ما   آب  نِداریم

پای درد دل اهالی غیزانیه، منطقه نفتخیزی که حتی آب آشامیدنی هم ندارد

ما آب نِداریم

مرد خسته می‌زند، آرام اما رو به روی دوربین مستندسازان قرارگاه امام رضا (ع) ایستاده، دستی به سر و رویش می‌کشد و سعی می‌کند در همان چند ثانیه که تنها فرصتش از همه کمبودهای محل زندگی‌ است روبه‌روی دوربین مستندساز قرارگاه اصل مطلب را ادا کند. همین کار را هم می‌کند؛ با لهجه گرم جنوبی‌اش می‌گوید: «نه آب داریم، نه جاده آسفالت، نه مدرسه و نه مسجد. من می‌خوام ببینم این همه نفت، این همه نفت اینجاس یعنی نباید یکی از ما در حفاری کار کنه؟ مگه ما ایرانی نیستیم؟!» مرد اهل غیزانیه اهواز است؛ بخشی در 30کیلومتری اهواز که حالا به‌واسطه اعتراض‌شان به نبود آب بیشتر به چشم آمده و بالاخره راهی به رسانه‌ها هم یافته‌اند. منطقه‌ای که 700 حلقه چاه نفت آن را دوره کرده است و خبرگزاری‌ها چند سال پیش نوشته بودند که تنها از همین منطقه روزانه تا دو میلیون بشکه نفت استخراج می‌شود، تناقض تلخی است، این‌که جا به جای منطقه زندگی‌تان محل عبور لوله‌های نفت و گاز باشد و یکی از آنها حتی نصیب شما نشود. غیزانیه نه آب دارد، نه گاز، نه‌آنتن‌دهی مناسب برای تلفن و اینترنت و نه حتی یک جاده آسفالت معمولی. اما روزانه تا دو میلیون بشکه نفت تولید می‌کند، سهم کار اهالی منطقه از این همه تولید هم یک صفرِ مطلقِ تلخ است. مرد صبور اهل غیزانیه با تک سرفه کوتاهی صدایش را صاف می‌کند و انگار که فکر کند در محضر دوربین کمی تند رفته است لحنش را مهربان‌تر می‌کند: «ما وهابی نیستیم! ما مطالبه گاز هم نِداریم، مطالبه جاده و مدرسه هم نِداریم، ما آب نِداریم».

آب کف مطالبه 40هزار  نفر از مردم بخش غیزانیه است؛ مطالبه‌ای که با صبر پیش از این هم به گوش مسؤولان رسانده‌اند، اما چند روز پیش تعدادی‌شان به جاده زدند و راه بستند.  این اعتراض دور از انتظار هم نبود، هر چند خودشان هم می‌گویند نباید این اعتراض به نظام تلقی شود. تجمع غیرقانونی بود، این نکته برای همان‌هایی هم که در جاده بودند روشن است اما حتی فرمانده انتظامی شهرستان اهواز  هم معتقد است: «بی‌توجهی مسؤولان امر به مردم بخش غیزانیه در خصوص تأمین آب شرب» باعث تجمع غیرقانونی اهالی این بخش شده. سرهنگ محسن دالوند گفته: «اعتراض مردم به تأمین نشدن آب شربشان یک مطالبه قانونی است، اما باید در مجرای قانونی انجام شود.»
سرهنگ خسروی، مدیر مرکز اطلاع رسانی ناجا هم به جام جم می‌گوید نیروی انتظامی یک پلیس مردمی است که سمت مردم ایستاده است. او به کم کاری برخی از دستگاه‌ها در احقاق حقوق مردم اشاره می‌کند و می‌گوید: « مردم مطالبه دارند و مطالبه‌شان هم به حق است و وظیفه همه دستگاه‌ها از جمله نیروی انتظامی هم این است که پیگیر مطالبه مردم باشند و آنها را به سرانجام برسانند. کم‌کاری برخی از دستگاه‌ها در احقاق حق مردم نباید مانعی برای رسیدن به مطالبه آنها شود. اما اگر ما قرار است درباره یک موضوعی مطالبه‌گری کنیم باید از مجراهای قانونی آن صورت بگیرد، تجمع غیرقانونی که باعث کسب بسیاری از همین مردم شود یا بستن جاده‌ای که ممکن است بیماری در آن حضور داشته باشد راه درستی نیست چرا که نه تنها مطالبه این افراد مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد بلکه باعث تضییع حقوق دیگران هم می‌شود.»    
غیزانیه، سیراب وعده‌ها
مشکل آب آشامیدنی غیزانیه از امروز نیست. مدت‌هاست که مطرح است و تنها از دولتی به دولت دیگر می‌رسد. بخشی در حاشیه اهواز که نصیبش از این همجواری تنها محرومیت است. هر چند این بخش نه‌تنها استثنا نبوده  که  تنها یکی از نمونه‌های توسعه نامتوازن و تبعیض است.
غیزانیه سال‌هاست که از بی‌آبی رنج می‌برد و پس از درخواست‌های فراوان ، شرکت نفت -که به گفته اهالی خودش یکی از مسببان مستقیم مشکلات و مهاجرت‌های روستاییان این منطقه است- تنها متعهد شده که تنها چند تانکر آب برای مردم بفرستد!  اما تا دلتان بخواهد وعده وجود دارد. آخرینش از همین دی‌ماه گذشته که خبرگزاری شانا -شبکه اطلاع‌رسانی نفت و انرژی- با تیتر درشتی نوشته است؛ «نفت 120 میلیارد ریال برای تامین آب آشامیدنی غیزانیه هزینه می‌کند».
گوش اهالی اما از این همه وعده پر است، چیزی که خالی است دبه‌های آبی است که ردیف شده روبه‌روی تانکری که هر دو هفته یکبار  به این بخش می‌آید.
قبل‌تر هم وعده‌هایی داده شده بود. دی 95 گفته‌اند تا پایان سال طرح آبرسانی به غیزانیه اجرا می‌شود، اما نشد. بهار 98 مردم اعتراض کردند و وعده گرفتند تا اول آبان آب وصل می‌شود، ولی 24مهر، استاندار وعده پنج ماه بعد را می‌دهد. امروز یک ماه از آن موعد هم گذشته است و استاندار گفته افزایش قیمت‌ها و «مسائل ارزی» مانع پیشرفت کار شده است!
زیستن در یک کاریکاتور
همین اسفند گذشته خبری روی خروجی خبرگزاری فارس قرار گرفت همراه با عکسی الصاق شده به آن،  در عکس چند مرد شناسنامه به دست در صف شرکت در انتخابات ایستاده‌اند و پیش پای هر کدامشان یک دبه خالی آب است که سفیدی‌اش بدجور توی چشم می‌زند. فارس تیتر زده است؛ « حضور پای صندوق‌های رای با دبه آب + تصاویر» در متن خبر هم از این کار به عنوان «ابتکاری جالب» یاد شده است. این یعنی یک اعتراض مسالمت‌آمیز به بدیهی‌ترین حق ساکنین این منطقه، حقی که اسماعیل معنوی مستندساز اهل اهواز از آن تعبیر عجیب و جالبی دارد؛ «زندگی در یک کاریکاتور». او هم به تلخی می‌گوید:‌«این ماجرا هم چند روزی هست و بعد مثل خیلی از موارد دیگر فراموش می‌شود. چیزی که می‌ماند همان مشکلات است با همان وضعیت. انگار ما در یک کاریکاتور عجیب گیر افتادیم.» ماجراهای پیش آمده در چند روز اخیر غیزانیه برای روزنامه‌نگاران خبر است اما برای اهالی آن بخش یک روند معمولی از یک روز زندگی. اسماعیل معنوی می‌گوید: «به نسبت ظرفیت‌های استان، به آن توجهی نمی‌شود و این محدود به دولت خاصی نمی‌شود و این بی‌توجهی از قبل هم وجود داشته است.» او معتقد است باید فراتر از آمارها و وعده‌ها رفت و پای حرف ساکنان صبور این منطقه نشست، ساکنانی که همین حالا هم از نگاه تعداد شهدای مدافع حرم رکورددار است. ساکنانی که آسفالت یک جاده معمولی می‌تواند ماه‌ها آنها را خوشحال کند. این مستندساز می‌گوید: «مردم اینجا نیازی به ترحم ندارند، غصه ماجرا این است که همه این موارد باعث شکل گرفتن یک کلیشه درباره مردم این منطقه می‌شود و همان چند نفری هم که دلسوزند و قصد سرمایه‌گذاری در این منطقه را داشتند فراری می‌شوند.»
 اسماعیل معنوی می‌گوید: «همین حالا اگر نام این مناطق را در اینترنت جست‌وجو کنید فقط خبر از جرم و جنایت و ناامنی است در حالی که این‌طور نیست و  این مردم فقط و فقط مطالبه‌شان حق بدیهی هر انسانی است.» حرف‌های او را به شکلی دیگر می‌توان از زبان عبدا...، دکه‌دار غیزانیه هم شنید.
او هم با لهجه غلیظ و شیرین عربی‌اش می‌گوید: «حق ما نیست آب بخواهیم؟ به خدا ما همین حالا هم اگر جنگ شود صف اول با اسلحه ایستادیم، گرد و غبارش را می‌خوریم، بوی سمی نفت و گازش و بیماری و همه اینها را هم تحمل کردیم ولی آب نداریم.» یکی دیگر از کسبه این منطقه هم می‌گوید: « ما چند سال است اعتراض می‌کنیم. جلوی استانداری رفتیم و آنقدر برای استاندار کم‌اهمیت بودیم که حتی نیامد حرف ما را بداند. بخشداری از سال‌ها قبل فقط قول می‌دهد و می‌گوید یک ماه دیگر درست می‌شود اما نمی‌دانند که با همین یک‌ماه یک‌ماه ما در حال مردن و جان کندن هستیم.»
آب تنها مشکل منطقه نیست
درست که حالا موضوع آب آشامیدنی بحث اول مردم این منطقه است اما آنها مشکلات دیگری هم دارند. به عنوان مثال این بخش تا سال ۹۴ با ۲۰ مدرسه کانکسی رتبه اول را در
خوزستان داشت.  وضعیت بهداشت هم  در غیزانیه به‌هیچ‌وجه مناسب نیست به طوری که اختصاص یک دستگاه آمبولانس به مردم این منطقه به عنوان یکی از اصلی‌ترین اخبار مربوط به خدمات بهداشتی دولت به شمار می‌رفته و  کمبود شدید امکانات ابتدایی بهداشتی از جمله خانه‌های بهداشت مورد اعتراف خود مسؤولان
هم است.

روزهای دشوار در راه
ماجرای غیزانیه بار  دیگر مبحث مدیریت منابع آب در ایران را به چشم آورد. موضوعی که حالا چندسالی است در جای جای این سرزمین رخ می‌دهد. از اتفاقات مشابه در اصفهان و یزد گرفته تا مشکلاتی که همواره در سیستان و بلوچستان بوده است. مباحثی که شاید یک سمت و سویش به دیپلماسی آب و حقابه ندادن کشورهای مجاور مربوط شود اما سمت مهم دیگرش به واسطه سال‌ها اجرای سیاست‌های اشتباه در حوزه مدیریت منابع آبی ایران بوده است. این موضوع آنقدر مهم بود که همین چند روز پیش موضوع گزارش مفصلی از سوی مرکز پژوهش‌های مجلس هم قرار گرفت. در این گزارش  عنوان شده که «ایران در حال حرکت به یک بحران زیست محیطی چند‌جانبه است». گزارشی که درباره رخ دادن «تنش‌های اجتماعی» گسترده درصورت ادامه روند تخریب محیط زیست در ایران هشدار داده است. در این گزارش با بررسی تمام اسناد بالادستی و قوانین بسیار در حوزه مدیریت آب به این نتیجه رسیده است که «یکی از ‌دلایل وضعیت نابسامان منابع آب زیرزمینی در مناطق مختلف کشور تصویب برخی از همین قوانین است».