نامه زن نوزادربا به مادر آراد

نامه زن نوزادربا به مادر آراد

زینب، مادر آراد سر از پا نمی‌شناسد و به جام‌جم می‌گوید: «در این 67 روز دنیا برسرمان آوار شده بود. حتی یك هفته در بیمارستان ماندم، به امید این‌كه او بازگردد. وقتی شوهرم تلفنی به من خبر پیدا شدن آراد را داد، باورم نشد. موهای آراد ریخته بود، خال گوشش را برداشته بودند. حال فرزندم خوب بود و با لباس‌هایی كه به تن داشت انگار به‌خوبی در این مدت به او رسیدگی كردند. دستنوشته‌های فرد رباینده را كه خواندم، احساس كردم او زنی است كه در حسرت بچه و مادر شدن بوده، از خدا می‌خواهم او نیز صاحب فرزند شود و طعم مادری را بچشد. او نوشته بود به خاطر ریزش موهای فرزندم سرش را كچل كرده بود!»