باز شدن باب همزبانی دستگاه قضا و فرهنگ
«توسعه ارتباطات دستگاه قضایی با جامعه رسانهای، هنری و فرهنگی کشور و در یک میزان گستردهتر با جامعه نخبگانی از عناوین و سرفصلهای دوره تحول قوه قضاییه است». اینها بخشی از جملاتی است که روز گذشته از زبان غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضاییه ایراد شده است. سخنانی که اسماعیلی در مراسم افتتاح شعبه 35 شورای حل اختلاف ایراد کرده است. شعبهای که به طور خاص برای مسائل و موضوعات فرهنگ، هنر و رسانه در نظر گرفته شده و قرار است نقش ریشسفید میان دستگاه قضا و اهالی فرهنگ و هنر را ایفا کند تا کار به دادگاه و شکایت و شکایتکشی نرسد.
اجازه بدهید به عنوان روزنامهنگار فرهنگی این اتفاق را به فال نیک بگیرم. شاید به مانند خیلیها این نقد را وارد آورید که من زیادی به حرفهای مسئولان خوشبین هستم. بگذریم از اینکه فرآیند اصلاح و بهبود و ارتقاء یک فرآیند تدریجی است اما از آن سو به عنوان یک خبرنگار و روزنامهنگار حوزه فرهنگ که بارها شاهد سوءتفاهمهای بسیاری میان دستگاه قضا با اهالی فرهنگی بودهام، نفس این موضوع را هم مفید میدانم که برای بهبود رابطه خود و فرهنگ و هنر باید قدمی در راستای همزبانی بردارد.
دستگاه قضا به مانند بسیاری از ادارات دولتی ما با اقتضائات و ناگزیرهایی روبهرو شده که بخش زیادی از آنها بر آمده از وضعیت نابهنجار اجتماعی و سیاسی فعلی است. اقتضائاتی که روبهرو شدن با آنها برای بسیاری از شهروندان سخت و صعب است و میتواند ذهنیتهای عجیب و غریبی در اذهان عمومی ایجاد کند به خصوص اهالی فرهنگ و هنر و رسانه که زبان و شخصیت لطیفتر و سیالتری داشته و کمتر با واقعیات بیرحم اجتماعی روبهرو بودهاند. رسیدن به چنین درکی که یک نهاد سخت خدماتی مانند قوه عدلیه سعی در یافتن راهکار و زبان مشترکی با صنف فرهنگ و هنر پیدا و در ادامه هم چنین شعبهای راهاندازی کرده را باید به شدت باید به فال نیک گرفت.
سوی دیگر این موضوع، درک دستگاه قضا از آن است که حوزه فرهنگ و هنر و رسانه هم به مانند دیگر حوزهها مانند پزشکی و اقتصادی، حوزهای با مسائل و موضوعات متعدد بوده که فهم و درک و قضاوت درباره اختلافات موجود در آن نیازمند تخصص است. اینکه لازم است بین این حوزه از یک سو و دستگاه قضا از سوی دیگر باید لایهای از متخصصان و مشاوران قرار داشته باشند تا هم دستگاه قضا را از اقتضائات فرهنگ و هنر آشنا کنند و هم فرهنگیان را از اقتضائات دستگاه عدلیه.
در چنین فرآیندی است که بخش قابل توجهی از اصطکاکهای طرفین گرفته شده و لایهای از مشاورانِ مطلع و متخصص مانع از تزاحم اقتضائات دو فضا میشوند. لایهای که هم حرفهای این سوی میز را درک میکنند و هم حرفهای آن سوی میز را! مشاوران و متخصصانی که از یک سو هم با زبان و فضای فرهنگ و هنر و رسانه آشنایند و از سوی دیگر با زبان دستگاه قضا و متن و مُر قانون. قبول کنیم که رسیدن دستگاه قضا به چنین درکی از مسائل حوزه فرهنگ، هنر و رسانه قابل تقدیر بوده و قدمی در راستای همزبانی با اهالی این حوزه است. امیدواریم این حرکتها در حد حرفوحدیث نماند و مایه یک تعامل واقعی بین دستگاه قضا و حوزه فرهنگ را فراهم آورند. باشد.
اجازه بدهید به عنوان روزنامهنگار فرهنگی این اتفاق را به فال نیک بگیرم. شاید به مانند خیلیها این نقد را وارد آورید که من زیادی به حرفهای مسئولان خوشبین هستم. بگذریم از اینکه فرآیند اصلاح و بهبود و ارتقاء یک فرآیند تدریجی است اما از آن سو به عنوان یک خبرنگار و روزنامهنگار حوزه فرهنگ که بارها شاهد سوءتفاهمهای بسیاری میان دستگاه قضا با اهالی فرهنگی بودهام، نفس این موضوع را هم مفید میدانم که برای بهبود رابطه خود و فرهنگ و هنر باید قدمی در راستای همزبانی بردارد.
دستگاه قضا به مانند بسیاری از ادارات دولتی ما با اقتضائات و ناگزیرهایی روبهرو شده که بخش زیادی از آنها بر آمده از وضعیت نابهنجار اجتماعی و سیاسی فعلی است. اقتضائاتی که روبهرو شدن با آنها برای بسیاری از شهروندان سخت و صعب است و میتواند ذهنیتهای عجیب و غریبی در اذهان عمومی ایجاد کند به خصوص اهالی فرهنگ و هنر و رسانه که زبان و شخصیت لطیفتر و سیالتری داشته و کمتر با واقعیات بیرحم اجتماعی روبهرو بودهاند. رسیدن به چنین درکی که یک نهاد سخت خدماتی مانند قوه عدلیه سعی در یافتن راهکار و زبان مشترکی با صنف فرهنگ و هنر پیدا و در ادامه هم چنین شعبهای راهاندازی کرده را باید به شدت باید به فال نیک گرفت.
سوی دیگر این موضوع، درک دستگاه قضا از آن است که حوزه فرهنگ و هنر و رسانه هم به مانند دیگر حوزهها مانند پزشکی و اقتصادی، حوزهای با مسائل و موضوعات متعدد بوده که فهم و درک و قضاوت درباره اختلافات موجود در آن نیازمند تخصص است. اینکه لازم است بین این حوزه از یک سو و دستگاه قضا از سوی دیگر باید لایهای از متخصصان و مشاوران قرار داشته باشند تا هم دستگاه قضا را از اقتضائات فرهنگ و هنر آشنا کنند و هم فرهنگیان را از اقتضائات دستگاه عدلیه.
در چنین فرآیندی است که بخش قابل توجهی از اصطکاکهای طرفین گرفته شده و لایهای از مشاورانِ مطلع و متخصص مانع از تزاحم اقتضائات دو فضا میشوند. لایهای که هم حرفهای این سوی میز را درک میکنند و هم حرفهای آن سوی میز را! مشاوران و متخصصانی که از یک سو هم با زبان و فضای فرهنگ و هنر و رسانه آشنایند و از سوی دیگر با زبان دستگاه قضا و متن و مُر قانون. قبول کنیم که رسیدن دستگاه قضا به چنین درکی از مسائل حوزه فرهنگ، هنر و رسانه قابل تقدیر بوده و قدمی در راستای همزبانی با اهالی این حوزه است. امیدواریم این حرکتها در حد حرفوحدیث نماند و مایه یک تعامل واقعی بین دستگاه قضا و حوزه فرهنگ را فراهم آورند. باشد.
تیتر خبرها
-
فناوری بومی، پشت اتاق مدیران
-
ما شـــاخ کنـــــکور را شـــکستیم
-
تنگه در برابر تنگه، نفت در برابر نفت
-
ننه قمر چه كم از السا دارد؟
-
زورگیری با دوربین مخفی
-
جهاد با کلمه و تصویر
-
نگین فیروزهای «ری»
-
دربی زودهنگام در هفته 4
-
مجتهد بدون عبا و عمامه و ریش
-
باز شدن باب همزبانی دستگاه قضا و فرهنگ
-
توافق تهران و پاریس بر ادامه رایزنیها و تماسهای دیپلماتیک
-
کره شمالی، آمریکا را به عقبگرد از مذاکرات تهدید کرد
-
چند نما از خسارت محض