رمز و رازهای سیلهای اخیر
وقتی میلیونها ایرانی پای سفره هفتسین در لحظات تحویل سال ۹۸ نشسته بودند، جز معدودی از محققان اقلیمشناسی كمتر كسی احتمال میداد بهزودی سیل پهنه وسیعی از استانهای گلستان، لرستان، خوزستان، ایلام و فارس را زیر آب ببرد، دههاهزار نفر را آواره، هزاران خانه را تا سقف از آب لبریز، صدها خانه و پل را بهكلی ویران و شیرینی نوروز را به كام ایرانیان تلخ كند. با این حال دیدن درد و رنج مردم سیلزده از نزدیك یا از دریچه دوربینهایی كه مناظر آخرالزمانی واژگونی خودروها در دروازه قرآن شیراز و شكسته شدن پلها و تخریب خانهها را ثبت كرده بودند، همه ماجرا نبود. ۱۵ فروردین، شبكه خبر از قول وزیر نیرو از ذخیره بیش از پنج میلیارد متر مكعب آب شیرین اضافه بر روانآبهای قبلی در ۱۷۲ سد مخزنی كشور خبر داد. رضا اردكانیان گفت اكنون ۴۰ تالاب بزرگ كشور سیراب شده است. بارشهای اخیر با وجود خسارتهای سنگین در برخی مناطق به تقویت سفرههای آب زیرزمینی كمك فراوانی كرده است. ایران اگر میخواست چنین حجم آبی را وارد میكرد طبق تعرفههای بینالمللی باید ۵/۲ میلیارد دلار میپرداخت! اما این خبرها چیزی از مصیبت سنگین وارده شده بر سیلزدگان كم نمیكند. اینكه چه شد كه سیل این طور مردم را زمینگیر کرد و آیا باز هم باید منتظر وقوع چنین سیلها و خساراتی باشیم، از جمله پرسشهایی است كه نهتنها ذهن مردم مناطق سیلزده را به خود مشغول كرده، از داغترین سوژههای گفتوگوهای فامیلی و دوستانه در دیدوبازدیدهای نوروز امسال بود. در ادامه هشت نمونه از این سوالها را با تكیه بر آرای اقلیمشناسان و كارشناسان منابع آب پاسخ میدهیم.
اگر قرار باشد فقط به علت وقوع سیل بپردازیم و نه لزوما خرابیهای ناشی از آن، بارش شدید باران در بازه زمانی كوتاه و ایجاد روانآبهای شدید ناشی از آن، چیزی است كه عامل وقوع سیل بوده است. ممكن است بگویید «باران كه همیشه میبارد! اگر جنگلها تخریب نشده بود، اگر ساختوساز در حاشیه رودخانهها انجام نمیشد و اگر رودها لایروبی شده بود، شاهد اتفاقات تلخ اخیر نبودیم!»
واقعیت این است كه این بحثها تا حدودی درست است، اما همه ماجرا نیست. در نظر بگیرید كه متوسط بارش سالانه در شرق استان گلستان چیزی حدود 30 سانتیمتر است. این در حالی است كه فقط در دو روز در مناطقی همچون آققلا چیزی قریب به 30 سانتیمتر باران باریده است. به عبارت دیگر همه بارانی كه در سال بر منطقه میباریده، ناگهان در دو روز باریده و سیل به راه افتاده است! این بارندگی ركورد تمام بارندگیها در 70 سال اخیری كه دادههای هواشناسی در منطقه ثبت شده بود را شكسته است.
یك متر مكعب آب را تصور كنید؛ مكعبی شیشهای كه اندازه هر یك از اضلاع آن یك متر است و هزار لیتر آب را در خود جای میدهد. اكنون آمارها نشان میدهد میزان آورد آب یا دبی گرگانرود در اوج سیلاب گلستان به ۳۰۰متر مكعب بر ثانیه رسید. این در حالی است كه به گفته معاون استاندار گلستان حداكثر ظرفیت آورد (دبی) گرگانرود 150 متر مكعب بر ثانیه است.
در خوزستان هم اتفاق مشابهی افتاد. كارشناسان منابع آب میگویند میزان آورد یا دِبی رود كرخه بهعنوان طویلترین رودخانه كشور ساعت 11 صبح دوازدهم فروردین به ركورد بیسابقه ۷۲۰۰ متر مكعب بر ثانیه رسید. یعنی در هر ثانیه از مقطع معینی از رودخانه كرخه حجم آبی به اندازه حدود پنجمیلیون شیشه بزرگ آب معدنی عبور میكرد! مسلما وقتی بستر طبیعی رودخانه ظرفیت هدایت این آب را نداشته باشد، آب را در دشت مجاور خود میگستراند. از اینجا به بعد نقش ژئومورفولوژی و دستاندازیهای مدیریت شده یا بیحساب و كتاب انسان در پیشگیری از تبعات مضاعف سیل و مدیریت سیلاب اهمیت پیدا میكند.
به این ترتیب، حتی اگر جنگلهای گلستان هم تخریب نشده بود، ملاحظات مهندسی در جانمایی شهرها رعایت شده بود یا رودخانهها لایروبی شده بود، باز هم سیل رخ میداد؛ اما قاعدتا با تخریب كمتر و فرصت بیشتر برای مدیریت بحران.
آیا مقصر آنهایی هستند كه جنگلها را تخریب
و در حاشیه رودخانهها ساختوساز كردند؟
بعید است بتوان مستندات كافی و ارتباط معنیداری به لحاظ آماری بین بارش شدید باران و اقدامات انسانی ارائه كرد. در بدبینانهترین حالت اگر رخداد شدید اقلیمی اخیر را ناشی از تبعات تغییر اقلیم در سطح جهان بدانیم، در این صورت مجموعهای از اقدامات بشری نظیر تولید گازهای گلخانهای و دیاكسیدكربن و استفاده بیرویه از سوختهای فسیلی در سراسر جهان است كه به گسترش تغییر اقلیم دامن میزند و لزوما گریبان كسی را در ایران نمیتوان گرفت! اما اینكه اگر جنگلها را تخریب نمیكردیم، در حریم رودها ساختوساز انجام نمیدادیم و معماری شهرها را مطابق با پیشبینیهای مربوط به سیلهای بلنددوره به پیش میبردیم موضوعی است كه قطعا در مورد شدت گرفتن تبعات و خسارات سیل گلستان قابل بررسی است و اگر انجام شده بود، هر چند باز هم با سیل روبهرو میشدیم، اما شاهد این حجم از ویرانی نبودیم.
مسلما لایروبی به بازسازی ظرفیت رودخانه برای رسیدن به حداكثر ظرفیت آورد خود كمك میكرد. اما این كار نمیتوانست ظرفیت آورد 150مترمكعبی گرگانرود را دو برابر كند! به هر حال هر چند دیر اما در خبرها شنیدیم كه طی روزهای گذشته اولین دستگاه كاتر ساكشن برای لایروبی دهانه گرگانرود با همكاری قرارگاه خاتم الانبیا و سازمان بنادر و دریانوردی وارد استان گلستان شد. این دستگاه میتواند در طول ۵۰۰ متر تمامی رسوبات مصب رودخانه را تخلیه و مسیر آب را باز كند. اكنون میتوان این سوال را مطرح كرد كه آیا نمیشد قبل از وقوع سیل این لایروبی را با توجه به امكانات موجود در كشور انجام داد تا پس از گرفتاری به فكر علاج نیفتیم؟
این مساله بهویژه در مورد حادثهای كه در شیراز رخ داد و در طول چند سال مسیل (كه به طور عادی محل عبور سیل است) به جاده جانبی دروازه قرآن تبدیل شد، موضوعی است كه كاملا ناشی از تبعات دخالتهای بیحساب و كتاب انسان در طبیعت است. سیل در گذر از كنار دروازه قرآن شیراز، همان مسیری را میرفت كه در دهها هزار سال گذشته رفته بود، اما این بار با انبوهی از خودروهای پارك شده و مردمی روبهرو شده بود كه فراموش كرده بودند اینجا محل عبور سیل است و نه تفرجگاه عمومی! مدیران شهری شیراز در یك قرن اخیر احتمالا ناراحت میشوند اگر بشنوند اقلیمشناسان انگشت اتهام را به سوی آنهایی گرفتهاند كه با زمینهسازی توسعه شهر بدون توجه به الزامات زیستمحیطی و مهندسی آبخیزداری زمینهساز فاجعه اخیر شدهاند.
اتفاق تلخ شیراز در هر جایی كه ما اینچنین مغرورانه بر سر راه سیل، پارك و پاركینگ ساختهایم به شیوه مشابهی میتواند تكرار شود. كافی است منظره پاركهایی را كه در بستر رود درهها در تهران ایجاد شده و وسایل بازی و نیمكتهایی كه در ساحل خشك رودخانههای بسیاری از شهرهای كشور اكنون نصب شده و مردم بیخبر از وقوع سیل برای تفریح و ورزش به آنجا میروند به یاد بیاوریم تا وقتی خدای ناكرده حادثه رخ داد دنبال مقصر نگردیم.
ممكن است بهزودی شاهد وقوع سیل در كشور باشیم؟
پیشبینیهای علمی برای كوتاهمدت میگوید احتمال وقوع سیل كموبیش در مناطقی از شمال و حتی مركز كشور طی روزهای آتی وجود دارد. سازمان هواشناسی بارشهای رگباری شدید را تا نیمه اردیبهشت برای بسیاری از نقاط كشور پیشبینی كرده است. بارش باران به شكل پدیده شدید اقلیمی ركوردشكنی كه در اسفند و نیمه اول فروردین در گلستان، خوزستان، لرستان و ایلام رخ داد بعید است دوباره با آن شدت اتفاق بیفتد. با این حال تكرار قریبالوقوع چنین ركوردشكنیهایی در شمالشرق و جنوبغرب كشور باید هوشیارمان كرده باشد. اقلیمشناسان میگویند سال گذشته ترسالی شدیدی داشتیم و برای امسال وضعیت نرمال پیشبینی شده است. با این حال در نظر گرفتن تبعات تغییر اقلیم در كشور ما را به این نتیجه میرساند كه بپذیریم برای پیشبینی بلندمدت وضعیت اقلیمی در كشور هیچ احتمال قطعی وجود ندارد و باید خود را مهیای مواجهه با سختترین خشكسالیها و بارندگیها و تغییر فاز شدید آنها از بدترین خشكسالی به شدیدترین ترسالی در كوتاهترین زمان ممكن در سطح گسترده كنیم.
وقوع سیلهای شدید به تغییر اقلیم ارتباط دارد؟
نگاهی به نتایج مطالعات اقلیمشناسان در كشورهای مختلف نشان میدهد غرب آسیا و شمال آفریقا به تدریج رو به گرمشدن و خشكشدن هستند. برخی مطالعات اقلیمشناسی وقوع رویدادهای شدید اقلیمی اخیر نظیر بارندگیهای سیلآسا و وقوع سیل پس از آن و از طرف دیگر خشكسالیهای شدید و وزش ریزگردها را به تبعات ناشی از تغییر اقلیم در ایران گره میزند. كارشناسان معتقدند تكرار رخدادهای غیرعادی نظیر سیل بیسابقه اخیر میتواند فرضیه ارتباط این بلایا با تغییر اقلیم را تقویت كند. بالارفتن دفعات رخداد تعداد، شدت پدیدهها، مدت رخداد و گستره وسیع پدیدههای شدید اقلیمی را میتوان ناشی از پیامدهای تغییر اقلیم دانست. با این حال بیان چنین ادعایی احتیاط زیادی را میطلبد و در آینده با داشتن دادههای بیشتر مطمئنتر میتوان در این باره سخن گفت.
آیا بارورسازی ابرها و هارپ، سیلها را تشدید کرد؟!
واقعیت این است كه ما از اعماق قلبمان دوست داریم هواپیمایی را از باند فرودگاه به پرواز درآوریم، كپسولهای حاوی یدید نقره را از هواپیما به سوی ابرها شلیك كنیم و پس از فرود پیروزمندانه از تماشای بارش باران لذت ببریم و برای بارندگیهای بعدی، میزان بارندگی مورد انتظار و مبارزه اصولی با خشكسالی برنامهریزی دقیق كنیم.
اما سطح انتظارات ما همیشه انطباق خوبی با واقعیتها ندارد. درست دو سال پیش در گفتوگو با مهندس فرید گلكار، رئیس مركز ملی تحقیقات و مطالعات باروری ابرها در یزد در گزارشی با عنوان «ابرها بیپول نمیبارند» كه 30 فروردین 96 در همین صفحه منتشر شده بود، از او پرسیده بودیم «آیا لزوما پس از عملیات بارورسازی ابرها، شاهد بارش هستیم؟» وی در پاسخ گفته بود: «چالش بزرگ ما همواره این بوده كه نمیتوانستیم با دقت اثبات كنیم كاهش یا افزایش بارندگیها در نتیجه باروری ابرها و اهمیت و دقت كار ما در چه حدی بوده است. از آنجا كه فصل به فصل و ماه به ماه شرایط متفاوت است، پیش از انجام برآوردها و محاسبات نمیتوانیم ادعا كنیم چه پروازی، چگونه و تا چه حد در وقوع بارندگیها اثربخش بوده یا خیر.»
ادعای بارورسازی بیش از حد ابرها بیشتر یك شایعه بود كه طرح آن در فضای مجازی، بالطبع علاقهمندان خاص خود را دارد و لایكهای زیادی میگیرد! مسأله هارپ و بیارتباط بودن آن با تغییرات آبوهوایی نیز موضوعی است كه بارها از جانب فیزیكدانان و اقلیمشناسان توضیح داده شده است و در همین صفحه نیز به كرات اشاره كردهایم كه پروژه هارپ، برنامه تحقیقاتی مربوط به نیروی هوایی و دریایی ایالات متحده و دانشگاه آلاسكاست و هدف نهایی آن، بررسی پتانسیل ارتباطات رادیویی در لایههای بالایی جو زمین یعنی یونوسفر بوده است. در این پروژه كه سال 1372/ 1993 آغاز شد، شفق قطبی مصنوعی در یونوسفر ایجاد میكنند تا رفتار ذرات باردار در لایههای ناشناخته جو را بررسی نمایند. با این حال این پروژه با توجه به هزینههای بالایی كه داشت در خرداد 93 به علت كمبود بودجه تعطیل شد.
اما اگر كماكان به هارپ و اثرات ماورایی آن اعتقاد دارید و فكر میكنید دستهایی پشت پرده مشغول كار است، خوب است بدانید اتحادیه اروپا و همینطور روسیه اكنون تجهیزاتی پرقدرتتر از هارپ در اختیار دارند. با این حال اگر به دانش اقلیمشناسان اطمینان دارید، آنها میگویند عوامل موثر بر اقلیم چنان متنوع و پیچیده است كه فناوری كنونی هنوز امكان دستاندازیهای هالیوودی در اقلیم زمین را - بهگونهای كه تبعات آن از نظر علمی اثباتپذیر باشد - در عالم واقعیت مهیا نكرده است.
با پرشدن سدها مشکل کمآبی و خشکسالی حل شد؟
روی دیگر ماجرای بارشهای اخیر اتفاق خوبی بود كه باعث تغذیه هرچند محدود سفرههای آب زیرزمینی شد. طبیعت ایران در شرایط فعلی شبیه به فرد مقروضی است كه صدها میلیون تومان بدهی دارد، اما بارشهای اخیر فقط چند میلیون تومان از بدهیهایش را كم كرده است. طبیعت ایران كماكان تشنه و از نظر آبی بدهكار است، اما این بارندگیها فرصتی ایجاد كرد تا زمینهای خشك ما اندكی سیراب شود. متاسفانه این سیل تبعات مخربی برای بسیاری از كشاورزان در خوزستان و گلستان و لرستان داشته است. اما در استانهایی چون خراسان، اصفهان و آذربایجان امید میرود شاهد رونق كشاورزی باشیم.
واقعیت تلخ این است كه خشكسالی بیشتر و گرمتر شدن بیشتر هوا پیشبینی بلندمدت و كلی اقلیمشناسان برای بسیاری از نواحی ایران در سالهای آینده است؛ نگرانی محققان مدیریت منابع آب در حال حاضر این است كه بارشهای كنونی به توهم پایان دوران خشكسالی در ذهن مردم و مدیران كشور منجر شود و به دستهایی كه مجوز حفر چاههای عمیق را امضا میكند انگیزه ببخشد یا چشمهایی كه باید مراقب حفاظت از منابع طبیعی كشور باشد را با قانونشكنان مهربان كند؛ اگر این اتفاق بیفتد شكی نیست كه تبعات خشكسالیها و میانگین بارندگیهای نهچندان پربار آینده را به شكل شدیدتری برای ما بر جا خواهد گذاشت.
وقوع سیلهای اخیر را نمیشد پیشبینی كرد؟
در یك كلام بله میشد! اتفاقا از چند روز قبل وقوع سیلها پیشبینی شده بود و بهخصوص در مورد وقوع سیل در لرستان، خوزستان و فارس هشدارهای لازم داده شده بود. به همین علت تلفات انسانی آن تا حد زیادی پایین آمد. امروزه به مدد ابررایانهها و تصاویر ماهوارهای حتی از حدود ده روز تا دو هفته قبل هم میتوان ابعاد وقوع چنین رویدادهایی را با دقت خوبی مشخص كرد. با این حال از آنجا كه متغیرهای متنوع و پیچیدهای در شكلدهی به وسعت و شدت پدیدههای اقلیمی دخیلند، انتظار اینكه از چند ماه یا چند سال قبلتر بتوان پیشبینی كرد سیل با چه حجمی دقیقا در چه منطقهای رخ میدهد، كاری نیست كه در حال حاضر از عهده دانشمندان ساخته باشد.
در ایام نوروز فضای مجازی پر شده بود از تحلیلهایی مبنی بر اینكه «طبق الگوهای تثبیتشده اقلیمی ایران، پس از چند سال خشكسالی، حالا نوبت چند سال ترسالی شده و این بارشها بهخاطر ترسالی است.» در شرایطی كه این روزها بازار گسترش شایعات در فضای مجازی داغ است و فعالان حوزههای مختلف به آسانی با تكیه بر سادهسازی در مورد رخداد پدیدههای پیچیده اقلیمی نظریهپردازی میكنند، در عالم واقعیت دادههای آماری قطعی و الگوهای دقیقی از تناوب خشكسالی و ترسالی در ایران تا به امروز از سوی اقلیمشناسان در دانشگاه ارائه نشده است. حقیقت تلخ این است كه دورههای اقلیمی اصولا با دقت و به صورت متناوب رخ نمیدهند و علم هنوز مهار رخدادهای اقلیمی را به طور كامل در دست نگرفته است. میتوان دفعات و مدت رخدادن ترسالیها و خشكسالیها در یك قرن اخیر را پشت هم چید، میانگین گرفت و براساس آن تحلیلهایی ارائه كرد. اما لزوما تحلیلها به معنی پیشبینی نیست و وقتی طبق الگوی مورد انتظار ما رخ ندهد، كسی نمیتواند از آسمان علتش را بازخواست كند! اقلیمشناسان میگویند وقوع رخدادهای اقلیمی معدود و داشتن سیاهه آماری از بارش سالانه در بازه زمانی كوتاهمدت، لزوما از شروع یا پایان دوران خشكسالی یا ترسالی خبر نمیدهد. دانشمندان برای چنین نتیجهگیریهایی به دادههای آماری در دوره زمانی طولانی نیاز دارند.
راهکار علم برای جلوگیری از وقوع سیل چیست؟
فعلا باید قبول كنیم كه جلوگیری از وقوع سیل و پیشبینی دقیق زمان رخداد و حجم آن تقریبا غیرممكن است؛ وضعیتی شبیه به آنچه در مواجهه با زمینلرزه و آتشفشان و سونامی نیز وجود دارد و بیشتر از جستوجو برای روش پیشبینی دقیق باید خود را مهیای مواجهه اصولی با تبعات آن كنیم. اما حجم تخریب و ویرانی ناشی از سیل را میتوان با اقداماتی از قبل مدیریت كرد. اگر جنگلها را تخریب نكنیم، در حاشیه رودخانههایی كه ظاهرا خشك شدهاند ساختوساز غیراصولی انجام ندهیم، بستر رودخانهها را به اتوبان و پاركینگ تبدیل نكنیم (اتفاقی كه متاسفانه در قم و برخی شهرهای دیگر افتاده و مدام حادثه میآفریند)، عملیات مهندسی آبخیزداری را در مناطق پرخطر و سیلخیز به درستی انجام دهیم و آموزشهای لازم را به مردم از طریق رسانهها و به دانشآموزان از طریق برنامه درسی مشخص ارائه دهیم، در این صورت با بارش شدید باران و به راه افتادن سیلاب غافلگیر نخواهیم شد.
-
مهار سیل با مهارت زنانه
-
رمز و رازهای سیلهای اخیر
-
سکانسهایی از بادیگارد در حاشیه سیل
-
4 راه جبران خسارت سیلزدگان
-
تلخندی به ژنهای خوب
-
یک نیسان پر ا ز قصه!
-
اینجا همه چیز واقعی است
-
راهكار كمهزینه برای پرداخت خسارت به سیلزدگان
-
سکانسهایی از بادیگارد در حاشیه سیل
-
وزیر خارجه عمان: «طرح صلح» بدون نام بردن از فلسطین آیندهای ندارد
-
امیدمان را سیل نبَرد!