بررسی پرونده اختلاف های مادرشوهر و عروسهایی که رنگ خون گرفت
پرونده عروسهای قاتل
دعوای بین عروس و مادرشوهر از آن دست جنجالهایی است که از قدیم وجود داشته است و البته هنوز هم شاهد آن هستیم. هم برخی عروسها دل پری از مادرشوهرهایشان دارند، هم بعضی مادرشوهرها چشم دیدن عروسشان را ندارند. اغلب اوقات کشمکشهای میان مادرشوهرها و عروسها در حد جدال لفظی و تکهپرانی علنی یا مخفی باقی میماند و در همان حد هم تمام میشود، اما گاهی اوقات این رابطه شکل بسیار خشنتری به خود میگیرد و برخی عروسها در مواجهه با رفتارهای مادرشوهرشان، عنان و تحمل از کف میدهند و در تصمیمی از پیش تعیین شده یا حتی ناگهانی، اقدام به قتل مادرشوهر خود میکنند.
مادرشوهر قربانی رابطه شیطانی
در ماجرای دیگری از پروندههای مادرشوهرکشی، این بار هم یک زن 65 ساله به دست عروس خود به قتل رسید. ماجرا در سال 89 با ناپدید شدن پیرزن در قزوین آغاز شد و کارآگاهان در خلال تحقیقات خود به عروس این زن ظنین شدند و از او بازجویی کردند. عروس جوان به سبک و سیاق بسیاری از مجرمان و قاتلان، ابتدا از در انکار وارد شد و گفت هیچ خبری از مادرشوهرش ندارد، اما وقتی متوجه شد پلیس به رابطه شیطانی او با مرد دیگری پی برده است، لب به اعتراف
گشود و به جنایت اعتراف کرد و گفت مدتی با مردی رابطه پنهانی داشته است. یک روز که آن مرد به خانهاش آمده بود، مادرشوهرش متوجه رابطه او با مرد غریبه میشود. زن جوان که بهشدت ترسیده بود، با همکاری مرد غریبه، پیرزن را ابتدا به بیرون ازخانه کشاند و پس از بردن او به یک منطقه بیابانی در منطقه مرزداران، پیرزن را خفه کردند و سپس جسدش را داخل چاه انداختند.
تصمیم خونین کبری
یکی از معروفترین پروندهها در این باره، قتل مادرشوهر توسط کبری عروس اوست. آن زمان، رسانهها به او لقب عروس سیاه بخت را دادند که خیلی هم بیراه نبود. پرونده او، یکی از کشدارترین و جنجالیترین پروندههای قتل بود که خوانندههای زیادی هم ماجرا را دنبال میکردند تا بدانند تازه عروس قاتل اعدام میشود یا نه. کبری درست زمانی مرتکب قتل شد که فقط 19 سالش بود. او دختر یک خانواده فقیر بود و وقتی شوهرش به خواستگاریاش آمد که با او اختلاف سنی بسیار زیادی داشت. بهخاطر همین اختلاف سن، پدر و مادرش با این ازدواج مخالف بودند، اما کبری با وجود مخالفتها، بهدلیل مشکلاتی که خانوادهاش با آنها مواجه بود، تن به این ازدواج داد تا باری از دوش آنها بردارد. کبری خود را برای زندگی مشترک آماده کرده بود، اما سرنوشت، تقدیر دیگری برایش رقم زده بود. یکشنبه پنجم آبان ماه 79، وقتی کبری به خانه مادرشوهر 75سالهاش رفت، با یکدیگر درگیری لفظی پیدا کردند. در میان درگیری، کبری با چاقو چند ضربه به پیرزن زد که باعث مرگ او شد. با فاش شدن این جنایت، کبری دستگیر و به زندان رفت. طی این مدت، کبری بارها به درخواست اولیای دم پای چوبه دار رفت، اما هربار موفق شد مهلت بگیرد. این کشمکشها 13 سال طول کشید و در نهایت پس از 13 سال و با پرداخت دیه از زندان آزاد شد.
جنایت به بهانه دخالت
در پروندهای دیگر، کشف جسد پتوپیچ شدهای در 28 اسفند 92، پلیس را با یک معمای جنایی دیگر روبهرو کرد. جسد متعلق به زن 74 سالهای بود که فرزندانش دو روز قبل از کشف جنازهاش، پلیس را در جریان گم شدنش قرار داده بودند. پلیس تحقیق از اولیای دم را آغاز و در ادامه متوجه وجود اختلافات عمیق میان مقتول و عروسش شد. عروس جوان در همان بازجوییهای ابتدایی به قتل مادرشوهرش اعتراف کرد و گفت: من و شوهرم چون در یک واحد زندگی میکردیم، مادرشوهرم دائم در زندگیمان دخالت میکرد. برای همین از شوهرم خواستم خانه دیگری اجاره کند. شوهرم قبول کرد و به جای دیگری رفتیم، اما روز حادثه مادرشوهرم آمد و گفت اجازه نمیدهد خانه را اجاره بدهیم. در خانه درگیر شدیم و با میله آهنی ضربهای به سر او زدم. سپس با وکیلی که یک سال صیغهاش بودم تماس گرفتم و از او خواستم در نابودی جسد مادرشوهرم کمکم کند. وقتی آمد میخواست به پلیس زنگ بزند که مانعش شدم. سپس با کمک چند کارگر جسد مادرشوهرم را در وانت گذاشتیم و همان وکیل جسد را با کمک کارگران به دماوند برد و آنجا انداخت. با ثبت اعترافات متهم و همدست او، عروس جنایتکار به قصاص نفس و همدستش به جرم اختفای جسد به تحمل حبس محکوم شد. زمانی که عروس قاتل پای چوبهدار رفت، اولیای دم به خاطر رضای خدا او را بخشیدند.
جای خالی آموزش در ازدواج
دکتر عزیزالله تاجیک الماسی / روانشناس
بحث روابط میان مادرشوهر و عروس یک جریان فرهنگی است که هرگز و بهطور اصولی به دختران و پسرانی که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، آموزش داده نشده است و پس از ازدواج طبق روال خودشان پیش میروند. همین مساله باعث شکلگیری اختلافات بین اعضای خانواده اعم از عروس و داماد و دختر و پسر شده و کار به جایی میرسد که وقوع حوادث بزرگتری مانند قتل را رقم میزند. این بحران نیز به این برمیگردد که ارزشهای فرهنگی هرگز به مردم آموزش داده نشده است. یعنی در آموزشها همیشه باید به این نکته توجه داشت که افراد چه اختلاف داشته باشند و چه نداشته باشند، پیش از اقدام به ازدواج باید به مشاور مراجعه کنند. در روند مشاوره، تواناییهای روانی افراد توسط تستهای مختلف سنجیده شده و در خلال آن، مسائل شخصیتی و میزان درک آنان از امور آشکار میشود. پس از انجام این تستها مشاور میتواند اعلام کند دو فردی که تصمیم گرفتهاند با هم ازدواج کنند، آیا با یکدیگر و همچنین با اعضای خانواده همدیگر سازگاری دارند یا خیر. در واقع کار مشاور این است که آیتمهای روانی و مکانیسمهای دفاعی را که در افراد وجود دارد، شناسایی کرده و اقدام به رفع آنها کرده تا میزان فشارهای خانوادگی، مشکلات تربیتی فرزندان، طلاق و همچنین اختلافات عروس و مادرشوهر کاهش پیدا کند. بحث بعدی، موضوع خود متمایزسازی است که برخی افراد آن را مطرح کردهاند؛ یعنی دختر و پسری که پس از ازدواج هنوز احساس استقلال نمیکنند و نمیتوانند خود را از خواستههای پدر و مادرشان جدا کنند، نسبت به سایر افراد بیشتر دچار مشکل میشوند، زیرا سطح تصمیمگیری را به خانوادهها ارجاع میدهند و همین مساله آنان را با بحران مواجه میکند. موضوع دیگر این است که بهدلیل مشکلات و مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی که در حال حاضر دامنگیر افراد شده است، امکان اینکه برخی از مادرشوهرها و عروسها با هم زندگی کنند، وجود ندارد، وگرنه اگر روابط صحیح ارتباطی میان آنان برقرار باشد، چه اشکالی دارد هردو با هم زندگی کنند. بنابراین نمیتوان ادعا کرد که تنها مسائل فرهنگی باعث پدیدآمدن مشکل میان برخی عروسها و مادرشوهرها شده است، وجود برخی مشکلات شخصیتی، رفتاری و اندیشهای هم باعث میشود تا یک ارتباط صحیح شکل نگیرد.
نقش مهم مردان در جلوگیری از قتل
دکتر آرش حقیقتفرد / جرمشناس
قتلهای تحت عنوان مادرشوهرکشی توسط عروس، از آن قتلهایی است که نمیتوان آن را از دسته قتلهای خانوادگی جدا کرد. این نوع قتلها هم جنبه روانی دارد، اما باید آن را به دو دسته مشخص تفکیک کرد؛ یکسری عوامل مربوط به ویژگیهای روانی فرد مرتکب است؛ مانند ابتلا به برخی بیماریهای روانی که در آن فرد قدرت تحریک پذیری بالایی دارد یا قادر به کنترل خشم خود در مواقع بروز عصبانیت نیست.
دسته دوم شامل عوامل بیرونی است، یعنی محرکهای رفتاری مانند یک حرکت تحریکآمیز مادرشوهر یا بستگان نزدیک دیگر که موجب ایجاد و افزایش حساسیت در روابط میان عروس و مادرشوهر شده و قتل را رقم میزند.
آمار این نوع قتلها چشمگیر است و این طور نیست که به ندرت رخ دهد، اما نسبت به همسرکشی آمار آن کمتر است. بنابراین آمار این پروندهها بالاست و برخی موارد آن نیز بسیار معروف میشود. سوال مهم در مورد این نوع قتلها و پروندهها این است که چرا درک این مساله برای ما نسبت به کشورهای دیگر بیشتر است؟ علت را باید در حساسیتها و تنشها جستوجو کرد؛ یعنی نقشهای سنتی و مدرن برای خانواده بهدرستی تعریف نشده است. خانواده از آن قالب سنتی خود خارج شده، اما قالب مدرن هم نگرفته و آنچه که به شکل آن درآمده، چیزی حد وسط است.همین مساله باعث شده تا میزان تنشها و تحریکات روانی افزایش پیدا کند و کار تحت تاثیر عوامل روانی به جایی برسد که نباید به آن ختم شود.
بحث مهم دیگر در خصوص این نوع قتلها عدم مدیریت صحیح روابط است. یعنی اگر مرد قادر به مدیریت روابط میان مادرشوهر وعروس باشد و تنشزدایی بهطور مرتب انجام شود، اختلافی باقی نمیماند که منجر به قتل شود، اما وقتی تنشها و اختلافات مرتفع نشده و کهنه میشود، درصد وقوع قتل نیز افزایش پیدا میکند که خیلی طبیعی است. در حالی که به گفته جرمشناسان، این قتلها که به آن قتلهای صد در صد قابل پیشگیری یا بیهوده گفته میشود، قتلهایی است که بهراحتی میتوان جلوی وقوع آن را گرفت. مدیریت آن نیز توسط مرد یا شوهر باید انجام شود تا بتواند از وقوع یکسری حسادتها و مسائل دیگر جلوگیری کند. با اتخاذ این روشها توسط مردان، 90درصد از آمار این قتلها کاسته میشود.
در ماجرای دیگری از پروندههای مادرشوهرکشی، این بار هم یک زن 65 ساله به دست عروس خود به قتل رسید. ماجرا در سال 89 با ناپدید شدن پیرزن در قزوین آغاز شد و کارآگاهان در خلال تحقیقات خود به عروس این زن ظنین شدند و از او بازجویی کردند. عروس جوان به سبک و سیاق بسیاری از مجرمان و قاتلان، ابتدا از در انکار وارد شد و گفت هیچ خبری از مادرشوهرش ندارد، اما وقتی متوجه شد پلیس به رابطه شیطانی او با مرد دیگری پی برده است، لب به اعتراف
گشود و به جنایت اعتراف کرد و گفت مدتی با مردی رابطه پنهانی داشته است. یک روز که آن مرد به خانهاش آمده بود، مادرشوهرش متوجه رابطه او با مرد غریبه میشود. زن جوان که بهشدت ترسیده بود، با همکاری مرد غریبه، پیرزن را ابتدا به بیرون ازخانه کشاند و پس از بردن او به یک منطقه بیابانی در منطقه مرزداران، پیرزن را خفه کردند و سپس جسدش را داخل چاه انداختند.
تصمیم خونین کبری
یکی از معروفترین پروندهها در این باره، قتل مادرشوهر توسط کبری عروس اوست. آن زمان، رسانهها به او لقب عروس سیاه بخت را دادند که خیلی هم بیراه نبود. پرونده او، یکی از کشدارترین و جنجالیترین پروندههای قتل بود که خوانندههای زیادی هم ماجرا را دنبال میکردند تا بدانند تازه عروس قاتل اعدام میشود یا نه. کبری درست زمانی مرتکب قتل شد که فقط 19 سالش بود. او دختر یک خانواده فقیر بود و وقتی شوهرش به خواستگاریاش آمد که با او اختلاف سنی بسیار زیادی داشت. بهخاطر همین اختلاف سن، پدر و مادرش با این ازدواج مخالف بودند، اما کبری با وجود مخالفتها، بهدلیل مشکلاتی که خانوادهاش با آنها مواجه بود، تن به این ازدواج داد تا باری از دوش آنها بردارد. کبری خود را برای زندگی مشترک آماده کرده بود، اما سرنوشت، تقدیر دیگری برایش رقم زده بود. یکشنبه پنجم آبان ماه 79، وقتی کبری به خانه مادرشوهر 75سالهاش رفت، با یکدیگر درگیری لفظی پیدا کردند. در میان درگیری، کبری با چاقو چند ضربه به پیرزن زد که باعث مرگ او شد. با فاش شدن این جنایت، کبری دستگیر و به زندان رفت. طی این مدت، کبری بارها به درخواست اولیای دم پای چوبه دار رفت، اما هربار موفق شد مهلت بگیرد. این کشمکشها 13 سال طول کشید و در نهایت پس از 13 سال و با پرداخت دیه از زندان آزاد شد.
جنایت به بهانه دخالت
در پروندهای دیگر، کشف جسد پتوپیچ شدهای در 28 اسفند 92، پلیس را با یک معمای جنایی دیگر روبهرو کرد. جسد متعلق به زن 74 سالهای بود که فرزندانش دو روز قبل از کشف جنازهاش، پلیس را در جریان گم شدنش قرار داده بودند. پلیس تحقیق از اولیای دم را آغاز و در ادامه متوجه وجود اختلافات عمیق میان مقتول و عروسش شد. عروس جوان در همان بازجوییهای ابتدایی به قتل مادرشوهرش اعتراف کرد و گفت: من و شوهرم چون در یک واحد زندگی میکردیم، مادرشوهرم دائم در زندگیمان دخالت میکرد. برای همین از شوهرم خواستم خانه دیگری اجاره کند. شوهرم قبول کرد و به جای دیگری رفتیم، اما روز حادثه مادرشوهرم آمد و گفت اجازه نمیدهد خانه را اجاره بدهیم. در خانه درگیر شدیم و با میله آهنی ضربهای به سر او زدم. سپس با وکیلی که یک سال صیغهاش بودم تماس گرفتم و از او خواستم در نابودی جسد مادرشوهرم کمکم کند. وقتی آمد میخواست به پلیس زنگ بزند که مانعش شدم. سپس با کمک چند کارگر جسد مادرشوهرم را در وانت گذاشتیم و همان وکیل جسد را با کمک کارگران به دماوند برد و آنجا انداخت. با ثبت اعترافات متهم و همدست او، عروس جنایتکار به قصاص نفس و همدستش به جرم اختفای جسد به تحمل حبس محکوم شد. زمانی که عروس قاتل پای چوبهدار رفت، اولیای دم به خاطر رضای خدا او را بخشیدند.
جای خالی آموزش در ازدواج
دکتر عزیزالله تاجیک الماسی / روانشناس
بحث روابط میان مادرشوهر و عروس یک جریان فرهنگی است که هرگز و بهطور اصولی به دختران و پسرانی که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، آموزش داده نشده است و پس از ازدواج طبق روال خودشان پیش میروند. همین مساله باعث شکلگیری اختلافات بین اعضای خانواده اعم از عروس و داماد و دختر و پسر شده و کار به جایی میرسد که وقوع حوادث بزرگتری مانند قتل را رقم میزند. این بحران نیز به این برمیگردد که ارزشهای فرهنگی هرگز به مردم آموزش داده نشده است. یعنی در آموزشها همیشه باید به این نکته توجه داشت که افراد چه اختلاف داشته باشند و چه نداشته باشند، پیش از اقدام به ازدواج باید به مشاور مراجعه کنند. در روند مشاوره، تواناییهای روانی افراد توسط تستهای مختلف سنجیده شده و در خلال آن، مسائل شخصیتی و میزان درک آنان از امور آشکار میشود. پس از انجام این تستها مشاور میتواند اعلام کند دو فردی که تصمیم گرفتهاند با هم ازدواج کنند، آیا با یکدیگر و همچنین با اعضای خانواده همدیگر سازگاری دارند یا خیر. در واقع کار مشاور این است که آیتمهای روانی و مکانیسمهای دفاعی را که در افراد وجود دارد، شناسایی کرده و اقدام به رفع آنها کرده تا میزان فشارهای خانوادگی، مشکلات تربیتی فرزندان، طلاق و همچنین اختلافات عروس و مادرشوهر کاهش پیدا کند. بحث بعدی، موضوع خود متمایزسازی است که برخی افراد آن را مطرح کردهاند؛ یعنی دختر و پسری که پس از ازدواج هنوز احساس استقلال نمیکنند و نمیتوانند خود را از خواستههای پدر و مادرشان جدا کنند، نسبت به سایر افراد بیشتر دچار مشکل میشوند، زیرا سطح تصمیمگیری را به خانوادهها ارجاع میدهند و همین مساله آنان را با بحران مواجه میکند. موضوع دیگر این است که بهدلیل مشکلات و مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی که در حال حاضر دامنگیر افراد شده است، امکان اینکه برخی از مادرشوهرها و عروسها با هم زندگی کنند، وجود ندارد، وگرنه اگر روابط صحیح ارتباطی میان آنان برقرار باشد، چه اشکالی دارد هردو با هم زندگی کنند. بنابراین نمیتوان ادعا کرد که تنها مسائل فرهنگی باعث پدیدآمدن مشکل میان برخی عروسها و مادرشوهرها شده است، وجود برخی مشکلات شخصیتی، رفتاری و اندیشهای هم باعث میشود تا یک ارتباط صحیح شکل نگیرد.
نقش مهم مردان در جلوگیری از قتل
دکتر آرش حقیقتفرد / جرمشناس
قتلهای تحت عنوان مادرشوهرکشی توسط عروس، از آن قتلهایی است که نمیتوان آن را از دسته قتلهای خانوادگی جدا کرد. این نوع قتلها هم جنبه روانی دارد، اما باید آن را به دو دسته مشخص تفکیک کرد؛ یکسری عوامل مربوط به ویژگیهای روانی فرد مرتکب است؛ مانند ابتلا به برخی بیماریهای روانی که در آن فرد قدرت تحریک پذیری بالایی دارد یا قادر به کنترل خشم خود در مواقع بروز عصبانیت نیست.
دسته دوم شامل عوامل بیرونی است، یعنی محرکهای رفتاری مانند یک حرکت تحریکآمیز مادرشوهر یا بستگان نزدیک دیگر که موجب ایجاد و افزایش حساسیت در روابط میان عروس و مادرشوهر شده و قتل را رقم میزند.
آمار این نوع قتلها چشمگیر است و این طور نیست که به ندرت رخ دهد، اما نسبت به همسرکشی آمار آن کمتر است. بنابراین آمار این پروندهها بالاست و برخی موارد آن نیز بسیار معروف میشود. سوال مهم در مورد این نوع قتلها و پروندهها این است که چرا درک این مساله برای ما نسبت به کشورهای دیگر بیشتر است؟ علت را باید در حساسیتها و تنشها جستوجو کرد؛ یعنی نقشهای سنتی و مدرن برای خانواده بهدرستی تعریف نشده است. خانواده از آن قالب سنتی خود خارج شده، اما قالب مدرن هم نگرفته و آنچه که به شکل آن درآمده، چیزی حد وسط است.همین مساله باعث شده تا میزان تنشها و تحریکات روانی افزایش پیدا کند و کار تحت تاثیر عوامل روانی به جایی برسد که نباید به آن ختم شود.
بحث مهم دیگر در خصوص این نوع قتلها عدم مدیریت صحیح روابط است. یعنی اگر مرد قادر به مدیریت روابط میان مادرشوهر وعروس باشد و تنشزدایی بهطور مرتب انجام شود، اختلافی باقی نمیماند که منجر به قتل شود، اما وقتی تنشها و اختلافات مرتفع نشده و کهنه میشود، درصد وقوع قتل نیز افزایش پیدا میکند که خیلی طبیعی است. در حالی که به گفته جرمشناسان، این قتلها که به آن قتلهای صد در صد قابل پیشگیری یا بیهوده گفته میشود، قتلهایی است که بهراحتی میتوان جلوی وقوع آن را گرفت. مدیریت آن نیز توسط مرد یا شوهر باید انجام شود تا بتواند از وقوع یکسری حسادتها و مسائل دیگر جلوگیری کند. با اتخاذ این روشها توسط مردان، 90درصد از آمار این قتلها کاسته میشود.