مرد آتشنشان پس از کشتن همسرش در تماس با پلیس خود را تسلیم کرد
قتل بهخاطر یکمشت دلار
مرد 46 ساله آتشنشان در جریان درگیری خانوادگی با انداختن بند كیف به دور گردن همسرش كه معاون یكی از شعبات بانك ملی تهران بود او را در خانهشان در میدان آرش حوالی محله جلال آلاحمد به قتل رساند و تسلیم پلیس شد. تلاشهای پسر 12 سالهاش برای نجات جان مادر هم بینتیجه بود تا پروندهای با موضوع همسركشی در تهران تشكیل شود. او در تحقیقات قضایی در دادسرای جنایی تهران نیز به تشریح ماجرای قتل همسرش پرداخت و ابراز پشیمانی كرد. او اكنون در بازداشت موقت به سر میبرد و تحقیقات تكمیلی از وی در اداره دهم پلیس ادامه دارد. این در حالی است كه خانواده مقتول برای داماد خانواده در خواست اشد مجازات كردهاند. این هفته در «پشت صحنه یك جنایت» پای صحبتهای مرد آتشنشان نشستیم و انگیزه او برای قتل همسرش را بررسی كردیم که در ادامه میخوانید.
محمد 46 ساله، 20 سال به عنوان آتشنشان در جدال با آتش و دود بود، اما یك خشم و عصبانیت آنی از او قاتل ساخت و پسر 12 سالهاش را از مهر مادری محروم كرد. آرام روی صندلی نشسته و اظهاراتش را روی برگهها مینویسد. پشیمانی را میشود از لحن صدایش و لرزش خودكاری كه به دست دارد فهمید. باورش نمیشود در یك لحظه توفان به زندگیاش زده و همه چیز را ویران كرده است. نگران تنها فرزندش است و نمیداند هنگام روبهرو شدن با خانواده مقتول چگونه میتواند به چشمان آنها نگاه كند.
چطور با همسرت آشنا شدی؟
سال 79 من و دوستم در ایستگاه آتشنشانی با هم همكار بودیم. در پی رفاقت با او و آشنایی با خانوادهاش به خواهرش كه كارمند بانك بود، علاقهمند شده و سال 79 با او ازدواج كردم و ثمره زندگیمان یك پسر 12 ساله است.
با مقتول اختلاف داشتی؟
اوایل زندگیمان اختلافهایی داشتیم، اما زیاد نبود و بگو مگوهای خانوادگی بود، اما سال 83 این اختلافها و درگیریها یكدفعه به اوج رسید. همسرم مهریه 350 سكهای خود را به اجرا گذاشت. حتی یك روز قصد داشت جهیزیهاش را با خود ببرد كه من سر رسیدم و مانع كار او شدم. خانوادهها میانجیگری كردند و سرانجام بعد از چند روز دو نفری به توافق رسیدیم. همسرم از مهریهاش صرفنظر كرد و به خانه بازگشت. در این سالها به او 200 میلیون تومان كمك مالی كردم و سهمم از این زندگی فقط سهدانگ خانه شراكتی با خواهرم بود.
در این سالها دیگر اختلاف نداشتید؟
زیاد درگیری و اختلافی نداشتیم تا اینكه در یكسال گذشته اختلاف و درگیریمان دوباره شروع شد. همسرم معاون شعبه بانك محل كارش شده بود و مجبور بود وقت بیشتری برای كارش بگذارد و به من و پسرم زیاد توجه نمیكرد. یكی از اختلافهایمان بر سر كار زیادش بود و اینكه وقت كمی برای ما میگذاشت و اختلاف دیگرمان بر سر دلارهایی به ارزش 600 میلیون تومان.
ماجرای دلارها چه بود؟
من به همسرم اعتماد داشتم. بنابراین از فامیل، خانواده، دوستان و همكاران پول قرض كردم و به او دادم. همسرم زمانی كه دلار 13 هزار تومان بود، دلار خرید. قرار شد بعد از مدتی آن را بفروشد و من بدهیهایی كه به همكارانم و بقیه داشتم، بپردازم. اما بعد از مدتی او زیر قول و قرارش زد و مدام میگفت كه بخشی از دلارها را فروخته و طلا خریده و حاضر نیست دلارها را پس دهد، چرا كه آن را به جای مهریهاش برداشته و من باید خودم بدهیها را بپردازم.
این دلایل باعث قتل شد؟
همسرم مدام بهانهجو شده و با حرفهایش مرا عصبی و تحریك میكرد. میگفت خانه خواهرم نروم، اما خودش میرفت. خودش با دوستانش مهمانی میرفت و به من نمیگفت محل مهمانی كجاست و درباره آن حرف نمیزد و نباید در اینباره از او سؤال میكردم. هر جا میرفتم باید به او میگفتم در غیر این صورت با من دعوا میكرد. من همسرم را خیلی دوست داشتم، اما نمیدانم چرا اینطور رفتار میكرد. اصلا نمیدانم به من علاقهای داشت یا نه؟
قتل همسرت چطور رقم خورد؟
صبح كه از خواب بیدار شدم قبل از رفتن همسرم به بانك، دوباره سر موضوع دلارها دعوایمان شد و او حاضر به برگرداندن دلارها یا پول آن نبود. با هم درگیر شدیم و چند ضربه به صورتش زدم. پسرم دخالت كرد كه او را داخل اتاق انداختم و در را رویش قفل كردم. بند كیف مشكی را دور گردنش انداختم و فشار دادم. چند بار از كشتن او منصرف شدم، اما وقتی بند را رها میكردم شروع به تهدید میكرد و میگفت: «حسابت را میرسم.» وقتی به خودم آمدم روی زمین افتاد و نفس نمیكشید. شوكه شده بودم. آب خوردم و با اورژانس تماس گرفتم. آنها آمدند اما دیر شده بود.
بعد از قتل فرار كردی؟
نه در خانه بودم. باورم نمیشد در یك لحظه همسرم را قربانی خشم و عصبانیت آنی خود كرده باشم. فكر میكردم بیهوش شده و زنده میماند، اما او فوت شده بود. به فكر فرار نبودم. حتی خودم به پلیس و اورژانس زنگ زدم. زمانی كه ماموران به خانهام آمدند تسلیم شدم.
حرف آخر؟
خیلی پشیمانم. من در یك لحظه زنم را كشتم و زندگیام نابود شد. عذاب وجدان یك لحظه مرا رها نمیكرد. نگران حال فرزندم هستم. من به همسرم علاقه داشتم و حالا كه او فوت شده من هم نمیخواهم زنده بمانم. اگر اكنون طناب دار را به من بدهید، آن را به دور گردنم میاندازم و به زندگیام پایان میدهم. این زندگی برایم دیگر معنا ندارد و زودتر مرا قصاص كنید.
به عاقبت كار نگاه كن
دكتر امانا... قراییمقدم، استاد دانشگاه و جامعهشناس در این باره میگوید: پدیده همسركشی در سالهای اخیر گسترش یافته و فقط مختص به شهرها نیست؛ البته در روستاها آمار آن پایینتر است، چراكه در روستاها نظارت عمومی و فامیلی در جریان زندگی همه اهالی روستا وجود دارد؛ همه از حال هم باخبر هستند، اما در شهرها و كلانشهرها اغلب مردم و خانوادهها از حال هم بیخبرند و كمتر به مشكلات هم توجه دارند. نوع همسركشی در میان زنان و مردان و دلایلشان تا حد قابل توجهی متفاوت است.
وی افزود: مردها اغلب به سبب شك، حسادت و بدبینی و اختلاف و درگیری خانوادگی همسرشان را از بین میبرند. عموما مردها با خشونت، مرگ همسرشان را رقم میزنند و با ضرب و شتم و چاقو و... مرتكب قتل میشوند؛ البته كمرنگ شدن باورهای دینی و اخلاقی هم نقش بسزایی در بروز همسركشی دارد.
این جامعهشناس معتقد است: گستردگی فضای اینترنت، شبكههای مجازی، ماهواره و استفاده نادرست و غلط از آنها از عمدهترین آسیبهایی است كه امروزه به خانوادهها ضربه میزند. البته شاید برخی فكر كنند چرا وقتی خانوادهها به بنبست میرسند از هم جدا نمیشوند و سراغ طلاق نمیروند تا ماجرا به قتل و همسركشی منجر نشود. در این باره باید گفت در فرهنگ ما طلاق مساله سادهای نیست و بسیاری از خانوادهها بهراحتی نمیتوانند با آن كنار بیایند.
قراییمقدم تصریح كرد: بررسیها نشان داده فرزندان به هیچ عنوان مانع همسركشی نمیشوند؛ البته ممكن است استثناهایی هم وجود داشته باشد، اما در مجموع افرادی كه به نقطه پایان میرسند و برای رسیدن به اهدافشان تلاش میكنند، وجود فرزندان نمیتواند مانعی برایشان ایجاد كند. زوجینی كه اقدام به همسركشی میكنند از تفكر و هوش بالایی برخوردار نیستند و عاقبت كارشان را نمیبینند؛ به طوری كه اگر افراد قدری عاقبتاندیش باشند و از فكرشان استفاده كنند قطعا دست به جنایاتی اینچنینی نمیزدند.
-
دنیا باید از سپاه سپاسگزار باشد
-
سفر به قبله از گذشته تا امروز
-
دوتابعیتی یا گرینکارتی مساله این نیست!
-
اگر عقل نبود عاشق نمیشدیم
-
از یـــاد رفتگــان
-
داستان یک خانواده کاغذی
-
طعم «سیانور» در «ماجرای نیمروز»
-
هراس از فعال شدن آتشفشان جولان
-
قتل بهخاطر یکمشت دلار
-
فصل زمینگیری زمینخواران
-
در جستوجوی دلارهای دولتی
-
بحران گیشه در نیمه دوم سال
-
توقیف بر اساس كدام قانون؟
-
پیشفروش خودروهای وارداتی ممنوع است
-
اعمال محدودیت سوختگیری با كارت سوخت جایگاه از 20 مرداد
-
مقام اماراتی: استقرار مجدد نیروها در یمن به معنای خروج از آن نیست
-
سیاهپوستان آمریکا در انتخابات به مقابله با ترامپ برمیخیزند
-
لبنان برای سیف الاسلام قذافی