مسیح شرقی با روایت غربی

بازنمایی چهره حضرت مسیح(ع) در سینمای غرب چه تفاوتی با واقعیت دارد؟

مسیح شرقی با روایت غربی

مدت‌ها بود که باس اترویک هلندی برای دل خودش مشغول بازسازی تصاویر قدیمی و تبدیل نقاشی‌ها و مجسمه‌ها به عکس‌های فراواقع‌گرایانه بود اما صدایی از کسی درنیامد؛ چه وقتی عکس‌هایی منتشر کرد که گویی مونالیزا، نفرتیتی، توتان‌خامون، ونونس و تن‌تن جلوی دوربین نشسته و عکس گرفته‌اند چه زمانی که تصاویر به‌جامانده از شکسپیر، کالیگولا و موتزارت را به عکس‌های فراواقع‌گرایانه بدل کرد اما از زمانی که تصویر حضرت مسیح(ع) مرد اول جهان مسیحیت را به عکس بدل کرد ، موجی بزرگ برانگیخت؛ موجی که حاصل شکسته شدن تصویر و شمایلی بود که هنر در طول قرن‌ها از مسیح برای مردم جهان ساخته‌بود. ماجرا از این قرار است که این عکاس هلندی بعد از 14سال عکاسی حرفه‌ای با جلوه‌های ویژه رایانه‌ای و به‌خصوص استفاده از هوش مصنوعی آشنا شد و به Artbreeder برخورد که به او اجازه می‌داد تصاویری کاملا شبیه به عکس خلق کند. برای رسیدن به چهره واقعی حضرت عیسی(ع)، ابتدا تصاویر باقیمانده از کفن تورین و پرتره لئوناردو داوینچی را که البته این هردو منبع غیرقابل استناد هستند با هوش مصنوعی تلفیق کرد و از مشترکات آنها به یک تصویر شبه‌واقعی رسید. سپس براساس ویژگی‌های قومی مردم خاورمیانه تصویرش را روتوش کرد اما در نهایت دو عکس از حضرت مسیح(ع) به اشتراک گذاشت؛ یکی با موهای بلند و محاسن کم‌پشت و دیگری مسیح با موهای کوتاه و ریش‌های پرتر. اترویک توضیح داده که عکس دوم بر اساس اقلیم و زمانه ساخته شده و به واقعیت نزدیک‌تر است چراکه این پیامبر خدا در خطبه‌هایش روزه زدن مو داشته و نیز مردان یهودی در روزگار او موهایشان را کوتاه می‌کردند و با روغن شانه می‌زدند. هرچند عکاس هلندی از همان شمایل همیشگی مسیح(ع) استفاده کرده اما چهره‌ای که او به مدد علم جامعه‌شناسی، تاریخ و هوش مصنوعی ارائه کرده با چهره‌ای که هنر، برای سال‌های متمادی از پیامبر مسیحیت به نمایش گذاشته، شباهت چندانی ندارد. همین تصویر فراواقع‌گرایانه از مسیح و البته موجی که در غرب به پا کرد، فرصتی بود برای این‌که نگاهی داشته‌باشیم به آنچه طی سال‌های متمادی سینما و نقاشی از چهره حضرت عیسی(ع) به مردم جهان القاکرده و به شکل‌گیری یک شمایل کلیشه‌ای مبتنی بر مولفه‌های چهره‌های غربی از عیسی‌مسیح(ع) ختم شده‌است. البته در ادامه چند نمونه از چهره دیگر پیامبران را در فیلم‌های خارجی و ایرانی را چاشنی گزارش کرده‌ایم که شاید فرصتی برای قیاس به دست بدهد.

باس چه کرد؟
باس اترویک برای رسیدن به چهره فراواقع‌گرایانه از حضرت‌عیسی(ع) از دو منبع استفاده کرده‌است؛ تصویر کفن تورین و پرتره لئوناردو داوینچی عیسی ناصری. اولی تکه‌ای پارچه‌کتان است و چهره مردی با بدنی پر از زخم را نشان می‌دهد که احتمالا به صلیب کشیده‌شده‌است. این کفن هم‌اکنون در کلیسای سنت‌جان تعمیددهنده در شهر تورین ایتالیا نگهداری می‌شود و بسیاری معتقدند این پارچه کفن عیسی‌مسیح(ع) بوده‌است. کاتولیک‌ها می‌گویند کفن تورین اثر معتبری جهت اثبات مصلوب‌شدن مسیح است در حالی که بحث‌های بسیاری میان دانشمندان، مورخان، نویسندگان و پیروان سایر ادیان مطرح شده‌است؛ ضمن این‌که طبق روایات اسلامی نیز عیسی‌مسیح(ع)، مصلوب نشده و در نتیجه کفنی نداشته‌است.
دومین دستمایه عکاس هلندی، نقاشی معروف لئوناردو داوینچی از مسیح است. داوینچی در نقاشی شام آخر تصویری از عیسی ترسیم کرده و نیز در تابلویی معروف به سالواتور موندی که در زبان ایتالیایی به معنای منجی جهان است و شمایل حضرت عیسی(ع) را در حین عبادت نمایش می‌دهد. این تابلو در سال 1500 میلادی ترسیم شده و تا سال 2012 کسی درباره نقاش تابلو مطمئن نبود و در این سال بود که ترسیم این نقاشی به لئوناردو داوینچی نسبت داده‌شد.
با این وصف نمی‌توان گفت تصویری که حالا به مدد هوش مصنوعی به دست‌آمده، چهره واقعی حضرت‌عیسی(ع) باشد اما بی‌تردید از تصویری که سینما و نقاشی در هنر غربی به مسیح نسبت داده، می‌تواند به واقعیت نزدیک‌تر باشد.


هالیوود، نقش زیادی در تثبیت چهره کلیشه‌ای از حضرت عیسی(ع) در اذهان عمومی داشت
مسیح به روایت سینما
   اگرچه هنرهای تجسمی، نقاشی، مجسمه‌سازی و شمایل‌نگاری‌های کلیسایی در دوره‌های مختلف تاریخی، نقش مهمی در ارائه شمایلی کلیشه‌ای از حضرت عیسی(ع) داشت، اما این نفوذ و قدرت سینما و برخی فیلم‌های مهم بود که آن تصور مرسوم از مسیح را تثبیت کرد، به‌طوری‌که تقریبا تصور و ارائه چهره‌ای جز مردی خوش‌اندام با چشمان رنگی و گیسوان و ریش‌های بلند و رنگ روشن، به امری محال و غیرممکن تبدیل شده‌است و هر فیلمسازی، به راهی جز این برود انگار با شماتت عمومی روبه‌رو می‌شود.
جالب اینجاست که سینما در برخی فیلم‌ها، حتی جسارت روایت‌هایی خلاف باور عمومی و حکایت‌های انجیلی را داشته و دشواری‌های نقدهای کوبنده و مخالفت‌های شدیداللحن را به لحاظ مضمونی و محتوایی به جان خریده، اما جرات دست زدن به چهره دلپذیر عیسی مسیح(ع) را معمولا نداشته و حاضر نشده، کمی پایش را از خوش‌تیپی رایج و القاشده نقاشی و نمونه‌های سینمایی قبلی، فراتر بگذارد و بگوید بالای چشم مسیح زیبا، ابرو! در این میان و به‌ویژه در شمایل‌نگاری سینمایی متفاوت از مسیح، احتمالا پیر پائولو پازولینی، با فاصله جسورترین و خطرپذیرترین کارگردان سینما باشد.
شاه شاهان (نیکلاس ری/ 1961)
شاید این اولین فیلم مهم و مشهور سینما درباره عیسی مسیح(ع)، نقش به‌سزایی در تثبیت و ترویج یک شمایل خوش‌چهره و جذاب داشت. فکرش را بکنید که انتخاب ستاره خوش‌چهره‌ای چون جفری هانتر که پیشتر به عنوان جوان اول وسترن «جویندگان» درخشیده‌بود، چقدر کار را برای فیلمسازان و بازیگران بعدی سخت‌تر کرد. مسیح فیلمی که نیکلاس ری ساخت، حتی روی صلیب و بعد از شکنجه‌ها هم، خوش‌تیپی‌اش را حفظ می‌کند.
انجیل به روایت متی (پیر پائولو پازولینی/ 1965)
پیر پائولو پازولینی در این فیلم، هم در روایت و هم در ترسیم چهره مسیح، متفاوت و جسورانه عمل کرد. مسیح او با بازی انریکه ایرازوکی و صداپیشگی انریکو ماریا سالرنو، برخلاف مسیح‌های بور و خوش‌چهره آمریکایی و هالیوودی، از چهره‌ای ساده و معمولی (اگر نگوییم زشت) برخوردار بود و با خاستگاه خاورمیانه‌ای حضرت عیسی(ع)، سنخیت و تطابق بیشتری داشت. در بازی این بازیگر اسپانیایی که استاد ادبیات هم بود و سال 2020 در 76سالگی درگذشت، نشانی از بازی اغراق‌آمیز و کنش‌های پررنگ نیست و کیفیت بازی او و انبوه بازیگران ناشناخته و نابازیگران، در فیلمی سیاه و سفید، تداعی‌گر فضای واقعی آن دوره است.
 بزرگ‌ترین داستان عالم (جورج استیونز/ 1965)
این فیلم هالیوودی و پر از چهره‌های سرشناس هم در مسیر فیلم‌های مرسوم حرکت می‌کند و باز هم با یک مسیح بلندقامت و خوش‌چهره روبه‌روییم، منتها تفاوتش با برخی مسیح‌های دیگر این است که شمایل دست نیافتنی این شخصیت با بهره‌مندی از یک بازیگر بزرگ و بیان مقتدرانه‌اش، تقویت هم می‌شود تا نظاره‌گر قهرمانی بی‌کم و کاست باشیم. ماکس فون سیدو، نقش مسیح را با همان اقتداری ارائه می‌کند که پیشتر نقش شوالیه «مهر هفتم» (اینگمار برگمان) را بازی کرده‌بود.
عیسای ناصری (فرانکو زفیرلی/ 1977)
چهره مسیح مینی‌سریال عیسای ناصری نیز همانند همان شمایل آشنا و همیشگی است و شاید تنها تفاوتش، استخوانی‌تر بودن صورت حضرت‌عیسی(ع) باشد. نقش مسیح را چه کسی بازی می‌کند؟ رابرت پاول، بازیگر بریتانیایی که چند سال بعد از این اثر، در سریال دیگری به نام «هنی» بازی کرد که در ایران با نام حادثه جو پخش شد. زفیرلی قبل از این‌که سراغ ساخت این سریال تلویزیونی با موضوع زندگی عیسی مسیح(ع) برود هم فضایی معنوی و مرتبط با مسیحیت را تجربه کرده‌بود؛ در فیلمی سرشناس به نام برادر خورشید، خواهر ماه.
آخرین وسوسه مسیح (مارتین اسکورسیزی/ 1988)
یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌های مرتبط با عیسی‌مسیح(ع) است. اسکورسیزی براساس فیلمنامه پل شریدر و برمبنای رمانی نوشته نیکوس کازانتزاکیس، سراغ روایتی زمینی از حضرت عیسی(ع) می‌رود و به جای این‌که او را شخصیتی مقدس و پیامبری معصوم و آسمانی ترسیم کند، مسیح را فردی عادی و گرفتار نفس اماره نشان می‌دهد. ممنوعیت اکران فیلم در چند کشور، برخوردهای تند انجمن‌های مسیحی و بمبگذاری یک گروه کاتولیک در یکی از سینماهای نمایش‌دهنده فیلم در پاریس، بعضی از حواشی مربوط به فیلم آخرین وسوسه مسیح بود.
 نکته قابل اشاره دیگر، انتخاب بازیگر نقش مسیح است؛ باوجود این‌که برخی نشانه‌های کلیشه‌ای این شخصیت همچون مو و ریش طلایی و چشمان رنگی لحاظ شده، اما از چهره و بازیگری انتخاب شده که چندان معصومانه نباشد و نشانه‌هایی از بازیگوشی و شیطنت‌های زمینی در آن نمایان باشد. ویلم دافو که چهره‌اش همخوانی درستی با این خوانش دارد، بعدها بیشتر در نقش‌های منفی و شیطانی ظاهر شد. احتمالا لارس فون تریر هم باتوجه به عقبه حضور دافو در آخرین وسوسه مسیح، بازی در نقش اول مرد فیلمی به نام ضدمسیح را به او پیشنهاد داد.
مصائب مسیح (مل گیبسن/ 2004)
این فیلم هم همچون آخرین وسوسه مسیح، حاشیه‌ها و جنجال‌های زیادی به همراه داشت. یکی از مهم‌ترین آنها اعتراضات گسترده گروه‌های یهودی به فیلم بود و حتی کار به شکایت از سازندگان فیلم هم رسید. دلیل این واکنش‌ها هم این بود که گیبسن در روایت سینمایی‌اش، یهودیان را در تصلیب مسیح مسؤول و مقصر می‌داند. فیلم که به 12ساعت پایانی زندگی مسیح و دستگیری و شکنجه و به صلیب‌کشیدن او می‌پردازد، صحنه‌های تلخ و آزاردهنده کم ندارد و برخی اعتراضات به فیلم هم به این نمایش عیان خشونت برمی‌گشت.
نکته قابل اشاره دیگر، روایت فیلم با زبان‌های آرامی، عبری و لاتین و با زیرنویس انگلیسی است که به لحاظ فضا و کلام، فیلم را به زمان وقوع رخدادهای قصه نزدیک می‌کند.
این تمایزها و ویژگی‌ها البته چندان به انتخاب بازیگر و چهره متفاوت برای نقش مسیح، تسری پیدا نکرد و همان نشانه‌های قامت رشید و خوش چهرگی و چشمان رنگی رعایت شد.
نقش مسیح را در مصائب مسیح، جیمز کاویزل بازی کرد؛ او چهار سال بعد، یعنی سال 2008 و با بازی در فیلم ضعیف «سنگسار ثریا.م» باعث تعجب شد. می‌گویند موقع فیلمبرداری مصائب مسیح، انواع و اقسام بلاها برایش اتفاق افتاد، از اصابت رعد و برق تا دررفتن شانه و ابتلا به ذات‌الریه!
بشارت منجی (نادر طالب‌زاده/ 1383)
جالب است نادر طالب‌زاده که فیلم موردعلاقه و مسیح محورش در سینما «انجیل به روایت متی» بود و آن را در کلاس‌های تحلیل فیلم باغ فردوس برای شاگردانش نمایش و توضیح می‌داد، خود در فیلم بشارت منجی (و سریال مسیح)، دست کم در زمینه چهره، سراغ همان شمایل کلیشه‌ای و تیپیکال از مسیح رفت و احمد سلیمان نیا (با صداپیشگی منوچهر زنده‌دل)، گیسوان بلند و محاسنی طلایی داشت. شاید تنها وجه تمایز چهره مسیح ایرانی طالب‌زاده با مسیح‌های غربی و هالیوودی، چشم‌ها و ابروهای سیاه باشد.
تصور خود طالب زاده در شکل و شمایل آشنای مسیح هم دور از ذهن نبود و شاید اگر زمان ساخت بشارت منجی، جوان‌تر بود و میل به بازی داشت، می‌توانست این نقش را با مختصات مسیح موردپسند هالیوود
بازی کند.
آخرین سیاره (ترنس مالیک/ 2019)
ترنس مالیک دو سه سالی است مشغول ساخت این فیلم است؛ اثری که به بخش‌های مختلف زندگی مسیح با بهره‌گیری از برخی قصه‌های انجیلی می‌پردازد.
انتشار چند عکس از فیلم، نشان داد دست‌کم در بحث چهره، با یک مسیح تقریبا متفاوت روبه‌رو هستیم و صورت و گریم بازیگر، تا حدودی به منطق و واقعیت‌های تاریخی و همین شبیه‌سازی اخیر هوش مصنوعی، نزدیک شده‌است. چهره بازیگر انتخاب شده، نشانی از زیبایی ندارد و حتی انگار بینی او هم برای گریز از جذابیت، دفرمه و دگرگون شده‌است. نقش مسیح را گزا روریگ، بازیگر مجارستانی بازی می‌کند که پیشتر بازی‌اش را در فیلم پسر شائول دیده‌بودیم.
در ضمن این همان فیلمی است که گفته می‌شود لیلا حاتمی، نقش مریم مجدلیه را در آن بازی کرده؛ خبری که هنوز به‌طور رسمی تایید نشده‌است.