گفتوگو با مهدی فخیم زاده؛ از مسافران مهتاب تا مشت آخر
به یاد آن دورهای كه كار عار نبود
از سال 49 در سینما و تلویزیون فعالیت میكند.چند سال قبل كه با مهدی فخیمزاده گفتوگو كردم به نكته جالبی اشاره كرد. گفت: عشقم بازیگری بود، اما خیلی زود متوجه شدم بیشتر كسانی كه وارد حرفه سینما میشوند، سودای بازیگرشدن در سر دارند، اما چیزی كه سینما به آن نیاز دارد، فیلمنامه است و من اگر میخواهم در سینما دوام بیاورم باید فیلمنامه بنویسم حتی اگر اوایل كارم اسمم را در تیتراژ ننویسند ! این گفتوگو باعث شد تا فخیمزاده را بهتر و بیشتر بشناسم. او آدم باهوشی بود، شاید به این دلیل که سالهای زیادی بهعنوان نویسنده، بازیگر، تهیهكننده و كارگردان در سینما و تلویزیون دوام آورده بود.او رزمیكار هم هست؛ یعنی از همان اول میدانسته سینما كار سختی است و باید بدن و جسم ورزیدهای داشته باشد تا بتواند از پس این كار سخت برآید. در دفتر كارش انواع وسیلههای ورزشی، وزنهها و كیسه بوكس و... داشت. شاید همین بدن ورزیده باعث شد او از تصادفی كه امسال در جاده شمال برای چند هفتهای ناكارش كرد جان سالم به در ببرد. روز پنجشنبهای بود كه خبر آمد مهدی فخیمزاده سر صحنه جدیدترین فیلمش، مشت آخر در حوالی چالوس دچار سانحه شده و حالش چندان مساعد نیست.او بعد از یكی دو روز به تهران منتقل شد اما خدا را شكر روند درمانش خیلی كوتاه شد و مهدی فخیمزاده سلامت خود را دوباره بهدست آورد.
پاییز امسال در یك مهمانی كه بیشتر پزشكان متخصص چالوس و شهرهای اطراف حضور داشتند از روند درمان فخیمزاده از آنها پرسیدم، یكی از این پزشكان در كمال صداقت گفت: راستش ما هنوز از زیر بار درگذشت عباس كیارستمی كمر صاف نكردهایم.هنوز هم انگشت اتهام به سمت ماست، اگر برای آقای فخیمزاده هم اتفاق ناگواری میافتاد، همه تقصیرها به گردن ما میافتاد، هر چند در این تصادف ما اصلا مقصر نبودیم اما همه تلاشمان را كردیم تا این كارگردان روند بهبود و سلامت را به خوبی سپری كند.
این روزها حال مهدی فخیمزاده خوب است و مشغول آماده كردن فیلم مشت آخر برای اكران است. خودش میگوید: زمان دقیق اكران را هنوز نمیدانم اما به نظر نمیرسد تهیهكننده تصمیم داشته باشد آن را برای نمایش در جشنواره سال آینده نگه دارد. هر زمان كه شرایط مناسب باشد فیلم را اكران خواهد كرد.
فخیمزاده در كارنامه خود «مسافران مهتاب» را دارد. فیلمی كه در اكران موفق شد و چندینبار از تلویزیون پخش شد و مورد استقبال مردم قرار گرفت. فیلم در سال 66 ساخته شده و داستان آن درباره دو برادر است كه یكی از آنها مبتلا به سندرم داون است و برادر بزرگتر، مردی شریف و زحمتكش كه تصمیم دارد به هر شكلی كه شده از برادر معلول خود نگهداری كند. برادر بزرگتر كه نقش او را حسینگیل بازی میكند، تن به كارگری و كارهای سخت میدهد تا روزی حلال سر سفرهاش ببرد. این فیلم را بهانه میكنم و از فخیمزاده درباره مسافران مهتاب میپرسم و روحیه شریف برادر بزرگتر. فخیمزاده میگوید: جرقه فیلمنامه مسافران مهتاب زمانی به ذهنم رسید كه روزی با موتور از خیابانی عبور میكردم. دیدم بچهها اطراف پسری را گرفتهاند و یك جورهایی سر به سرش میگذارند و اذیتش میكنند. به آنها نزدیك شده و بچهها را از آنجا پراكنده كردم. از پسر كه معلولیت ذهنی داشت و متوجه شدم مبتلا به سندرم داون است آدرس خانهشان را پرسیدم و بعد او را سوار موتورم كرده و به محلهشان كه پایین شهر بود، بردم. او را در خانهشان پیاده كردم و گفتم: برو! او رفت و بدون اینكه چیزی بگوید برایم دستی تكان داد. همین باعث شد تا فیلمنامه پسران مهتاب را بنویسم. تصمیم داشتم نقش نمكی را به آقای محمد مطیع بدهم اما نشد. بعد سراغ آقای مهدی هاشمی رفتم. او هم مشغول بازی در یك كار بود و نشد با هم همكاری كنیم. همین باعث شد نقش نمكی را خودم بازی كنم. برادر نمكی مرد شریف و زحمتكشی بود چون در آن دوره، بیشتر آدمهایی كه در جنوب شهر و شهرستانها زندگی میكردند به همین اندازه زحمتكش بودند و دغدغهشان آوردن نان حلال سر سفرهشان بود. در دهه 60 كار عار نبود و شرافت اولویت مردم بود.
از فخیمزاده درباره سینمای دهه 60 میپرسم و اینكه آن دوره فیلمهای سینمایی بیشتر مردم را تحتتاثیر قرار میداد و سبكی از زندگی یا مرام و اخلاق را به آنها میآموخت. كارگردان فیلم همسر میگوید: من با این گفته موافق نیستم. به نظرم سینما نه میتواند اخلاق بیاموزد نه بداخلاقی! سینما فقط میتواند آیینهای باشد مقابل جامعه و مردم و زندگی آنها را بازتاب بدهد. در دهه 60 سینمایی باب شده بود كه اصطلاحا به آن میگویند سینمای گلخانهای! معاونت سینمایی موضوعاتی كه به كار جامعه میآمد و بهتر بود مردم آن دوره آنها را تماشا كنند به كارگردانان و تهیهكنندهها میداد و میگفت بر اساس آنها فیلم بسازند. در دهههای بعدی این نوع سینما كلا منسوخ شد. چند سال است كه سینما به سمت سرگرمی رفته است.مردم دوست دارند به سینما بروند، فیلمی را تماشا كنند و برای 90 دقیقه سرگرم شوند، بخندند و به خانه برگردند. سینمای كمدی كه بازارش داغ است، سینمای طنز متفكر نیست. سینمای اداست.چند تا بازیگر متخصص ادا درآوردن در این فیلمها بازی و مردم را سرگرم میكنند. این روزها اگر یك خانواده سهنفره بخواهند به سینما بروند و مثلا غذای سادهای هم بیرون بخورند، چیزی حدود 200 هزار تومان هزینه دارد! با این گرانیها و این رقمها واقعا كسی حوصله ندارد به سینما برود و فكر كند !
مهدی فخیمزاده علاوه بر بازی در آثاری كه خودش كارگردانی میكند در فیلمها و سریالهای كارگردانان دیگر هم بازی میكند. بازی خوب او در سریال مختارنامه و نقش عمر سعد را به یاد داریم یا بازی خوبش در سریال تكیه بر باد. او در سریال علیالبدل به كارگردانی سیروس مقدم هم بازی كرده كه این روزها از تلویزیون بازپخش میشود. فخیمزاده معتقد است برای این سریال زحمت زیادی كشیده شد و او و مهدی هاشمی همه تلاش خود را كردند كه بازیهای خوب و قابل قبولی ارائه كنند، اما با همه اینها علیالبدل نتوانست مثل سریال پایتخت در جلب رضایت مخاطب موفق عمل كند.
فخیمزاده كه سریالهای تاریخی تنهاترین سردار با موضوع زندگی امام حسن(ع) و ولایت عشق با موضوع زندگی امام رضا(ع) را ساخته میگوید: فعلا كاری برای تلویزیون در دست ندارم. دنبال ساخت سریال تاریخی دیگر نمیروم چون کار خیلی سخت و پیچیدهای است كه انرژی زیادی میخواهد. من برای ساخت سریال ولایت عشق پنج سال زمان گذاشتم و آقای میرباقری برای مختارنامه هفت سال. درست است این آثار بارها و بارها از تلویزیون پخش شده اما واقعا ساخت سریال خوب تاریخی توان زیادی میخواهد و سازمان هم باید برای ساخت چنین آثاری هم پول زیادی داشته باشد هم انگیزه بالایی.
مهدی فخیمزاده این روزها مشغول آماده كردن فیلم مشت آخر برای اكران است.خودش هم در این فیلم بازی میكند. هنوز هم نام فخیمزاده میتواند برای مردم جذاب باشد و آنها بروند و تا فیلمی اكشن از این فیلمساز قدیمی تماشا كنند.فخیمزاده كه ذائقه مردم را میداند احتمالا فیلمی ساخته كه سرگرمكننده باشد اما درگیر «ادا» ی محض نباشد.
پاییز امسال در یك مهمانی كه بیشتر پزشكان متخصص چالوس و شهرهای اطراف حضور داشتند از روند درمان فخیمزاده از آنها پرسیدم، یكی از این پزشكان در كمال صداقت گفت: راستش ما هنوز از زیر بار درگذشت عباس كیارستمی كمر صاف نكردهایم.هنوز هم انگشت اتهام به سمت ماست، اگر برای آقای فخیمزاده هم اتفاق ناگواری میافتاد، همه تقصیرها به گردن ما میافتاد، هر چند در این تصادف ما اصلا مقصر نبودیم اما همه تلاشمان را كردیم تا این كارگردان روند بهبود و سلامت را به خوبی سپری كند.
این روزها حال مهدی فخیمزاده خوب است و مشغول آماده كردن فیلم مشت آخر برای اكران است. خودش میگوید: زمان دقیق اكران را هنوز نمیدانم اما به نظر نمیرسد تهیهكننده تصمیم داشته باشد آن را برای نمایش در جشنواره سال آینده نگه دارد. هر زمان كه شرایط مناسب باشد فیلم را اكران خواهد كرد.
فخیمزاده در كارنامه خود «مسافران مهتاب» را دارد. فیلمی كه در اكران موفق شد و چندینبار از تلویزیون پخش شد و مورد استقبال مردم قرار گرفت. فیلم در سال 66 ساخته شده و داستان آن درباره دو برادر است كه یكی از آنها مبتلا به سندرم داون است و برادر بزرگتر، مردی شریف و زحمتكش كه تصمیم دارد به هر شكلی كه شده از برادر معلول خود نگهداری كند. برادر بزرگتر كه نقش او را حسینگیل بازی میكند، تن به كارگری و كارهای سخت میدهد تا روزی حلال سر سفرهاش ببرد. این فیلم را بهانه میكنم و از فخیمزاده درباره مسافران مهتاب میپرسم و روحیه شریف برادر بزرگتر. فخیمزاده میگوید: جرقه فیلمنامه مسافران مهتاب زمانی به ذهنم رسید كه روزی با موتور از خیابانی عبور میكردم. دیدم بچهها اطراف پسری را گرفتهاند و یك جورهایی سر به سرش میگذارند و اذیتش میكنند. به آنها نزدیك شده و بچهها را از آنجا پراكنده كردم. از پسر كه معلولیت ذهنی داشت و متوجه شدم مبتلا به سندرم داون است آدرس خانهشان را پرسیدم و بعد او را سوار موتورم كرده و به محلهشان كه پایین شهر بود، بردم. او را در خانهشان پیاده كردم و گفتم: برو! او رفت و بدون اینكه چیزی بگوید برایم دستی تكان داد. همین باعث شد تا فیلمنامه پسران مهتاب را بنویسم. تصمیم داشتم نقش نمكی را به آقای محمد مطیع بدهم اما نشد. بعد سراغ آقای مهدی هاشمی رفتم. او هم مشغول بازی در یك كار بود و نشد با هم همكاری كنیم. همین باعث شد نقش نمكی را خودم بازی كنم. برادر نمكی مرد شریف و زحمتكشی بود چون در آن دوره، بیشتر آدمهایی كه در جنوب شهر و شهرستانها زندگی میكردند به همین اندازه زحمتكش بودند و دغدغهشان آوردن نان حلال سر سفرهشان بود. در دهه 60 كار عار نبود و شرافت اولویت مردم بود.
از فخیمزاده درباره سینمای دهه 60 میپرسم و اینكه آن دوره فیلمهای سینمایی بیشتر مردم را تحتتاثیر قرار میداد و سبكی از زندگی یا مرام و اخلاق را به آنها میآموخت. كارگردان فیلم همسر میگوید: من با این گفته موافق نیستم. به نظرم سینما نه میتواند اخلاق بیاموزد نه بداخلاقی! سینما فقط میتواند آیینهای باشد مقابل جامعه و مردم و زندگی آنها را بازتاب بدهد. در دهه 60 سینمایی باب شده بود كه اصطلاحا به آن میگویند سینمای گلخانهای! معاونت سینمایی موضوعاتی كه به كار جامعه میآمد و بهتر بود مردم آن دوره آنها را تماشا كنند به كارگردانان و تهیهكنندهها میداد و میگفت بر اساس آنها فیلم بسازند. در دهههای بعدی این نوع سینما كلا منسوخ شد. چند سال است كه سینما به سمت سرگرمی رفته است.مردم دوست دارند به سینما بروند، فیلمی را تماشا كنند و برای 90 دقیقه سرگرم شوند، بخندند و به خانه برگردند. سینمای كمدی كه بازارش داغ است، سینمای طنز متفكر نیست. سینمای اداست.چند تا بازیگر متخصص ادا درآوردن در این فیلمها بازی و مردم را سرگرم میكنند. این روزها اگر یك خانواده سهنفره بخواهند به سینما بروند و مثلا غذای سادهای هم بیرون بخورند، چیزی حدود 200 هزار تومان هزینه دارد! با این گرانیها و این رقمها واقعا كسی حوصله ندارد به سینما برود و فكر كند !
مهدی فخیمزاده علاوه بر بازی در آثاری كه خودش كارگردانی میكند در فیلمها و سریالهای كارگردانان دیگر هم بازی میكند. بازی خوب او در سریال مختارنامه و نقش عمر سعد را به یاد داریم یا بازی خوبش در سریال تكیه بر باد. او در سریال علیالبدل به كارگردانی سیروس مقدم هم بازی كرده كه این روزها از تلویزیون بازپخش میشود. فخیمزاده معتقد است برای این سریال زحمت زیادی كشیده شد و او و مهدی هاشمی همه تلاش خود را كردند كه بازیهای خوب و قابل قبولی ارائه كنند، اما با همه اینها علیالبدل نتوانست مثل سریال پایتخت در جلب رضایت مخاطب موفق عمل كند.
فخیمزاده كه سریالهای تاریخی تنهاترین سردار با موضوع زندگی امام حسن(ع) و ولایت عشق با موضوع زندگی امام رضا(ع) را ساخته میگوید: فعلا كاری برای تلویزیون در دست ندارم. دنبال ساخت سریال تاریخی دیگر نمیروم چون کار خیلی سخت و پیچیدهای است كه انرژی زیادی میخواهد. من برای ساخت سریال ولایت عشق پنج سال زمان گذاشتم و آقای میرباقری برای مختارنامه هفت سال. درست است این آثار بارها و بارها از تلویزیون پخش شده اما واقعا ساخت سریال خوب تاریخی توان زیادی میخواهد و سازمان هم باید برای ساخت چنین آثاری هم پول زیادی داشته باشد هم انگیزه بالایی.
مهدی فخیمزاده این روزها مشغول آماده كردن فیلم مشت آخر برای اكران است.خودش هم در این فیلم بازی میكند. هنوز هم نام فخیمزاده میتواند برای مردم جذاب باشد و آنها بروند و تا فیلمی اكشن از این فیلمساز قدیمی تماشا كنند.فخیمزاده كه ذائقه مردم را میداند احتمالا فیلمی ساخته كه سرگرمكننده باشد اما درگیر «ادا» ی محض نباشد.
تیتر خبرها