چرا ایستگاههای مترو در ایران فاقد هر گونه جذابیت بصری بوده و هیچ کس حواسش به این شهر زیرزمینی نیست؟
گمشدههای زیر زمین
مترو را میشود فقط یك ماشین دانست كه از صبح تا شب وظیفه دارد عدهای آدم را از مبدایی به مقصدی برساند یا نه، میشود مترو را بستری دانست برای ارائه بیشمار خدمت متفاوت به مردم. مترو با نگاه اول میشود چندین كیلومتر ریل و چند ده و چند صد ایستگاه و واگن، اما با نگاه دوم مترو چیزی است فراتر از سازههای بتونی و فولاد و آهن، جایی كه مردم دوستش دارند از آن یاد میگیرند و درآن زندگی میكنند.
مترو میتواند جای زیبایی باشد، مثل متروی مسكو با آن معماری اصیل روسی و تزئینات ویژه كاخ تزارها كه سخت میشود نگاه از در و دیوارهایش كند. مترو همچنین میتواند جایی برای آموزش سبك درست زندگی باشد مثل متروی پاریس كه دستگاههای مكانیزه تحویل اجناس بازیافتی دارد و مردم پلاستیك و كاغذ و شیشه را به آن تحویل میدهند و كارت اعتباریشان را شارژ میكنند. مترو حتی میتواند مثل متروی مشهد خودمان باشد كه همین اواخر طرح پایگاه هوشمند تندرستی را به صورت آزمایشی در ایستگاه فلسطین كلید زد تا مردم مقابل یك دستگاه مخصوص در 90 ثانیه حركت اسكات كنند، درجا بپرند و كمرشان را به چهارطرف خم كنند و در ازایش یك بلیت رایگان بگیرند.
البته نه فقط در مشهد كه دربسیاری از ایستگاههای متروی جهان، ارائه بلیت رایگان به كسانی كه چند ثانیهای ترمز زندگی ماشینی را میكشند و به تحرك روی خوش نشان میدهند، روشی مرسوم است.
مترو فقط چند ایستگاه و چند كیلومتر ریل نیست، مترو یك شهر زیرزمینی با یك دنیا ظرفیت است كه اگر خوب طراحی ومدیریت شود حاصلش میشود، ارتقای كیفیت زندگی، شادابی روح و اصلا تبدیل شدن به یكی از جاذبههای گردشگری در شهرها.
حظ بصری
در برخی از متروهای جهان مدام میشود حظ كرد. زیبایی خیرهكننده در طراحی این سازهها، متروی شهر را به جایی دلانگیز تبدیل كرده، جایی مثل متروی شهر دبی كه میگویند در نبود جاذبههای تاریخی و فرهنگی در این كشور به یكی از مقاصد گردشگری شهر تبدیل شده است. متروی مونیخ مثل یك جعبه مدادرنگی است، پر از رنگهای جذاب و شفاف كه خستگی جسم و جان را به در میبرد. در هلند درایستگاه متروی ویلمیناپلین نیز طراحی فضا طوری است كه حس بودن در فضایی خاص به آدمها دست میدهد از این بابت كه هیچ ستونی در آن وجود ندارد و دید به سكوها بدون مانع و مستقیم است و درعوض نبود ستون، در نزدیكی سقف ستونهایی ضربدری شكل وجود دارد كه سازه تونل را محكم و زیبا حفظ میكند.
و اما دهكده پایونیر در كانادا، ایستگاه متروی اعجابانگیزی دارد از بس كه طراحی این ایستگاه بومی و محلی است و حس بودن در كانادا، كشور جنگلهای انبوه برگ سوزنی را القا میكند. میگویند تركیب چوب با رنگ قرمز در این ایستگاه برگرفته از فرهنگ بومی دهكده پایونیر است، جایی سرد با زمستانهای منجمدكننده كه چوب و رنگ سرخ جزئی جداییناپذیر از سنت مردمان آن است. آنهایی كه پاریس رفتهاند نیز از زیباییهای بصری این متروی قدیمی میگویند بهخصوص از طراحی منحصر به فرد ایستگاه لوور كه شبیه موزه طراحی شده است.
این حس زیبایی برای دنیای زیرزمین لازم است، حتی برای شهرها نیز لازم است كه مترویی زیبا داشته باشند، همینطور برای مردم شهرها تا دقایقی را كه زیرپوست شهرشان سپری میكنند توام با زیبایی باشد.
زشت و زیبای متروی ما
ماجرای مترودارشدن تهران دستكم به 45 سال پیش برمیگردد كه شركتهای مشاور خارجی، ساخت مترویی با هفت خط را پیشنهاد دادند. 42 سال پیش نیز شركتهای فرانسوی ساخت خط یك مترو را در بزرگراه شهید حقانی كنونی شروع كردند و این ساخت و ساز كه شامل 2300 متر تونل و بخشی از سازه سه ایستگاه بود تا آذر سال 59 ادامه پیدا كرد. جنگ اما برنامههای مترو را بههم ریخت تا سال 66 كه بار دیگر ساخت مترو از سر گرفته شد.
مدیرعامل مترو در سالهای 65 تا 76 یكبار تعریف كرد كه سال ۶۵ همه مخالف ساخت مترو بودند. حتی ساختمان شركت مترو تبدیل به استانداری شده بود. هیچ نقشهای هم در كار نبود تا این كه در نمازخانه تعدادی نقشه پیدا شد. پیگیر بقیه نقشهها كه شدیم مشخص شد یك سبزیفروش آنها را خریده و به این ترتیب بعد از یك ماه تحقیق، سبزیفروش با 190 كیلو نقشه در انبارش پیدا شد.
متروی تهران و حومه با این همه مشقت، اما بالاخره ساخته شد و از روز 16 اسفند سال 77 كه نخستین خط آن افتتاح شد، آنقدر خوب در سیستم حمل و نقل جا باز كرد كه گفته میشود تا پایان خرداد امسال هشتمیلیارد و 646 میلیون و 424 هزار و 52 سفر با آن انجام شده است. حتی علی امام، مدیرعامل شركت متروی تهران میگوید، اگر راهآهن كشور در طول سال ۲۵میلیون مسافر جابهجا میكند، متروی تهران تنها در ده روز این تعداد مسافر را به مقصد میرساند.
با وجود این خدمت البته به بخشهایی از مترو از لحاظ زیباییشناسی میشود نقد كرد. برخی از ایستگاهها فاقد هرگونه ابتكار، خلاقیت یا نوآوری در ساخت و تزئینات هستند و مصالحی كه در آنها به كار رفته، جذابیت ندارد. پیروز حناچی، شهردار تهران نیز به این نكته نقد دارد و بارها تاكید داشته كه باید در ساخت ایستگاهها لااقل از قابلیت رنگها و انرژی مثبتشان استفاده شود. علی امام، مدیرعامل متروی تهران نیز به ما میگوید، همین تاكید باعث شده تا در ساخت ایستگاههای جدید دقت بیشتری شود و مثلا در ایستگاه تازه افتتاح شده میدان امامحسین(ع) در خط شش از رنگ سبز كاهویی استفاده شود.
او به عنوان مدیر تشكیلاتی كه مسؤول ساخت مترو است قبول دارد كه تعداد قابل توجهی از ایستگاهها ساده و خالی از جذابیتهای بصری و معماری هستند، ولی در عین حال میگوید سیاست كمیته معماری در معاونت حمل و نقل شهرداری تهران این است كه این روال را تغییر دهد و بهخصوص كاری كند تا نمای ورودی ایستگاهها جذاب شود.
با وجود این فرنوش نوبخت، مدیرعامل شركت بهرهبرداری متروی تهران در گفتوگو با جامجم، زیبانبودن ایستگاههای متروی تهران را قبول ندارد و تاكید میكند كه متناسب با نوع فرهنگ و معماریمان ایستگاهها زیباسازی شده است. او حتی گفت، اگر روزی گذرمان به متروی پاریس افتاد حتما دقت كنیم كه این متروی قدیمی به اندازه متروی تهران تمیز نیست یا متروی برلین كه محوطه ریلش به تمیزی متروی پایتخت ما نیست دیوارهایش پوشیده از سیمان و بدون تزئینات است. او البته قول داد استفاده از هنر و فرهنگ ایرانی بیشتر در دستور كار قرار بگیرد.
البته نه فقط در مشهد كه دربسیاری از ایستگاههای متروی جهان، ارائه بلیت رایگان به كسانی كه چند ثانیهای ترمز زندگی ماشینی را میكشند و به تحرك روی خوش نشان میدهند، روشی مرسوم است.
مترو فقط چند ایستگاه و چند كیلومتر ریل نیست، مترو یك شهر زیرزمینی با یك دنیا ظرفیت است كه اگر خوب طراحی ومدیریت شود حاصلش میشود، ارتقای كیفیت زندگی، شادابی روح و اصلا تبدیل شدن به یكی از جاذبههای گردشگری در شهرها.
حظ بصری
در برخی از متروهای جهان مدام میشود حظ كرد. زیبایی خیرهكننده در طراحی این سازهها، متروی شهر را به جایی دلانگیز تبدیل كرده، جایی مثل متروی شهر دبی كه میگویند در نبود جاذبههای تاریخی و فرهنگی در این كشور به یكی از مقاصد گردشگری شهر تبدیل شده است. متروی مونیخ مثل یك جعبه مدادرنگی است، پر از رنگهای جذاب و شفاف كه خستگی جسم و جان را به در میبرد. در هلند درایستگاه متروی ویلمیناپلین نیز طراحی فضا طوری است كه حس بودن در فضایی خاص به آدمها دست میدهد از این بابت كه هیچ ستونی در آن وجود ندارد و دید به سكوها بدون مانع و مستقیم است و درعوض نبود ستون، در نزدیكی سقف ستونهایی ضربدری شكل وجود دارد كه سازه تونل را محكم و زیبا حفظ میكند.
و اما دهكده پایونیر در كانادا، ایستگاه متروی اعجابانگیزی دارد از بس كه طراحی این ایستگاه بومی و محلی است و حس بودن در كانادا، كشور جنگلهای انبوه برگ سوزنی را القا میكند. میگویند تركیب چوب با رنگ قرمز در این ایستگاه برگرفته از فرهنگ بومی دهكده پایونیر است، جایی سرد با زمستانهای منجمدكننده كه چوب و رنگ سرخ جزئی جداییناپذیر از سنت مردمان آن است. آنهایی كه پاریس رفتهاند نیز از زیباییهای بصری این متروی قدیمی میگویند بهخصوص از طراحی منحصر به فرد ایستگاه لوور كه شبیه موزه طراحی شده است.
این حس زیبایی برای دنیای زیرزمین لازم است، حتی برای شهرها نیز لازم است كه مترویی زیبا داشته باشند، همینطور برای مردم شهرها تا دقایقی را كه زیرپوست شهرشان سپری میكنند توام با زیبایی باشد.
زشت و زیبای متروی ما
ماجرای مترودارشدن تهران دستكم به 45 سال پیش برمیگردد كه شركتهای مشاور خارجی، ساخت مترویی با هفت خط را پیشنهاد دادند. 42 سال پیش نیز شركتهای فرانسوی ساخت خط یك مترو را در بزرگراه شهید حقانی كنونی شروع كردند و این ساخت و ساز كه شامل 2300 متر تونل و بخشی از سازه سه ایستگاه بود تا آذر سال 59 ادامه پیدا كرد. جنگ اما برنامههای مترو را بههم ریخت تا سال 66 كه بار دیگر ساخت مترو از سر گرفته شد.
مدیرعامل مترو در سالهای 65 تا 76 یكبار تعریف كرد كه سال ۶۵ همه مخالف ساخت مترو بودند. حتی ساختمان شركت مترو تبدیل به استانداری شده بود. هیچ نقشهای هم در كار نبود تا این كه در نمازخانه تعدادی نقشه پیدا شد. پیگیر بقیه نقشهها كه شدیم مشخص شد یك سبزیفروش آنها را خریده و به این ترتیب بعد از یك ماه تحقیق، سبزیفروش با 190 كیلو نقشه در انبارش پیدا شد.
متروی تهران و حومه با این همه مشقت، اما بالاخره ساخته شد و از روز 16 اسفند سال 77 كه نخستین خط آن افتتاح شد، آنقدر خوب در سیستم حمل و نقل جا باز كرد كه گفته میشود تا پایان خرداد امسال هشتمیلیارد و 646 میلیون و 424 هزار و 52 سفر با آن انجام شده است. حتی علی امام، مدیرعامل شركت متروی تهران میگوید، اگر راهآهن كشور در طول سال ۲۵میلیون مسافر جابهجا میكند، متروی تهران تنها در ده روز این تعداد مسافر را به مقصد میرساند.
با وجود این خدمت البته به بخشهایی از مترو از لحاظ زیباییشناسی میشود نقد كرد. برخی از ایستگاهها فاقد هرگونه ابتكار، خلاقیت یا نوآوری در ساخت و تزئینات هستند و مصالحی كه در آنها به كار رفته، جذابیت ندارد. پیروز حناچی، شهردار تهران نیز به این نكته نقد دارد و بارها تاكید داشته كه باید در ساخت ایستگاهها لااقل از قابلیت رنگها و انرژی مثبتشان استفاده شود. علی امام، مدیرعامل متروی تهران نیز به ما میگوید، همین تاكید باعث شده تا در ساخت ایستگاههای جدید دقت بیشتری شود و مثلا در ایستگاه تازه افتتاح شده میدان امامحسین(ع) در خط شش از رنگ سبز كاهویی استفاده شود.
او به عنوان مدیر تشكیلاتی كه مسؤول ساخت مترو است قبول دارد كه تعداد قابل توجهی از ایستگاهها ساده و خالی از جذابیتهای بصری و معماری هستند، ولی در عین حال میگوید سیاست كمیته معماری در معاونت حمل و نقل شهرداری تهران این است كه این روال را تغییر دهد و بهخصوص كاری كند تا نمای ورودی ایستگاهها جذاب شود.
با وجود این فرنوش نوبخت، مدیرعامل شركت بهرهبرداری متروی تهران در گفتوگو با جامجم، زیبانبودن ایستگاههای متروی تهران را قبول ندارد و تاكید میكند كه متناسب با نوع فرهنگ و معماریمان ایستگاهها زیباسازی شده است. او حتی گفت، اگر روزی گذرمان به متروی پاریس افتاد حتما دقت كنیم كه این متروی قدیمی به اندازه متروی تهران تمیز نیست یا متروی برلین كه محوطه ریلش به تمیزی متروی پایتخت ما نیست دیوارهایش پوشیده از سیمان و بدون تزئینات است. او البته قول داد استفاده از هنر و فرهنگ ایرانی بیشتر در دستور كار قرار بگیرد.