مکتب موتورسوارها

مکتب موتورسوارها

علیرضا رأفتی روزنامه‌نگار

  نمی‌دانم این مرکب چه قاعده‌ای دارد که بعد از مدتی برای خودش یک خرده‌فرهنگ می‌سازد. یک کشور با مرزهای مشخص و آداب و رسوم و زبان مشخص. مثلا کامیوندارها همه‌شان یک زبان مشخص دارند که خودشان می‌فهمند و یک فرهنگ و آداب اجتماعی مشخص دارند که اگر بین خودشان خلاف آن عمل کنند، ناهنجاری اجتماعی کرده‌اند! این قضیه بین موتورسوارها هم رایج است. موتورسوارها هم قوانین نانوشته و ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات زیادی بین خودشان دارند که فقط خودشان از آن سر در‌می‌آورند.
مثلا ضرب‌المثلی بین موتورسوارها رایج است که می‌گوید: «هر‌جا که آدم دو پا برود موتور هم خواهد رفت!» موتورسوارهای محترم هم طبق همین قاعده می‌افتند کف خیابان و کوچه و گذر و خلاصه هر‌جا که آدم دو پا می‌تواند برود، شکلی جدید از قوانین راهنمایی و رانندگی را برای خودشان وضع می‌کنند. یا مثلا قاعده دیگری دارند که می‌گوید شما می‌توانید هر کاری را با موتور‌سیکلت انجام دهید. تاکید می‌کنم «هر کاری»! اعم از کارهای مسافربری تا باربری و... . و این‌طور می‌شود که موتورسوارهایی را در سطح شهر می‌بینیم که به قاعده یک نیسان آبی بار زده‌اند و با طیب‌خاطر و راحت بال دارند ویراژ می‌دهند. یا موتورسوارانی که چند برابر تاکسی‌های اینترنتی کرایه می‌گیرند و مسافران را چند برابر سریع‌تر از تاکسی‌های اینترنتی از لا‌به‌لای ترافیک به مقصد می‌رسانند.
یا برای مثال قاعده دیگری در شهرهای بزرگ و شلوغ مثل تهران و در بین کسبه بازار و محله‌های پر‌تراکم مرکز شهر وجود دارد که می‌گوید «کاسب باید موتور داشته باشد!» چرا؟! چون برای وصول یک چک اگر بخواهد کرکره مغازه‌اش را تا نیمه پایین بدهد و با خودروی شخصی یا تاکسی تا بانک برود و برگردد باید یک روز کامل در ترافیک باشد.
خلاصه همه این قواعد و خرده‌فرهنگ‌های موتورسواری در شهرهای بزرگ هر‌قدر که برای خود موتورسوارها جالب و هیجان‌انگیز و کار راه‌انداز است برای مردم و پلیس راهور دردسرساز است؛ دردسری که شما حتی اگر از اعضای پلیس راهور نباشید هم حتما بارها آن را تجربه کرده‌اید. حتما با موتورسواری که در پیاده‌رو شانه به شانه شما ویراژ می‌دهد روبه‌رو شده‌اید. یا موتورسواری که حین رانندگی، خلاف جهت شما و خیابان می‌آید جلو و شما باید حواستان غیر از ماشین‌های عقبی و عابران کناری و چاله‌های زمینی، به موتورسوارهای رو‌به‌رویی هم باشد که خدایی نکرده بلای آسمانی نازل نشود.
این معضل شهری کار پلیس راهور را به کمین گذاشتن و توقیف موتورهای متخلف و موتورسوارهای بدون گواهینامه هم کشانده است که این امر فقط سبب شده در این شهر بزرگ قبرستانی از موتورهایی را داشته باشیم که صاحبان‌شان قید دردسر تحویل گرفتن‌شان را زده‌اند و در پارکینگ راهور رهایشان کرده‌اند.
عکاس خبرگزاری ایرنا یک روز معمولی به سطح شهر رفته تا گوشه‌هایی از این پدیده گریبانگیر را به تصویر بکشد.