کلمهها پا به توپ میشوند
فوتبال را بسیاری پرمخاطبترین سرگرمی و بهتر است بگوییم سرگرمی قرن بیست و یكم معرفی میكنند. ورزشی كه حالا سالهاست از یك ورزش صرف به یك هنر ـ صنعت و شاید تجارت تبدیل شده كه بنگاههای بزرگ اقتصادی در آن سرمایهگذاری میكنند، زیرا حاشیه سودی كه از این رشته ورزشی پرمخاطب ایجاد میشود در هیچ رشته و دسته تجاری قابل كسب كردن نیست. ورزشی كه در ابتدا با یك توپ كارش راه میافتاد، ولی حالا قوانین و استانداردهای بسیاری برای آن وضع شده و فناوری به كمكش آمده تا تایید كند آنچه درباره سود حاصل از این ورزش بالاتر گفته شد. آخرین اتفاق همان فناوری «ویدئو چك» بود كه به كمك آن قرار است خطاهای داوری را تا حد ممكن كاهش دهد كه مخالفان بسیاری داشت، اما به هر روی حالا پس از اجرای آزمایشی در كشورهای مختلف در حال استفاده است. بسیاری بر این باورند ورود فناوری به این ورزش از زیباییهای آن كم کرده و آن را تبدیل به یك ورزش ماشینی میكند. از اینها بگذریم. در این مطلب قرار نیست درباره فوتبال و تاثیر فناوری و... بر آن حرف بزنیم، بلكه اینها را گفتیم تا بگوییم كتاب «رقص برزیل با شیطان» اثر دیو زرن كه علی عربزاده آن را به فارسی ترجمه كرده روایتی است از حضور نویسنده در برزیل! پیش و پس از جامجهانی برزیل در سال ۲۰۱۴ او به عنوان یك خبرنگار به این كشور سفر كرده و مشاهداتش را از تاثیر جامجهانی بر بافت جامعه برزیل در این كتاب ثبت كرده است.
شاید با خودتان بگویید این چه كتابی است به ما معرفی كردهاید؟ ولی در این كتاب قرار نیست درباره فوتبال و مستطیل سبز و توپ چهلتكه حرف بزنیم. قرار نیست از ستارههای فوتبال و هنرهای نمایشی بازیكنان فوتبال در زمین سبز چیزی بنویسیم. مطمئن باشید از پا عوضكردنهای كریستیانو رونالدو و ضربات دقیق لیونل مسی در این كتاب خبری نیست. بلكه نویسنده دست خواننده را گرفته و با خود به زیرپوست جامجهانی برده است. رویدادی كه بیشترین مخاطب تلویزیونی را در سراسر جهان دارد و فینال آن توجه بخش اعظمی از كره زمین را به پاهای 22 بازیكن جلب میكند. رویدادی كه همه نگاهشان به ساقهای چهرههای مطرح فوتبال جهان است و توجهی به مردم شهرهای كشور میزبان و خردهفرهنگهایی كه توسط آن از بین میرود ندارد. فقری كه پس از جامجهانی برای شهروندان باقی میماند و دیگر هیچ رسانهای سراغ كشور میزبان نمیرود كه چگونه در خرخره در قرض فرو رفته و بار سنگین میزبانی این رویداد روی دوش شهروندان آن كشور تا سالها سنگینی میكند.
در این كتاب نقل قولی از «روماریو» بازیكن خاطرهانگیز شماره یازده برزیل در جامهای جهانی ۹۸ و ۹۴ آمده كه میگوید: «جایی كه مدرسه خوبی وجود ندارد، بیمارستان خوبی وجود ندارد، چطور میشود جامجهانی وجود داشته باشد؟» این جمله و جملات بسیاری در این كتاب تاكید میكند كه برزیل در یك رقابت سیاسی میزبانی جامجهانی را پیشنهاد داد و پذیرفته شد و حالا به عنوان شهروند خوب جامعه جهانی باید هزینههای این رفتار را نیز بپردازد، اما سؤال اینجاست؛ این هزینه از جیب چه كسانی تامین میشود؟
در این كتاب مؤلف به دقت نشان میدهد فقط ركود اقتصادی ثمره و دستاورد برگزاری جامجهانی برای كشور میزبان نیست، بلكه از بین بردن طبیعت (بخش زیادی از جنگلهای آمازون كه به عنوان اصلیترین ریههای زمین مشهور است در این كشور واقع شده و مؤلف با مشاهداتش به خواننده نشان میدهد كه چگونه برای رسیدن به استانداردهای فیفا در زمینه میزبانی، جنگلها نابود شد تا ورزشگاه و فرودگاه و سایر ملزومات تاسیس شود) و نابودی زیستبومهای مختلف و محو كردن خرده فرهنگها به بهانه برگزاری جامجهانی از دیگر دستاوردهایی است كه این جشنواره توپ و مستطیل سبز با خود به ارمغان میآورد. اساسا از بین بردن خردهفرهنگها اتفاقی است كه نئولیبرالیسم با خود همراه میكند و استانداردهای فیفا در ماجرای جامجهانی چیزی جز پروژه یكسانسازی نیست.
وقتی نویسنده از ورزشگاهی به نام «ماراكانا» سخن میگوید حتی خوانندهای كه این ورزشگاه را از نزدیك ندیده باشد هم بابت تخریب و نوسازی آن افسوس میخورد؛ چون باید به استانداردهای فیفا نزدیك شود و این مساوی است با تخریب خاطرهجمعی بسیاری از شهروندان برزیلی از یك بنای ملی!
نوشتن درباره این كتاب نه كار راحتی است و نه در یك مطلب میتوان حق آن را ادا كرد، بلكه میتوان توصیه كرد این كتاب را در اولویتهای اول مطالعه خود قرار دهید تا متوجه شویم كه پدیدهها به همان سادگی كه ما فكر میكنیم نیستند و در پس هر رویدادی چه سلسله برنامههایی جریان دارد. نثر روان و ترجمه خوب كتاب هر خوانندهای را ولو بدون علاقه به فوتبال و اقتصاد با خود همراه میكند. ریتم كتاب اجازه نفس كشیدن به خواننده نمیدهد و او را با هیولایی به نام جامجهانی آشنا میكند.
«رقص برزیل با شیطان» میتواند نگاه شما را به فوتبال عوض كند، بعید است شما را از فوتبال متنفر كند، بلكه نگاهتان را وسعت میبخشد.
شاید با خودتان بگویید این چه كتابی است به ما معرفی كردهاید؟ ولی در این كتاب قرار نیست درباره فوتبال و مستطیل سبز و توپ چهلتكه حرف بزنیم. قرار نیست از ستارههای فوتبال و هنرهای نمایشی بازیكنان فوتبال در زمین سبز چیزی بنویسیم. مطمئن باشید از پا عوضكردنهای كریستیانو رونالدو و ضربات دقیق لیونل مسی در این كتاب خبری نیست. بلكه نویسنده دست خواننده را گرفته و با خود به زیرپوست جامجهانی برده است. رویدادی كه بیشترین مخاطب تلویزیونی را در سراسر جهان دارد و فینال آن توجه بخش اعظمی از كره زمین را به پاهای 22 بازیكن جلب میكند. رویدادی كه همه نگاهشان به ساقهای چهرههای مطرح فوتبال جهان است و توجهی به مردم شهرهای كشور میزبان و خردهفرهنگهایی كه توسط آن از بین میرود ندارد. فقری كه پس از جامجهانی برای شهروندان باقی میماند و دیگر هیچ رسانهای سراغ كشور میزبان نمیرود كه چگونه در خرخره در قرض فرو رفته و بار سنگین میزبانی این رویداد روی دوش شهروندان آن كشور تا سالها سنگینی میكند.
در این كتاب نقل قولی از «روماریو» بازیكن خاطرهانگیز شماره یازده برزیل در جامهای جهانی ۹۸ و ۹۴ آمده كه میگوید: «جایی كه مدرسه خوبی وجود ندارد، بیمارستان خوبی وجود ندارد، چطور میشود جامجهانی وجود داشته باشد؟» این جمله و جملات بسیاری در این كتاب تاكید میكند كه برزیل در یك رقابت سیاسی میزبانی جامجهانی را پیشنهاد داد و پذیرفته شد و حالا به عنوان شهروند خوب جامعه جهانی باید هزینههای این رفتار را نیز بپردازد، اما سؤال اینجاست؛ این هزینه از جیب چه كسانی تامین میشود؟
در این كتاب مؤلف به دقت نشان میدهد فقط ركود اقتصادی ثمره و دستاورد برگزاری جامجهانی برای كشور میزبان نیست، بلكه از بین بردن طبیعت (بخش زیادی از جنگلهای آمازون كه به عنوان اصلیترین ریههای زمین مشهور است در این كشور واقع شده و مؤلف با مشاهداتش به خواننده نشان میدهد كه چگونه برای رسیدن به استانداردهای فیفا در زمینه میزبانی، جنگلها نابود شد تا ورزشگاه و فرودگاه و سایر ملزومات تاسیس شود) و نابودی زیستبومهای مختلف و محو كردن خرده فرهنگها به بهانه برگزاری جامجهانی از دیگر دستاوردهایی است كه این جشنواره توپ و مستطیل سبز با خود به ارمغان میآورد. اساسا از بین بردن خردهفرهنگها اتفاقی است كه نئولیبرالیسم با خود همراه میكند و استانداردهای فیفا در ماجرای جامجهانی چیزی جز پروژه یكسانسازی نیست.
وقتی نویسنده از ورزشگاهی به نام «ماراكانا» سخن میگوید حتی خوانندهای كه این ورزشگاه را از نزدیك ندیده باشد هم بابت تخریب و نوسازی آن افسوس میخورد؛ چون باید به استانداردهای فیفا نزدیك شود و این مساوی است با تخریب خاطرهجمعی بسیاری از شهروندان برزیلی از یك بنای ملی!
نوشتن درباره این كتاب نه كار راحتی است و نه در یك مطلب میتوان حق آن را ادا كرد، بلكه میتوان توصیه كرد این كتاب را در اولویتهای اول مطالعه خود قرار دهید تا متوجه شویم كه پدیدهها به همان سادگی كه ما فكر میكنیم نیستند و در پس هر رویدادی چه سلسله برنامههایی جریان دارد. نثر روان و ترجمه خوب كتاب هر خوانندهای را ولو بدون علاقه به فوتبال و اقتصاد با خود همراه میكند. ریتم كتاب اجازه نفس كشیدن به خواننده نمیدهد و او را با هیولایی به نام جامجهانی آشنا میكند.
«رقص برزیل با شیطان» میتواند نگاه شما را به فوتبال عوض كند، بعید است شما را از فوتبال متنفر كند، بلكه نگاهتان را وسعت میبخشد.
تیتر خبرها
-
7 درس برای راهیان قدس
-
کلمهها پا به توپ میشوند
-
دور زدن تحریمها بیخگوش آمریکا
-
ما آب نِداریم
-
یك گلچین متفاوت
-
دوباره بهشت
-
همهچیز درباره شرایط جدید پیشفروش اعتباری خودروها
-
دستگـاه ســونــوگرافی ساخت ایران شد
-
پشت پرده زنده شدن در غسالخانه
-
نقش قدرت بازدارندگی ایران
-
هشت پلك تا خورشید
-
درهای بهشت میگشودند
-
صد حیف ...