مدیریتی كه انقراض می‌زاید

مدیریتی كه انقراض می‌زاید


درخت‌ برگ برگ می‌میرد، جنگل درخت درخت جان می‌دهد، كوهستان صخره صخره آب می‌شود، رود جرعه جرعه می‌خشكد و دریا موج موج فاضلاب بالا می‌آورد؛ داستان تخریب محیط زیست كشورمان حكایت مثنوی
هفتاد من كاغذ است،‌ روزی در تقویم سیاه نمی‌شود مگر با خبر زخمی تازه بر پیكر محیط‌زیست.
البته محیط‌زیست درهمه جا غریبه است. این روزها كمتر كشوری را می‌توان یافت كه در آن شهروندانش دغدغه تصمیم‌های ضدمحیط‌زیستی مدیران‌شان را نداشته باشند. اما ماجرا در كشورمان غم‌انگیزتر است، چون كم نیستند‌ مدیرانی كه مرغ‌شان یك پا دارد، افراد بر صندلی تكیه داده‌ای كه محال است از تصمیم‌های اشتباه‌شان برگردند حتی اگركارشناسان هزار و یک دلیل بیاورند، ‌آنها به مخالفان، انگ سیاسی‌بازی می‌زنند و اگر فرصت مصاحبه دست دهد آنها را توده‌ای هم می‌خوانند.
توسعه ناپایدار خیلی وقت است كه مشق بسیاری از مدیران است، ‌مدیرانی كه از روی دست هم تقلب می‌كنند و می‌خواهند به هر نحوی شده برای خود كارنامه‌ای دست و پا كنند، كارنامه‌ای كه در سودای صندوق‌های رای به دنبال نمره قبولی است، اما این مشق پر غلط را قرار است نسلی خط بزند كه سال‌های آینده در تاریخ می‌خواند توسعه ناپایدار، جنگل را دود كرد و دریا را خشكاند.
خیلی از مدیران هنوز نمی‌دانند توسعه ناپایدار گاهی جاده می‌شود و می‌راند تا انقراض، گاهی سد می‌شود تا پای رودخانه را بشكند، در تازه‌ترین اتفاق نیز قرار است ‌خط لوله انتقال آب شود و رویای زندگی را از خزر بیاورد تا كویر اما قرار است در طول مسیر هزاران اصله درخت ‌را از ریشه درمی آورد ‌و میلیون‌ها تن خاك را قربانی می كند؛ اتفاقی كه‌ به ده هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد و برخی از مدیران نمی‌دانند
می خواهند با اعتباری برابر با كل بودجه عمرانی كشور در یك سال‌ منافع بلندمدت كشور را گره بزنند به منافع كوتاه‌مدت خودشان. به نظر می‌رسد آنها دست‌كم از خودشان نپرسیده‌اند كه اگر روزی رژیم حقوقی خزر تغییر كرد برای جمعیتی كه در استان سمنان جمع شده‌اند چه برنامه‌ای دارند؟
انتقال آب خزر به سمنان اولین و آخرین طرح ضد محیط‌زیستی نیست كه در كشور اجرا می‌شود. هر سال به طور میانگین‌ فقط در اراضی جنگلی بیش از دو میلیون و 500 هزار اصله درخت قربانی توسعه ناپایدار می‌شود و به انقراض گونه‌های گیاهی و جانوری و در نهایت به مشكلات انسان دامن می‌زند. چرا که  خیلی از مدیران هنوز نمی‌دانند انسانی كه انقراض می‌زاید اجاقش كور  و  چراغ خانه‌اش رو به خاموشی است.