در جست‌وجوی امید از دست رفته

گزارش میدانی خبرنگار جام‌جم از اعتراض کارگران معادن زغال‌سنگ کرمان در واکنش به خصوصی‌سازی این معادن

در جست‌وجوی امید از دست رفته

پوست صورت‌شان تیره است و پای چشم خیلی‌ها گود افتاده! گرد زغال نه‌تنها بین مژه‌ها و زیر ناخن انگشتان دست‌هایی که به خاطر لمس زغال ، زمخت شده و تاول زده‌اند جا خوش کرده، بلکه این گرد سیاه‌رنگ سمی‌، مدت‌هاست در ریه بیشترشان هم خانه کرده است. اما آنها برای رساندن صدای مظلومیت‌شان به گوش مسؤولان دست‌شان به جایی بند نیست و این وسط صدای خس‌خس سینه‌هایشان را کسی نمی‌شنود. از کارگران شاغل در معادن زغال‌سنگ استان کرمان حرف می‌زنیم؛ از اعتراض و تحصن چند‌روزه بیش از 3000 نفر از آنها‌؛ کارگرانی که نسبت به واگذاری این معادن به یک شرکت خصوصی در کنار پایین بودن حقوق دریافتی و نبود امنیت شغلی‌شان معترض هستند؛ اعتراضی که تحصن ده روزه آنها را رقم زده و باعث شده تعداد زیادی از این کارگران معدن با تعطیل کردن معادن زغال‌سنگ به همراه اعضای خانواده خود، چند شبانه‌روز در محل ساختمان مرکزی شرکت معادن زغال‌سنگ کرمان تحصن کنند و خواهان رسیدگی به مشکلات‌شان و عدم واگذاری معادن زغال‌سنگ به شرکت دالاهو شوند؛ انگیزه‌ای که باعث می‌شود با حضور در جمع آنها، پای صحبت‌هایشان بنشینیم و از حال و روزشان باخبر شویم.

صبح روز چهارشنبه؛
در ورودی شرکت زغال‌سنگ
هر لحظه به تعداد کارگران معادن زغال‌سنگ که جلوی در ورودی شرکت زغال‌سنگ و بلوار شهید صدوقی کرمان تجمع کرده‌اند اضافه می‌شود. آنها اما تنها نیستند‌، این بار زن و بچه‌هایشان هم در این اعتراض حضور دارند و نسبت به عدم‌رسیدگی به وضعیت معیشت و امنیت شغلی همسر، پدر و برادر خود معترض هستند. تعدادی از نیروهای انتظامی و امنیتی در محل حضور دارند و نظاره‌گر تجمع کارگران هستند. نیروهایی که طی این چند شبانه‌روزی که کارگران تحصن کرده‌اند بسیار دوستانه در کنار آنها بوده و حتی به گفته کارگران دو‌شب برای آنها غذا آورده‌اند.
در گوشه‌ای از این تجمع با یکی از این کارگران به گفت‌وگو می‌نشینم‌.‌ اسمش جواد و کارگر معدن زغال‌سنگ آبنیل است. او که چند‌روز است در کنار دیگر همکارانش تحصن کرده، از‌ ضریب سختی کار در معادن زغال‌سنگ و شرایط سخت کارگران می‌گوید:‌«ریه‌ها،کمر و دست و پاهایمان بر اثر کار کردن در این معادن آسیب دیده است. برخی از ما انگشت‌های دستمان قطع شده و بعضی دیگر توان کار کردن نداریم، ولی با وجود این همه شرایط سخت کار معدنکاری ، مسؤولان هیچ اقدامی برای رسمی کردن قراردادهای ما انجام نداده‌اند.»
او ادامه می‌دهد:‌ «ما می‌خواهیم قرارداد درستی داشته باشیم و از زیر نظر پیمانکار بیرون بیاییم تا امنیت شغلی داشته باشیم و زن و بچه‌هایمان چند روز آواره خیابان‌ها نشوند. الان ده روز است که ما اعتصاب کرده‌ایم و تمامی معادن زغال‌سنگ مثل معادن همکار، هشونی، زغال‌شویی‌، آبنیل، پابدانا و اسد‌آباد که تحت پوشش شرکت زغال‌سنگ کرمان هستند، تعطیلند، اما هیچ‌کس اقدامی برای رفع مشکل ما نکرده است.»
گلایه‌های این کارگر معدن زغال‌سنگ زیاد است، آنقدر که بگوید:« ما کارگران معدن در این شرایط اقتصادی بیش از نیمی از سال توان خرید یک کیلو گوشت را نداریم و نمی‌توانیم زندگی‌مان را اداره کنیم، اصلا شما بگویید حقوق دو میلیون و 500هزار تومانی برای این شرایط کار در معدن عادلانه است؟! معادن ما هر سال تعداد زیادی قربانی بر اثر سوانح دارند، به خانواده این کارگران کشته شده، فقط یک مستمری یک میلیون و 200هزار تومانی تعلق می‌گیرد! کدام زندگی را می‌توان با این مبلغ چرخاند!»
برای جواد و دوستانش که امروز در این تجمع شرکت کرده‌، مردانی که همگی بیش از 17 سال سابقه کار در معدن زغال‌سنگ دارند، خواسته‌ای که دارند مشخص است؛ این‌که قرارداد کاری‌شان طوری باشد که امنیت شغلی داشته باشند.
او به سمت کارگران دیگری که در آن سمت خیابان ایستاده‌اند اشاره می‌کند و می‌گوید: ما الان چند شبانه‌روز است اینجا هستیم، حتی شب‌ها پول‌هایمان را روی هم می‌گذاریم تا برای کارگرانی که از شهر‌های کوهبنان، هجدک، راور و پابدانا آمده‌اند غذا تهیه کنیم  که گرسنه نمانند.
عصر همان روز؛
 محوطه داخلی شرکت زغال‌سنگ کرمان
روی نرده‌های در ورودی شرکت زغال‌سنگ کرمان بنرهای اعتراضی کارگران نصب شده است. برخلاف صبح دیگر از تجمع کارگران پیش در ورودی شرکت خبری نیست و فقط چند نفر در پیاده‌رو جلوی شرکت ایستاده‌اند.
به سمت در ورودی حرکت می‌کنم و با همراهی یکی از دوستان انتظامی به میان کارگران متحصن می‌روم. اگر چه از تعداد کارگران متحصن کم شده‌، اما هنوز ده‌ها نفر از آنها به همراه خانواده‌هایشان در داخل محوطه شرکت تجمع کرده‌اند‌. مردها در کنار هم ایستاده یا بر لبه جدول‌ نشسته و در حال صحبت‌اند. زن‌ها هم کنار فرزندان‌شان روی چمن محوطه فضای سبز شرکت زغال‌سنگ در کنار چادر‌های مسافرتی‌ای که برپا کرده‌اند دور هم جمع شده و گفت‌وگو می‌کنند.
نزدیک‌تر می‌روم و خودم را معرفی می‌کنم، کارگران معدن زغال‌سنگ هم تا متوجه می‌شوند که خبرنگارم به سمتم هجوم می‌آورند و هر‌کدام سعی می‌کنند تا از غم و غصه و مشکلات روزمره زندگی‌شان و حقوق پایینی بگویند که کفاف هزینه‌های زندگی روزمره آنها را نمی‌دهد‌. توکلی، یکی از معدنچیانی است که با 15 سال سابقه کار در معدن زغال‌سنگ فقط دو میلیون و 900 هزار تومان دریافتی دارد؛ مبلغی که دو میلیونش را بابت اقساط وام پرداخت می‌کند و باید با 900 هزار تومان باقیمانده، هم کرایه خانه بدهد و هم هزینه‌های درمان پسر بیمارش را!
 چهره‌اش تکیده و اندامش لاغر و نحیف است و با این‌که سن و سال زیادی ندارد، گرد پیری بر سر و رویش نشسته‌. پیراهنش را بالا می‌زند و رو به من می‌گوید: ببین برادر، این جای بخیه عمل کلیه است.
بقیه حرف‌هایش را با صدایی بغض‌آلود بخوانید: «بچه کوچکم بیماری دستگاه تناسلی داشت و حتما باید عمل می شد،پولی در بساط نداشتم، به همین خاطر مجبور شدم کلیه‌ام را 35 میلیون تومان بفروشم و خرج درمانش کنم. چاره ای نداشتم،از هر کسی کمک خواستم به دادم نرسید.»
اسکندری، یکی دیگر از معدنچیانی است که 15 سال است در معدن اصلی زغال‌سنگ پابدانا کار می کند.
او هم دو فرزند بیمار دارد و ماهانه با 12 کشیک کاری، تمامی روزهای هفته را در معدن کار می کند تا هزینه زندگی و درمان فرزندانش را تامین کند. در میان ازدحام و صدای کارگران یکی از آنها با صدای بلندی رو به من می گوید: من هرروز سه شیفت در معدن کار می‌کنم، اما حقوقم ماهانه سه میلیون و 200هزار تومان است! من 400 متر زیر کوه، زغال‌سنگ استخراج می کنم،. چرا کسی صدای من و بقیه کارگران را نمی شنود؟!
او از روش سخت استخراج زغال‌سنگ هم می‌گوید:« روش استخراج ما کندن و پرکردن است و به جای زغال‌هایی که استخراج می کنیم، باید خاک بریزیم .
این روش در اعماق زمین نفس ما کارگران را بند می‌آورد، اما متاسفانه تاکنون هیچ مسؤولی نیامده تا ببیند ما به چه روش و سختی داریم کار می‌کنیم.»
خانواده‌های نگران؛
همسران چشم انتظار
 در گوشه‌ای از محوطه فضای سبز با همسر یکی از کارگران صحبت می‌کنم . زن جوانی که چند روز است از شهرستان کوهبنان به کرمان آمده تا در کنار شوهرش باشد:« یک پسر 11 ساله دارم که از 11 ماهگی به بیماری دیابت و سلیاک مبتلاست. دو‌بیماری مادام العمر و صعب‌العلاج که هزینه‌های خیلی زیادی دارند. خدا شاهد است حقوق دو‌میلیون و 800 هزار تومانی شوهرم کفاف این هزینه‌ها را نمی دهد! ما باید با این حقوق شوهرم قسط وام، هزینه خورد و خوراک ، اجاره خانه و درمان فرزندم را بپردازیم و نمی دانیم این دردهایمان را به چه کسی بگوییم. »
پای درد دل هرکدام از خانواده‌ها که می‌نشینم، از سختی روزگاری می‌گویند که برآنها می گذرد. زن دیگری که شوهرش از 12 سال پیش در تونل 4 معدن پابدانا کار می‌کند، می‌گوید:« شوهر من نه امنیت شغلی دارد و نه کارش مشخص است. ما فقط می خواهیم حداقل قراردادهای کاری کارگران دائمی شود تا استرس اخراج هرروزه را نداشته‌باشند.»
در چند ساعتی که میان این کارگران بودم، حکایت‌های زیادی از مشکلات و سختی‌های کار در اعماق چند صد متری زغال‌سنگ شنیدم. از وقوع حوادث متعدد و منجر به فوت کارگران تا سرنوشت تلخ برخی کارگران آسیب‌دیده همچون یحیی پژوهش که چند ماه پیش بعد از حضور در اعتصاب کارگران در مسیر برگشت به خانه تصادف‌کرده و قطع نخاع می شود؛ او حالا در گوشه‌ای از خانه اش زمینگیر شده و به گفته همکارانش هر کدام مبلغی از حقوقشان را روی هم گذاشته و به حساب این کارگر که روزی همکارشان بوده می ریزند تا به او کمک کرده باشند.
درخواست کارگران متحصن معادن زغال‌سنگ کرمان از مسؤولان دائمی شدن قراردادهای کاری،افزایش حقوق و عدم واگذاری به بخش خصوصی است. خواسته‌ای که با برگزاری جلسات متعدد بین مسؤولان شرکت و نمایندگان کارگران هنوز محقق نشده و به نتیجه‌ای که مورد قبول اکثریت کارگران باشد، نرسیده است.