حرف آخر علم

حرف آخر علم

علیرضا رأفتی روزنامه‌نگار

    بچه که بودیم وقتی در گعده‌های کودکانه‌مان صحبت از شغل آینده می‌شد، شغل «دانشمند» یا «مخترع» سهم وسیعی از انتخاب‌ها را برای خود می‌کرد. همه‌اش هم زیر سر کارتون‌هایی بود که آن روزها تلویزیون و جاهای دیگر نشان می‌دادند از دانشمندان و مخترعانی که قدرت‌های عجیب‌وغریب داشتند و هرکاری که اراده می‌کردند را می‌توانستند با استفاده از توانایی خارق‌العاده‌ و علم لایزال‌شان انجام دهند. شاید همه این‌ها هم از آنجا می‌آمد که قرن بیستم در دنیا قرن فرمانروایی دانشمندان و مخترعان و همه کسانی بود که خودشان را به چیزی به نام «علم» متصل می‌کردند.
اگر کمی تاریخ جهان را بخواهیم همین‌طور سرسری ورق بزنیم و مثلا قسمت اروپایش را قبل و بعد از رنسانس ببینیم، به دوره‌های عجیبی می‌رسیم. دوره‌ای که کلیسا حرف اول و آخر را می‌زد و حتی گالیله را به جرم ادعای کروی بودن زمین وادار به توبه می‌کرد و پس از آن، دوره‌ای که مردم این قدرت را از کلیسا گرفتند و خواه‌ناخواه آن را به دست کسانی دادند که باور داشتند «علم» حرف اول و آخر را می‌زند. البته علمی که نسبی است و مرتبط به میزان آگاهی و دستاوردها تا هر لحظه. چنان‌که از آن روزگار تا به حال بسیاری از نظریات محکم علمی که روزی روی آنها قسم یاد می‌شد، زیر سوال رفته و حکم ابطال‌شان صادر شده است.
حالا همه آن دوستان من که در کودکی تحت‌تاثیر کارتون‌های قرن بیستمی آرزو داشتند دانشمند شوند بزرگ شده‌اند و هرکدام جایی از این دنیا مشغول گذران زندگی هستند و هرکس گوشه کاری را گرفته است. حالا همه شغل‌هایشان با هم متفاوت است اما در یک چیز همه با هم مشترکند. همه‌شان به‌طور یکسان این روزها ماسک می‌زنند و دست‌هایشان را مدام ضد عفونی می‌کنند و کماکان مثل روزهای بچگی‌شان امید بسته‌اند به دانشمندانی با نیروهای خارق العاده که واکسن این ویروس لعنتی را ساخته‌اند. دانشمندانی که یک سال و چندی در دستورالعمل‌هایشان گفتند که حواس‌تان به سطوح باشد و مدام آنها را ضدعفونی کنید و حالا در جدیدترین اظهار نظرشان گفته‌اند امکان انتقال ویروس از سطوح یک در ده‌هزار است! تا بعد چه پیش آید ... .