فیلمنامه باید  «پدر و مادر» داشته باشد

گفت‌وگو با شمسی فضل‌اللهی، بازیگر سریال «بوی باران»:

فیلمنامه باید «پدر و مادر» داشته باشد

شمسی فضل‌اللهی همان خانم‌جان قصه سریال «بوی باران» است. یك خانم‌جان مهربان و دوست‌داشتنی. خانم‌جان قصه بسیار با‌تجربه است و جزو مادرشوهرهایی كه اهل كل كل كردن با عروس خانواده، سیمین (رویا نونهالی) هم نیست، به همین دلیل 30 سال در كنار او با آرامش زندگی كرده است. این هنرمند پیشكسوت نقش خانم‌جان را خیلی شیرین بازی كرده و از آن مادربزرگ‌هایی است كه هر فردی آرزوی داشتن او را دارد. معمولا در آثار نمایشی نقش‌های پررنگ برای بازیگران میانسال نوشته نمی‌شود، اما این اتفاق در سریال تلویزیونی بوی باران نیفتاده و ما شاهد نقش كلیدی فضل‌اللهی در لباس خانم‌جان هستیم كه در مسائل و مشكلات مختلف زندگی به موقع ورود پیدا می‌كند و بی توجه به مشكلات نوه اش شهاب نیست. فضل‌اللهی كه 77 بهار و زمستان را پشت سر گذاشته و جزو هنرمندان بسیار گزیده‌كار هم هست، معتقد است كه باید نقش مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها در سریال‌های تلویزیونی پررنگ شود تا بچه‌ها شاهد گرمای حضور آنها در زندگی‌شان باشند، زیرا سریال‌های تلویزیونی هم مخاطبان را سرگرم می‌كند و هم زیر پوستی مفاهیمی را به آنها منتقل خواهد كرد. فعالیت این هنرمند پیشكسوت فقط به بازیگری در سینما و تلویزیون محدود نشده و در تئاتر هم حضور فعال و حرفه‌ای داشته است. ضمن این كه او قبل از این‌كه وارد عرصه بازیگری شود در رادیو و صداپیشگی فعال بوده و از به‌یادماندنی‌ترین كارهای او دوبله مجموعه كارتونی «بامزی» است كه در این كارتون‌های بامزی را می‌كرد. فضل‌اللهی به عنوان گوینده نمایش‌های «داستان‌های یك شب از هزار و یك شب» فعالیت اش را در رادیو آغاز كرد و از سال ۱۳۴۳ نیز در «رادیو ایران» به عنوان بازیگر نمایش‌های رادیویی فعالیت داشته‌است. او هنوز هم در رادیو فعال است و سال‌هاست گوینده برنامه فرهنگ مردم رادیو ایران است و هرگز این كار او را خسته نكرده است. به بهانه بازی‌اش در سریال بوی باران با او به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

ادامه از صفحه 5

 خانم فضل اللهی! شما در این سریال نقش خانم جان را بازی می‌كنید كه خیلی هم شیرین است و اتفاقا مخاطب هم ارتباط خیلی خوبی برقرار می‌كند. وقتی این شخصیت به شما پیشنهاد شد، خودتان چه تصوری از آن داشتید؟
خوشبختانه فیلمنامه سریال تلویزیونی بوی باران خیلی خوب نوشته شده بود و در طول كار هم تغییر نكرد. همان صحبت‌های اولیه كه با تهیه كننده، كارگردان و نویسنده داشتیم در طول كار اجرا شد. گاهی شاهد هستیم فیلمنامه‌ها در طول زمان ضبط تغییرات بسیار زیادی می‌كنند، اما حسن سریال این بود كه الحمدا... تغییرات عمده نداشتیم.
در مجموع دو سال و نیم هم ضبط این سریال از من زمان گرفت. آبان 96 شروع كردیم و خرداد امسال آخرین پلان من تصویربرداری شد. شخصیت خانم جان زیبایی‌های ویژه‌ای داشت كه من را برای بازی ترغیب كرد. تصور من از خانم جان، یك بانوی آرام بود كه بی صدا سال‌ها خانه اش را اداره می‌كرد.
او زندگی را می‌چرخاند بدون این كه اهل هیاهو باشد. خانم جان خیلی هم خوش اخلاق است و همین باعث شد او سال‌ها با دل خوش و با آرامش در كنار عروسش زندگی كند. تعامل بسیار خوبی با بقیه دارد. این روحیات خانم جان برایم خیلی جالب بود و در مجموع خانم جان را دوست داشتم و با انرژی مثبت این نقش را بازی كردم.
 خانم جان علاوه بر این كه خوش اخلاق است، خیلی هم شیرین حرف می‌زند. به ویژه گفت‌و‌گوهایی كه با ترانه دارد. هم می‌خواهد او كنجكاوی زیادی در خانه شان نكند و هم این‌كه به او سخت نگیرد. آیا این بخش‌ها را خودتان رنگ و لعاب بیشتر داده اید؟
آقای نعمتی شخصیت پردازی درستی از این شخصیت كرده و همه چیز در سناریو بود، اما من در اجرا سعی كردم دیالوگ هایم را شیرین بگویم تا مخاطب با خانم جان ارتباط خوبی برقرار كند. به هر حال خانم جان نماینده مادربزرگ‌های شیرین و دوست داشتنی است.
علاوه بر آن خانم جان سعی می‌كند فضای شوخی و خنده را در خانه باز كند تا خانه از یكنواختی خارج شود. رفتارهای خانم جان ما به ازای مادربزرگ‌های جامعه است كه سعی می‌كنند فضا را برای بقیه آرام و تلطیف كنند تا سختی‌های زندگی كمتر به چشم بیاید.
 نكته قابل تامل این است كه خانم جان جزو مادرشوهرهایی نیست كه با عروس شان
كل كل دارند و خیلی هم با عروسش سیمین رابطه خوب و مسالمت آمیزی دارد.
به نظرم این تعبیر اشتباه است كه مادرشوهر و عروس با هم كل كل دارند. در هر سن و هر قشری آدم‌هایی داریم كه اهل تعامل هستند و برعكس كسانی هم هستند كه اهل بگو مگو هستند و با بقیه هم سازش ندارند. بنابراین نمی‌شود همه را با یك چشم دید.
مهم‌ترین كار این است كه با هم تعامل سازنده داشته باشیم كه از زندگی كردن كنار هم لذت ببریم. خانم جان هم جزو این دسته و اهل تعامل است و با عروسش برخورد درست و حساب‌شده دارد، حتی در گفت‌وگوهایی كه خانم جان با ترانه دارد به این نكته اشاره می‌كند كه ما به هم احترام می‌گذاریم و همین حرمت باعث شده كه 30 سال كنار هم مثل مادر و دختر زندگی كنیم.
خوشبختانه گروه سازنده سریال تلویزیونی بوی باران همدل و همراه بودند. ضمن این كه می‌دانستم آقای تختكشیان تهیه كننده سریال از آن دسته آدم‌های خوشنام است كه دستمزد بازیگر را می‌دهد و لازم نیست بازیگر دنبال او بدود.
 معمولاً برای بازیگران میانسال نقش‌های كلیدی نوشته نمی‌شود، اما خانم جان جزو مهره‌های اصلی سریال بوی باران است، حتی با خبر از راز سیمین است كه بچه دومش زنده است، اما پسرش سیاوش (رضا كیانیان) نمی‌داند. آیا خودتان تاكید داشتید كه خانم جان در قصه نقشش آب و رنگ بیشتری داشته باشد یا از ابتدا در قصه بود؟
بگذارید این طور پاسخ بدهم. متاسفانه ما تا حدودی مقلد سینمای خارجی بودیم. آنها برای پر كردن هیجانات مردم آثار بزن و بكش و ... می‌ساختند كه حالا هم گونه این آثار بیشتر از زد و خورد تبدیل به تخیل شده و موجوداتی با چشم‌های بزرگ و دهان‌های كج و معوج و ... می‌بینیم. به همین دلیل در این آثار پدر و مادر وجود نداشت. بنابراین این تقلید باعث شد نقش پدر و مادرها و پدربزرگ و مادربزرگ‌ها كمرنگ شود.
من نمی‌گویم نقش پدربزرگ و مادربزرگ‌ها در آثار سینمایی و تلویزیونی خیلی بلند باشد، بلكه معتقدم باید نقش هایشان در كار تاثیرگذار و عمیق باشد. من در فیلم سینمایی یه حبه قند نقش مادربزرگی را داشتم كه كنار سماور می‌نشست و مهربان بود، چون بیمار بود و آلزایمر داشت باید بچه‌ها در انجام دادن كارهایی به او كمك می‌كردند. نقش مادربزرگ پررنگ نبود، اما به‌جا و اندازه بود و تاثیر خودش را داشت.
جالب است بازی در كاری به من پیشنهاد شد كه مادربزرگ می‌رفت برای نوه هایش میوه می‌آورد و پذیرایی می‌كرد. بعد دیگر او را نمی‌دیدیم، چون برای درست كردن غذا به آشپزخانه می‌رفت و زمان شام دیده می‌شد. من به گروه سازنده گفتم كی مادربزرگ‌ها این طور هستند؟ اتفاقا مادربزرگ‌ها به خاطر سنشان می‌نشینند و از  نوه‌ها پذیرایی می‌كنند. به آنها گفتم كه اگر نقش مادربزرگ را درست كنید بازی می‌كنم. اما آنها پاسخ دادند  همین که هست و من هم خداحافظی كردم، چون نقش مادربزرگ درست نوشته نشده بود.
خوشبختانه این اتفاق در سریال بوی باران نیفتاد و نویسنده و كارگردان نقش مادربزرگ را درست نوشته و اجرا كردند و تعامل خوبی در كار حاكم بود.
 یعنی شما معتقدید كه باید گرمای مادربزرگ‌ها درست و بجا در سریال‌های تلویزیونی حس شود؟
بله، اما درست، بجا و اندازه. متاسفانه نقش مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها دركارها كمرنگ است. این در حالی است كه گرمای مادربزرگ‌ها باید در كار حس شود، زیرا آنها نقش تربیتی دارند و باید این نقش در سریال‌ها دیده شود. درست است كه الان مثل گذشته نیست و خانواده‌ها همراه با بچه‌هایشان در آپارتمان زندگی می‌كنند، اما باید نقش تربیتی در كار به مادربزرگ‌ها بدهیم تا بچه هایمان یاد بگیرند كه به بزرگ‌ترها احترام بگذارند. البته منظورم از نقش تربیتی این نیست كه چك بزنند در گوش بچه‌ها (با خنده) بلكه محبت كردن آنها را نشان بدهیم كه حضورشان در زندگی به بركت خانه‌ها اضافه می‌كند.
این روزها رمان زیبایی به نام با مادرم همراه (سیمین بهبهانی) را می‌خوانم كه خیلی زیبا زندگی قدیمی را شرح داده است.
به یاد دارم زمانی كه كودك بودم همراه خانواده‌ام، پدربزرگ و دو دایی‌ام زندگی می‌كردم. مادربزرگم بیمار بود، اما به حدی تمیز بود كه هرگز كسی مریض نشد و حتی از من هم مراقبت می‌كرد. حرف من این است كه محبت مادربزرگ‌ها را در كارهای نمایشی‌مان نشان بدهیم.
وقتی ما خسته از سر كار به خانه می‌آییم و می‌خواهیم پشت سر كسی حرف بزنیم، مادربزرگ‌ها می‌گویند سر ناهار حرف مردم را وسط نكشیم و این موضوع را رها كنیم. این نمونه‌ای از رفتار مادربزرگ‌هاست. به همین دلیل تاكید دارم نقش تربیتی مادربزرگ‌ها در سریال‌های تلویزیونی به تصویر كشیده شود تا با تماشا كردن یاد بگیریم. كارگردان و نویسنده در سریال بوی باران در بیشتر صحنه‌ها این موضوع را رعایت كردند. در بخش‌هایی هم كه نبود، من تاكید خودم را كردم كه نقش خانم‌جان در مواقعی كه كانون خانواده در خطر می‌افتد، دیده شود.
 در این سریال نقش پسرتان را رضا كیانیان به عهده دارد و عروستان سیمین را رویا نونهالی. تجربه همكاری كنار این دو بازیگر حرفه‌ای چطور بود؟
با آقای كیانیان چند صحنه خیلی خوب داشتم و خوشحال بودم كه با او همكار بودم. البته خشونت سیمین در این سریال دو درجه بیشتر از آدم‌های معمولی جامعه است و چون خشونتش پررنگ است بقیه در مقابلش كمی كمرنگ‌تر هستند. البته من نظرم را گفتم كه نباید زیاد سیمین خشن گرفته شود، اما گفتند كه سیمین باید این طور باشد تا مشخص شود همسرش سیاوش خانه را رها  كرده است.
 شما در این سریال با بازیگران حرفه‌ای كه سن و سالی هم دارند همچون رضا كیانیان و رویا نونهالی بازی داشتید. بعد با بازیگرانی همچون نرگس محمدی كه جوان است و از چند سال پیش فعالیت بازیگری‌اش را شروع كرده، صحنه‌هایی دارید و از طرف دیگر با بازیگری همچون شهاب هم بازی دارید كه تجربه بازی نداشته است. این طیف سنی برای بازی برایتان چه ویژگی‌هایی داشت؟
خیلی خوب و متفاوت بود. راستش لذتبخش بود و از بازی كنار همه دوستان لذت برده و راضی هم بودم. به هر حال بازی در هر سریالی باید تجربه خودش را داشته باشد و بازی در سریال بوی باران هم برایم تجربه جالبی بود.
 شما نقش‌هایتان را گزیده انتخاب می‌كنید، آیا فیلمنامه خوب پیشنهاد نمی‌شود؟
كو فیلمنامه‌های خوبی كه پدر و مادر داشته باشد؟! اتفاقا من به دوستان می‌گویم و به آنها بر می‌خورد. نباید بر بخورد، چون فحش كه نمی‌دهم (با خنده) بلكه می‌گویم نقش پدر و مادرها در سریال از دو كلمه بیشتر تجاوز نمی‌كند! خب وقتی این طور هست نمی‌توانم نقشی را بازی كنم كه اثرگذار در قصه نیست.
 تجربه خودتان را در طول کار در اختیار جوانان می‌گذارید؟
معمولا این كار را نمی‌كنم، چون هر كارگردانی دیدگاه و نظرات خودش را دارد و كمك من ممكن است اشتباه باشد و كارگردان از آن بازیگر جوان بخواهد طور دیگری بازی كند. چون نمی‌خواهم كسی را به اشتباه بیندازم، به همین دلیل پیشنهادی هم نمی‌دهم. البته جوان‌تر‌ها در پایان كار به من می‌گویند ممنونیم برای حضورتان و من می‌گویم برای چه ممنون هستید؟ و آنها می‌گویند شما طوری صحنه را بازی كردید كه روی همه تاثیر گذاشت تا راحت بازی كنم مثل زندگی. من هم همیشه می‌گویم باید طوری بازی كرد كه مخاطب فكر كند شاهد یك زندگی واقعی است. چون مردم چه گناهی كردند كه كاری تماشا كنند كه از واقعیت دور باشد.
 شما همچنان در رادیو هم فعال هستید و نمایش‌های رادیویی بازی می‌كنید. دلیل علاقه‌تان به رادیو چیست؟
خیلی وقت است نمایش رادیویی بازی نكردم و نمایش‌های قدیمی از من پخش می‌شود. از سال‌های قبل گوینده برنامه فرهنگ مردم رادیو ایران بودم و همچنان ادامه دارد. این برنامه جمعه‌شب‌ها ساعت 9 شب پخش می‌شود و پنجاه و اندی سال است كه روی آنتن می‌رود.
 خسته نشدید این همه سال برنامه فرهنگ مردم را گویندگی كردید؟ و آیا همچنان با عشق و علاقه پشت میكروفن می‌نشینید؟
نه، اصلا خسته نشدم. فوق‌العاده زیباست روایت زندگی مردم از سراسر ایران. همیشه دوستش دارم و وقت می‌گذارم. زمانی كه گویندگی این برنامه به من پیشنهاد شد به دوستان گفتم من بازیگر هستم نه گوینده، اما به من گفتند كه می‌توانم از پس گویندگی بر بیایم. تا به امروز هم با علاقه و شور و شوق خاصی پشت میكروفن این برنامه نشستم و از فرهنگ، زندگی مردم، غذاهایشان و ... حرف زدم.
 چرا در دنیای دوبله كمرنگ شدید؟ در حالی كه زمانی فعالیت داشتید.
راستش فرصت نمی‌كنم زمانم را هماهنگ كنم. دلم می‌خواهد در این مصاحبه بگویم كه از جای نامم در تیتراژ سریال بوی باران ناراضی‌ام. البته به دوستان گفتم، اما فایده نداشته است. من انتظار داشتم خودشان رعایت كنند. به قول معروف احترام مسجد را متولی باید نگه دارد! وقتی نگه نمی‌دارند دیگر نمی‌توانم كاری كنم.