تلخندی به ژن‌های خوب

نشست نقد و بررسی مجموعه «زوج یا فرد» در جام‌جم برگزار شد

تلخندی به ژن‌های خوب

نشست نقد و بررسی مجموعه تلویزیونی نوروزی «زوج یا فرد» به تهیه‌كنندگی مهران مهام و كارگردانی علیرضا نجف‌زاده، روز گذشته در روزنامه جام‌جم برگزار شد. زوج یا فرد كه در ابتدای شروع ساخت و كلید خوردنش «حوزه استحفاظی» و بعد «مُرّ قانون» نام داشت، سریال مناسبتی عید امسال شبكه سه سیما بود؛ سریالی كه دست روی موضوعی حساس و روایتی متفاوت گذاشته و قرار بود به زندگی شخصی و خانوادگی بخشی از سیاسیون و به‌ویژه فرزندان و بستگان نزدیك‌شان بپردازد. زوج یا فرد علی‌رغم ساعت پخشی كه به آن اختصاص داده شده بود (ساعت 20) كه عموما ساعت اوج دید و بازدید‌ها و رفت و آمدهای نوروزی هم بود، همچنان توانست در جلب نظر و رضایت بخش زیادی از مخاطبان شبكه سه سیما موفق ظاهر شود و شاید اصلی‌ترین دلیل این موفقیت را باید در این عامل دید كه مردم، بخشی از حرف‌ها و مشكلاتشان را در قالب دیالوگ‌ها و گفت‌وگوهای همین مجموعه دیدند. بارزترین گواه این قضیه هم سكانس مربوط به درگیری لفظی میان كمال شهری (با بازی هدایت هاشمی) با پسرش (اشكان اشتیاق) است. بگو مگویی كه به یكی از بحث‌های سیاسی اجتماعی این روزها با موضوع «آقازادگی» اشاراتی داشت و در شبكه‌های اجتماعی و پایگاه‌های اطلاع‌رسانی خوب دست به دست شد. مهران مهام، علیرضا نجف‌زاده، امیرعباس پیام، مهدی روشن‌روان (فیلمنامه‌نویسان)، مرجانه گلچین و هدایت هاشمی دو بازیگر این مجموعه تلویزیونی در نشست این مجموعه حاضر شده و با ما به گفت‌وگو نشستند كه حاصل این بحث دو ساعته را در ادامه می‌خوانید.

  پخش سریال به پایان رسیده و بیراه نیست اگر سوالات را با ارزیابی‌تان از میزان موفقیت مجموعه و بازخوردهای مختلفی كه از آن دیدید آغاز كنیم. استقبال‌ها از این مجموعه چطور بود و فكر می‌كنید در ساخت آن چقدر به چیزهایی كه مدنظرتان بوده رسیدید؟
   مهام: اگر اغراق تلقی نشود، باید بگویم كه به طور صددرصدی به اهدافمان رسیدیم. همه‌چیز خیلی خوب بود. بازخورد یك مجموعه از رفتار با بازیگران آن دیده می‌شود و همین الان كه با خانم گلچین به روزنامه‌تان می‌آمدیم، در راه شاهد بودم كه مردم با شور و شوق از مجموعه صحبت می‌كردند. در فضای مجازی و از سوی روابط‌عمومی سازمان هم استقبال خوبی دیدیم و طبق آماری كه آقای فروغی مدیر شبكه سه به من دادند، سریال در همان هفته اول با اختلاف 5 - 4 درصد بالاتر از سریال‌های دیگر بود. افتخار داشتم كه در این مجموعه در خدمت گروهی همدل و همراه بودم و تك‌تك بچه‌ها برای سكانس‌هایشان می‌جنگیدند تا بهترین باشند. ضمنا همان‌طور كه می‌دانید زمان پخشی كه به این مجموعه اختصاص داده شد، یكی از بدترین زمان‌های پخش ممكن بود؛ اما همچنان دیده شدیم. انصافا به مدیران تبریك می‌گویم كه امسال دكان ماهواره‌ها را تخته كردند!
  آقای نجف‌زاده، این كار به نوعی اولین تجربه كارگردانی مستقل شما هم محسوب می‌شد. شما به عنوان كارگردان تجربه ساخت زوج یا فرد را چطور دیدید؟
   نجف‌زاده: من هم چون آقای مهام خوشحالم كه نتیجه زحمات بچه‌ها به بار نشست. ما در روز اولی كه برای ساخت این مجموعه دور هم جمع شدیم، هم‌قسم شدیم كه بتوانیم نظر مخاطب را جلب كنیم و روی این قسم ماندیم. همه بازیگرانی كه در این مجموعه جمع شدند جزو بهترین‌ها بودند و با توجه به این‌كه در طول عید هم ضبط داشتیم، از همان قسمت‌های اول بازخوردهای مثبت را در جامعه می‌دیدیم. سعی كردیم آمار دل مخاطبان را جابه‌جا كنیم و در این زمینه موفق بودیم.
همان‌طور كه آقای مهام اشاره كردند، عینی‌ترین بازخوردهای یك مجموعه را بازیگران آن می‌بینند.
   گلچین: به نظر من این‌كه مخاطبان با رسانه ملی آشتی می‌كنند و مجموعه‌ای را می‌بینند، اتفاق بزرگی است و این چیزی است كه حال من را خوب می‌كند. من واكنش‌ها را از نظراتی كه مردم در صفحه اجتماعی‌ام می‌گذارند و نیز در سطح جامعه می‌بینم. در این مدت مدام انرژی‌های مثبت گرفتم و به نظرم زوج یا فرد علی‌رغم زمان پخش بدی كه داشت، اتفاقات خوبی برایش رخ داد.
   هاشمی: من هم اتفاقا همین الان بخشی از نظرات صفحه‌ام را می‌خواندم. بازخوردهایی كه من هم گرفتم خوب بود. مردم مجموعه را بی‌نهایت دوست داشتند و حتی در روزهای پایانی ضبط دور لوكیشنمان جمع می‌شدند. اساسا جریان‌های اجتماعی جدی و سیاسی با این‌كه زندگی‌های مردم را خیلی تحت تاثیر قرار می‌دهند، با این حال بیان كردنش در رسانه ملی سخت است. یكی از دلایلی كه قاطبه مردم با مجموعه ارتباط برقرار كردند، همین است كه حرف دلشان را در آن دیدند. جالب است بدانید من دوستی دارم كه در استرالیا زندگی می‌كند و می‌گفت كه ما ایرانی‌های شهر سیدنی در محلی جمع می‌شویم و مجموعه را دور هم می‌بینیم. می‌گفت آن سكانس معروف كه من در خصوص آقازادگی صحبت می‌كنم و بعد یك سیلی در گوش پسرم (اشكان اشتیاق) می‌زنم، حتی در استرالیا هم پخش شده است و همه آن را دیده‌اند. مردم صریح بودن و شفافیت را دوست دارند و خوشحال هستند كه این عوامل را در مجموعه‌ای دیدند. ضمن این‌كه پرداختن به چنین موضوعاتی رسانه را هم از انفعال خارج می‌كند.
   گلچین: در نظر داشته باشید ما در سرزمینی زندگی می‌كنیم كه با جغرافیا و لهجه نمی‌توانیم شوخی كنیم و بایدها و نبایدهای زیادی در طنز داریم؛ اما همین كه توانستیم حرف مردم را بگوییم باعث موفقیت‌مان شد.
  داستان مجموعه چطور نوشته شد؟ ایده زندگی این سیاستمدار در آستانه بازنشستگی را از كجا گرفتید؟
   پیام: ایده اولیه مجموعه، كاملا گروهی بود. در آبان اعلام كردند كه برای نوروز شبكه سه مجموعه‌ای نوروزی می‌خواهند و ما مدتی هم‌فكری كردیم تا به ایده اولیه رسیدیم. بحث بازنشستگی و موضوعات روز، چون اجاره دادن كارت ملی را آقای مهام مطرح كردند و بعد همراه با آقای روشن‌روان مشغول نگارش شدیم. زمان‌مان كم بود، فشار زیادی به همه آمد، اما نهایتا كارمان را كردیم و بازخوردهای مردم، خستگی را از تنمان درآورد.
  گویا قصه در مقطعی تغییر پیدا كرد و كمال شهری (هدایت هاشمی) از شخصیت مدیری كه تصمیم به بازنشسته شدن نداشت، به سیاستمداری كاردرست اما با فرزندی بد تبدیل شد و موضوع آقازادگی برجسته‌تر شد. دلیل این تغییر چه بود؟
   مهام: بخش آقازادگی از ابتدا وجود داشت، اما در بحث بازنشستگی در حوزه اداری كشور اتفاقاتی رخ داد و این قانون عوض شد. ما هم سمت و سوی قصه را به احترام سازمان امور اداری كشور تغییر دادیم.
   هاشمی: حقیقت این است از زمانی كه پخش مجموعه در تلویزیون شروع شد و برخی حذفیات كار كه بنا به شرایط رخ داد را دیدم، قدری سرخورده شدم. زیرا من در مجموعه «چك برگشتی» به كارگردانی سیروس مقدم نقش یك شخصیت نیمه سیاسی را بازی كرده بودم و در این مجموعه خیلی سعی كرد تغییر پیدا کرده و فیزیك رفتارم را عوض كنم. این ظرافت بازی من به‌خصوص در پنج، شش قسمت اول مخدوش شد و به این دلیل انگیزه‌ام را در اواخر فیلمبرداری قدری از دست دادم. اما دوستان كمكم كردند و از عهده كار برآمدم. در مجموع این تجربه و این‌كه متوجه می‌شوی بخش عمده مردم با كار ارتباط برقرار كرده‌اند، واقعا خوشحال‌كننده است. به هر حال من در اوایل میانسالی قرار دارم و 44 سالگی زمان ریسك كردن نیست. بازیگری از نگاه من مثل یك زایمان سخت و طبیعی است و وقتی بخشی از كار از بین می‌رود، احساس می‌كنی بچه‌ات را ناقص به دنیا آورده‌ای. بازیگری واقعا از سخت‌ترین كارهای دنیاست و به گمانم فقط هفت، هشت بار دیگر می‌توانم با این قدرت حضور پیدا كنم. دوست دارم كارم كامل دیده شود، چرا كه احتمالا زمانی برای دوباره ساختن نقش‌های دیگر ندارم. ما كه جوانان جویای نام نیستیم! به نظر من اگر برای بازیگری این كشور و سرمایه‌های آن ارزش قائل هستیم، باید قدر بازیگرانمان را بیشتر بدانیم و حواسمان به سختی‌هایی كه می‌كشند باشد. همه ما در اوج سختی و فشار فراوان این اثر را ساختیم و زمانی كه تازه خبر درگذشت خشایار الوند را شنیده بودیم، مشغول ضبط یك صحنه طنز بودیم. من اتفاقا آن صحنه را بعدا موقع پخش بررسی كردم كه ببینم به لحاظ فنی افت انرژی داشته‌ام یا نه؛ افت نداشتم و این نكته مهمی است. عجیب است كه هیچ‌كسی به این موارد توجه نمی‌كند. شرایط بد است و به قول حضرت صائب «روزی كه برف سرخ ببارد ز آسمان، بخت سیاه اهل هنر سبز می‌شود». خدا آقایان انتظامی و مشایخی و رشیدی را رحمت كند؛ چقدر تلاش كردند هنرمندان خوبی باشند ما به عنوان نسل‌های بعدی این بازیگران باید این راه را به درستی ادامه دهیم. پرداختن به حواشی عالم هنر راه به جایی نمی‌برد و بهتر است به محتوا و اثربخشی و عمق رفتار هنرمندانه بازیگران بپردازیم. من این نقد را به مطبوعات دارم.
   گلچین: شما خودتان ببینید تغییر پیدا كردن ماهیت مجموعه، چقدر كار را سخت می‌كند و در عین حال می‌خواهی كیفیت را هم رعایت كنی. امیدوارم روزی برسد كه همه گروه‌ها بتوانند بدون داشتن استرس برای گفتن حرف‌های اجتماع مجموعه‌هایی باورپذیر بسازند. اگر این‌طور نباشد، دچار خودسانسوری خواهیم شد. اگر این اتفاقات رخ نمی‌داد و پیش‌تولید منظمی را طی می‌كردیم، كار حتی از این هم بهتر می‌شد.
   پیام: این مشكل نداشتن فرصت برای مجموعه‌سازی را سال‌هاست كه داریم می‌گوییم و این اتهام تكراری بودن مجموعه‌ها و سوژه‌ها كه با آن مواجه هستیم هم از همین ناشی می‌شود. جامعه مملو از سوژه‌های بكر است و هزاران قصه دارد، اما جسارت و شجاعت نداریم. بعضی ترس‌ها بیهوده است و باید كنارشان بگذاریم. این تنها راه مقابله با آن تهاجم فرهنگی كه از آن صحبت می‌كنند، است.
  و با این حال مجموعه شوخی‌های سیاسی كم نداشت. تعامل مدیران در زمینه پخش این شوخی‌ها چطور بود؟ آیا از دیالوگ‌ها چیزی هم حذف شد؟
   مهام: راستش خیلی از صحنه‌هایی كه می‌گرفتیم را خودمان هم امیدی به پخشش نداشتیم و حتی برخی صحنه‌ها را دو جور می‌گرفتیم؛ یكی صریح و دیگری محافظه‌كارانه. اما خدا را شكر بسیاری از شوخی‌ها پخش شد. در اینجا تعامل مدیر شبكه و گروه فیلم و سریال را شاهد بودیم. برای مثال همان سكانس معروف در موضوع آقازادگی نشان داد كه اگر بسیاری از حرف‌های این جامعه از زبان فرزندان آنها گفته شود، بهتر است تا غریبه‌ها چهار تا رویش بگذارند و بگویند. خیلی‌ها در خارج كشور مجموعه را می‌بینند و تعجب می‌كنند كه مگر می‌شود این حرف‌ها را در تلویزیون زد؟! عده‌ای از مسؤولان هم از ما حمایت كردند.
   هاشمی: برای مثال سردار مومنی همان سكانس را در صفحه اینستاگرامش منتشر كرد و حامی حرف ما بود.
   گلچین: در واقع وقتی نقدی درست اتفاق بیفتد، به هیچ‌كس برنمی‌خورد. ما بعد از این‌همه سال كار كردن خط‌كشی‌ها را بلدیم و باید اجازه بدهند فكر و ذكرمان فقط پیش خلاقیت ساختن باشد. اگر این ترس را از ما بگیرند، كارمان هم بهتر می‌شود.
   روشن‌روان: همیشه می‌گویند حرفی كه شما نگویید را دیگران خواهند زد. تصمیم‌گیری با ماست كه خودمان واقعیت‌ها را بگوییم یا نه.
   پیام: اتفاقا در بحثی چون آقازادگی، هرچه بیشتر از آن صحبت كنیم باعث می‌شود كه عده‌ای یاد بگیرند خودشان را برتر و به اصطلاح ژن خوب نگویند. باید تلاش كنیم مفهوم درست آقازادگی و دیگر واژه‌ها را به جامعه برگردانیم. دروغ، ریا، بزرگی، جسارت و ... هم معنایشان را از دست داده‌اند و الان نتیجه‌اش را در اجتماع می‌بینیم كه وضع را تغییر داده است.
  از جمله بازیگران خوب مجموعه -كه البته جایشان در این نشست خالی است- ناهید مسلمی بود كه نقش جذاب و متفاوتی ایفا كرد و خوب هم دیده شد. از انتخاب ایشان هم بگویید.
   نجف‌زاده: من پیش از این در مجموعه چهاردیواری آقای مقدم با خانم مسلمی همكاری كرده بودم. وقتی فیلمنامه را می‌خواندیم، برای شخصیت شهربانو مدام دنبال آدم‌های مختلفی بودیم تا این‌كه به ایشان رسیدیم. ما در این مجموعه بعضی بازیگران‌مان چون خانم مسلمی را در فضای جدیدی قرار دادیم و اتفاقا جواب هم گرفتیم. جالب است وقتی شیدا خلیق را برای نقش آمنه انتخاب كردیم، من نمی‌دانستم كه او دختر خانم مسلمی است! بعد از این‌كه انتخابشان كردم متوجه شدم.
  و آیا همچنان از انتخاب اشكان اشتیاق، یوسف تیموری و مهران غفوریان راضی هستید؟
   نجف‌زاده: قطعا راضی هستم. مگر ما چند تا مهران غفوریان داریم؟ در خصوص اشكان اشتیاق هم اتفاقا او به نظرم در این مجموعه یكی از بهترین بازی‌هایش را انجام داد. استفاده درست از بازیگران خیلی مهم است و هركدام ویژگی‌هایی دارند. مهم این است كه از این ویژگی‌ها به درستی در خدمت مجموعه‌مان استفاده كنیم.
   مهام: الحمدلله انتخاب نقش‌هایمان همه درست بودند و حتی یك بازیگر نبود كه معتقد باشم اشتباه انتخاب شده است. همه به درستی سر جایشان قرار گرفتند. شك نداشته باشید در كار بعدی‌ام اشكان اشتیاق را در یك نقش جدی قرار خواهم داد؛ چرا كه او تازه پوست انداخته است.
  و فكر می‌كنید آن سكانس معروف آقازادگی چقدر می‌تواند در جامعه تاثیرگذار باشد؟
   هاشمی: این كه یكی از افراد نوك پیكان همین ماجرا -آقازاده‌ای كه نمی‌خواهم اسمش را بگویم- به سرعت شروع به واكنش دادن می‌كند، معنایش این است كه مجموعه اثر اجتماعی‌اش را گذاشته است. همه از این سكانس صحبت كردند و نظرات شبكه‌های اجتماعی هم خود گواه است.
   مهام: حرف اصلی ما مهم‌تر از آقازادگی بود و دست كم برای خود من حرام‌خوری خیلی مهم‌تر بود. تقریبا همه‌مان هم درگیر آن هستیم. از مجتمعی كه چند واحد دارد و سهم استفاده از آب بر اساس متراژ و نه تعداد ساكنان تقسیم می‌شود در نظر بگیرید تا مرغ‌فروشی كه مرغ‌هایش را داخل آب می‌اندازد تا وزن بگیرد و بنزین‌فروشی كه آب قاطی می‌كند و میوه‌فروشی كه كم‌فروشی می‌كند. ناخودآگاه دست همه‌مان در جیب هم رفته و این مفهوم حرام‌خوری برایمان خیلی مهم بود كه در مجموعه به ظرافت گنجاندیم. من تاثیر آقازادگی را كمتر از حرام‌خوری می‌دانم، چون از این ماجرا به آن رسیدیم.
متاسفانه كشور در یك سال گذشته بحران‌های مختلفی را پشت سر گذاشت. با این حال مجموعه همچنان به روز بود و جنس شوخی‌های آن به موضوعات بسیاری اشاره داشت. چطور این به روز بودن و تازگی را در مجموعه حفظ
می‌كردید؟
   مهام: این از جمله مزیت‌های به روز نوشتن متن است. حتی اگر دو سه روز زودتر اتفاق سیل رخ داده بود، آن را هم در مجموعه‌مان می‌گنجاندیم. البته من تجربه بدی هم در زمینه كامل بودن متن دارم. كار اشك‌ها و لبخندهای حسن فتحی كه قرار بود نوروزی باشد، اما از آنتن حذف شد و مجموعه سوخت. الان اعتقاد دارم كه اول باید آنتن را بگیرم و بعد شروع به كار كنم.
   پیام: ما مملكت سوژه‌ها هستیم. در این زمینه هیچ معذوریتی نداریم!
   هاشمی: البته در سطح دنیا این‌طور است كه متن‌ها را روز به روز دراماتورژی (نمایش‌پردازی) می‌كنند. اتفاقا زمانی كه متن آماده باشد، خیلی خوب می‌شود با فراغ بال دراماتورژی‌اش كرد.
  البته عده‌ای نقدهایی هم به مجموعه داشته‌اند؛ برای مثال بازی بعضی بازیگران كه معتقدند تكراری است و حتی بازی آقای هاشمی با مجموعه نوروز چند سال قبلشان یعنی «چك برگشتی» مقایسه شده است...
   هاشمی: بله، اتفاقا امروز خواندم. این دو نقش جز این‌كه هر دو نفرشان سیاسی هستند، هیچ شباهت دیگری ندارند. یكی‌شان شهرستانی و استاد دانشگاه است و می‌خواهد نماینده مجلس شود و دیگری معاون وزیری در پایان راه است كه می‌خواهد كارش را كنار بگذارد. این دو نفر كردار متفاوتی هم دارند و چنین مقایسه‌ای حتی ارزش پاسخ دادن ندارد.
   مهام: هر كسی كه در ژانری موفق شد دیگر نباید آن را تكرار كند؟ مهران مدیری، رضا عطاران یا جواد عزتی این كار را نكردند؟ كجایش ایراد دارد؟ واقعا نمی‌فهمم.
   گلچین: هر بازیگری برای خودش ویژگی‌هایی دارد كه به مقتضای نقش تغییرش می‌دهد. برای مثال زمانی كه سریال «بزنگاه» را با آقای مهام كار می‌كردم، استفاده از زبان بدن در میان بازیگران زن تلویزیون حرف جدیدی بود و وقتی به آن رسیدم و با آقای عطاران مطرح كردم، به این نتیجه رسیدیم كه این حركات به درد بهجت كه عمه خانم آن مجموعه بود، می‌خورد. درست است كه در هر نقش ویژگی‌هایی همراه با من می‌آید، ولی دلیل نمی‌شود كه آفاق زوج یا فرد را همان بهجت بزنگاه بدانیم. مرجانه گلچین بنا به مقتضیات طراحی شخصیت آفاق از آن زبان بدن استفاده می‌كند.
  واكنش مخاطبان در این زمینه چیست؟
   گلچین: وقتی مخاطب می‌گوید من با تو گریستم و خندیدم، نشان می‌دهد كه نقش را پذیرفته است. به من گفتند زمانی كه فرزند آفاق بیكار بود و نمی‌توانست كار پیدا کند، خودشان را به جای او گذاشتند و حس و حالش را دیدند. وقتی این حرف را می‌زنند، تكراری بودن حركات دیگر مهم نیست. در سینمای دنیا و بین بازیگران خارجی هم همین است. مگر مارلون براندو حركت جدیدی ارائه می‌کرد؟ در بارانداز، اتوبوسی به نام هوس و پدرخوانده همین‌طور بود و مخاطب هم او را می‌پذیرفت؛ یا مگر چاپلین هربار مقتضیات متفاوتی داشت؟ جری لوئیس و لورل و هاردی هم هربار همان بودند و خودشان را در قالب داستان‌های جدید قرار می‌دادند. اگر می‌خواهید تغییر ماهیت بازیگر را ببینید، من تفاوت خودم از اینجا تا نفس گرم  یا شب بیست‌ونهم را مثال می‌زنم. به نظرتان آن نقش‌ها شبیه هم بودند؟ من اتفاقا خوشحالم كه برای خودم ویژگی‌هایی ساخته‌ام و مردم مرا با آن ویژگی‌ها می‌شناسند. خوشحالم كه از زبان بدنم در نقش‌ها استفاده می‌كنم و به نظرم این حركات به مرور هم پخته‌تر شده است.
   مهام: مخاطب گلچین و هدایت را در خیابان می‌بیند و آنها را آفاق و دكتر صدا می‌زند. این یعنی تمام!
   روشن‌روان: نقش هملت را هم در سطح دنیا بازیگران مختلفی بازی كردند. اگر این‌طور باشد، باید تمام این بازیگران هم شبیه به هم بازی كرده باشند، اما این‌طور نیست و می‌بینیم كه چه هملت‌های متفاوتی ارائه داده‌اند. همیشه می‌گویند كه فیلمنامه در مقایسه با رمان اثر ناقصی محسوب می‌شود، چرا كه قرار است با بازی بازیگران كامل شود. هیچ بازیگری هم نمی‌تواند تمام ویژگی‌های شخصی‌اش را به طور صد درصد كنار بگذارد و وارد شخصیت بكند. چنین چیزی اصلا ممكن
 نیست.
   گلچین: اصلا بزرگ‌تر از آقای انتظامی كه در سینمای ایران نداریم؛ او هم در بخش‌هایی از روسری آبی تكراری بود یا خسرو شكیبایی كه بعدها در هامون ماند. به نظرم اگر قرار است این ارزیابی را ملاك قرار بدهیم، باید فرصت بیشتری به بازیگران بدهیم؛ برای مثال نقش بعدی‌ام یك زن روانی باشد و ببینم كه می‌توانم از پسش بربیایم یا نه. این فضای كار و ظرفیتی است كه در اختیار من قرار داده شده و من هم باید با همان پیش بروم. از این نظر فكر می‌كنم این نقدها نوعی مغرضانه دیدن است.
   هاشمی: این وظیفه هم باز به مطبوعات برمی‌گردد. مطبوعات باید بازی‌های درست بازیگران را بررسی كند و اصلا اجازه ندهد كه وقتی كسی نقش خوبی بازی كرده، در نقش بعدی‌اش ضعیف باشد. مطبوعات باید جلوی فرار رو به جلوی برخی بازیگران را بگیرد. اصلا شاید به این نتیجه رسیدند كه بضاعت منِ هدایت هاشمی در همین حد است و دهانم را بستند!
   نجف‌زاده: ما فقط از دوستان منتقد و مطبوعاتی توقع داریم كه منصفانه نقد كنند و اگر نقدی هم می‌کنند، فنی و درست باشد. پیش‌شرط این آن است كه مجموعه را درست ببینند و آنالیز كنند. وقتی بازیگری مثل مرجانه گلچین برای پلان به پلان مجموعه برنامه‌ریزی دارد و هنوز با استرس مقابل دوربین می‌رود، چطور ممكن است نقش‌هایش شبیه هم باشد؟ واقعا دلم می‌خواهد فیلمنامه خانم گلچین را از او بگیرم. او در حاشیه متنش كلی نكته و حاشیه برای خودش می‌نویسد و به تك‌تك حركاتش فكر می‌كند.
   گلچین: مشكل این است كه ما در كشورمان نقد منصفانه نداریم. فقط می‌خواهیم افراد را نابود كنیم. اگر معتقدی كه نقشم تكراری است، بگو بر چه اساسی چنین نظری داری و به من كمك كن تا نقش بعدی‌ام بهتر شود.