نظارت،حلقه مفقوده محصولات نمایش خانگی

نظارت،حلقه مفقوده محصولات نمایش خانگی

سعید الهی کارشناس رسانه


  با رونق تولید سریال‌های نمایش خانگی در سال‌های گذشته، دیگر کمتر خانواده ایرانی است که به واسطه فروش قانونی فیلم در سوپرمارکت‌ها و دانلود از طریق سیستم وی‌او‌دی و پلتفرم‌ها، پخش از شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان و درنهایت ارائه یا کپی غیرمجاز آنها در سطح شهر، موفق به دیدن تولیدات این حوزه از فعالیت تصویری کشور نشده باشد.
این محصولات همچون سایر صنایع هنری و رسانه‌های دیداری کشور، حاوی کارکردهایی چون سرگرمی، اطلاع رسانی، آموزش و حتی راهبری و هدایت مخاطبان خود هستند که از این میان با توجه به ضرورت پر کردن اوقات خانواده‌ها، سرگرمی وجهه بیشتری یافته و اغلب علاقه‌مندان اعم از اقشار مختلف مردم به‌ویژه جوانان و نوجوانان با دنبال کردن قصه ها به طور هفتگی، زمان و به تعبیری ذهن خود را با مسیر روایی و داستانی این سریال‌ها همراه می‌کنند.
این امر اگرچه در ذات خود به عنوان بخشی از چرخش فرهنگی و سینمایی کشور و حرکت در مسیر فعالیت‌ها و استانداردهای جهانی، قابل قبول و پسندیده است؛ اما هدف اصلی این نوشتار کوتاه، ابراز نگرانی و هشداری جدی به مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان نماینده حاکمیت در تولید، نظارت و ارائه انواع صنایع فرهنگی نسبت به محتوای ارائه شده در قصه‌های جاری در سریال‌های مذکور و انحراف از اهداف اصلی این حرکت است.
گواه این ادعا، تماشای چند قسمت از انواع سریال‌های فعلی و مقایسه آنها با مجموعه سریال‌های شبکه‌های ماهواره‌ای کشورهای همسایه است که سال‌های متمادی، خانواده‌های مسلمان ایرانی را نشانه گرفته و با لاابالی‌گری و نگاه مسامحه‌گرانه ولی بسیار هدفمند، از هیچ تلاشی برای تغییر سبک زندگی و ریزش پایه‌های اخلاقی مخاطبان خود کوتاهی
نکرده است.
گو این‌که مسوولان مربوط، تفاوت میان سرگرمی و تفریح سالم و ناسالم را فراموش کرده‌اند و همچون برخی صاحبان ثروت و تهیه‌کنندگان بی‌دغدغه سینما، تنها درصدد تجارت و سودآوری از سبد فرهنگی اقشار مختلف مردم به‌ویژه قشر کم درآمدی هستند که به دلیل هزینه‌های تماشای فیلم در سالن‌های سینما، از مشتریان پروپاقرص شبکه نمایش خانگی به حساب می‌آیند.
آیا این نوع مدیریت منفعلانه و بی‌تفاوت را می‌توان در بحبوحه جنگ نرم دشمن و تعدد شیطنت‌های رسانه‌ای جریانات معاند، بخشی از نظام فرهنگی کارآمدی دانست که همواره مورد تاکید و سفارش بزرگان این سرزمین بوده است؟
طبیعی است همه انسان‌ها برای ادامه حیات و فراهم‌سازی آسایش و رفاه خود ملزم به بهره‌گیری از تفریحات و سرگرمی‌های به عنوان بخشی از نیازهای خود هستند؛ اما آیا می‌توان با تضعیف نهاد پراهمیتی چون خانواده و مفاهیم مرتبط با آن یا دوری عامدانه از موضوعات دینی و فطری بشر به بهانه جذابیت قصه، حذف تدریجی فرهنگ اسلامی و هنجارها و معنویت‌های عرفی حاکم بر کشور را مبنا و محور اصلی داستانگویی در این‌گونه سریال‌ها قرار داد؟!
به نظر می‌رسد تنها راه، مطالعه دلسوزانه مبانی و اصول نقشه مهندسی فرهنگی کشورتوسط مدیران و کارشناسان مربوط در سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است تا با خانه‌تکانی در تولیدات شبکه نمایش خانگی، امنیت و بهداشت روانی خانواده‌ها بیش از این مخدوش نشود.