مجموعه نداشت، اما تصویر بسته نگاه این بازیگر كه به عنوان تیتراژ پایانی سریال مورد استفاده قرار گرفته بود به افزایش توجه بیننده به این استعداد نوظهور منجر شده بود.
چهره و نگاه معصومانه، تن صدای پایین و شمرده حرف زدن در مجموع شخصیتی ستمكش و مظلوم به این بازیگر میبخشید كه بیتردید در انتخابش برای ایفای مهمترین و شناختهشدهترین نقش زندگی هنریاش یعنی نقش «خانم كوچیك» سریال پس از باران اثرگذار بود. محتشم بعدها در چند مجموعه و فیلم سینمایی دیگر هم بازی كرد كه ریحانه و پرواز در حباب هر دو به كارگردانی سیروس مقدم، مهمترین آنها بودند. این بازیگر خاطرهانگیز آخرین بار 11 سال پیش در فیلم سینمایی ستاره من ساخته عباس كسایی بر پرده سینما ظاهر شد و پس از آن نقشآفرینی جدیدی از او دیده نشد.
گیتی معینی ( متولد 1323)
در دهههای 70 و 80 یكی از اولین انتخابهای مجموعه سازان تلویزیونی و گاهی فیلمسازان سینمایی برای ایفای نقش زنهای فضول، پرحرف، غرغرو و اعصاب خرد كن بود كه تقریبا در تمام آثار خود همین پرسوناژ را بدون اضافه كردن وجه تفاوت و تمایزی بازآفرینی میكرد. ویژگی كمیك بازی این بازیگر در پشت سر هم و بدون وقفه و نفسگیری دیالوگ گفتن، معینی را در میان بازیگران نقشهای مكمل به بازیگر شاخصی در قیاس با دیگر بازیگران بدل كرده بود. او را در بسیاری از آثار طنز تلویزیونی از جمله نقطهچین ( مهران مدیری/ 1383)، خانه به دوش (رضا عطاران/ 1383)، هتل (مرضیه برومند/ 1378) و... به خاطر میآوریم كه فضولیها و ورودكردنهایش به مسائل خصوصی دیگران، بازی دیگر بازیگر كمیك سالهای دور ، یعنی زندهیاد پروین سلیمانی را به یاد میآورد.
صبا كمالی ( متولد 1355)
صبا كمالی را پیش از هر اثر نمایشی دیگری با سریال به یادماندنی پس از باران به كارگردانی سعید سلطانی به خاطر میآوریم كه نقش دختر جسور و با دست و پایی را ایفا میكرد كه به همراه برادر كوچكترش (حامد كلاهداری) در پی جستوجوی قاتلان پدر و مادرشان (فتحعلی اویسی و پوراندخت مهیمن) بودند. جالب اینكه اولین نقش دیده شده شهاب حسینی هم در همین مجموعه و در هیات پسری بود كه به شخصیت همین دختر داغدار علاقهمند بود و در یافتن قاتلان به او و برادرش كمك میكرد. نقش پررنگ دیگر صبا كمالی در مجموعه درخشان كیف انگلیسی ساخته زندهیاد ضیاءالدین دری بود كه كمالی شخصیت همسر قهرمان قصه (دكتر منصور ادیبان با بازی علی مصفا) را بازی میكرد. جسارت خاص بازی او در این نقش هم كاملا به چشم میآمد و جالب این بود كه جسارتش نوعی جسارت عفیفانه و توأم با رعایت حریمهای اخلاقی و به دور از جسارتهای وقیحانه بود. بعد از كیف انگلیسی، در چندین سریال دیگر از جمله آینههای نشكن (1387)، كلانتر (1388) و روزگار قریب (در یك نقش مكمل) بازی كرد و بهرغم حضور با فاصله در یكی دو كار سینمایی، عملا از عرصه بازیگری سینمایی و تلویزیونی فاصله گرفت.