گفتوگو با معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور به مناسبت هفته بهزیستی و تامین اجتماعی
ما خوبیم!
اگر همواره نیمه خالی لیوان پیش چشمت باشد و مصاحبهشونده فقط نیمه پر لیوان را ببیند و زبانش از بیان حتی یک نقطه ضعف در سازمان متبوعش قاصر باشد حتما کار سخت میشود. مصاحبه با حبیبا... مسعودیفرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی به واسطه همین تضاربآرا آسان نبود ولی به هرحال پر شد از چالشهایی که مسعودی میگفت چون قویاش میکنند، دوستشان دارد. با او درباره خیلی چیزها حرف زدیم ولی هدف تکتک سوالات، رساندن حرف مردم و درددلهایشان به شخص معاون، آن هم در روز بهزیستی بود که رسمی نانوشته میگوید روز، فقط روز تعریف و تمجیدکردن است.
خبر دارید بسیاری از افراد کم توان و نیازمند از بهزیستی ناامیدند؟
نمیدانم، چرا؟ کدام گروهها؟
تقریبا همه گروها، همه کسانی که به دفتر روزنامه زنگ میزنند( از معلول و زن سرپرست خانوار تا...) و میگویند بهزیستی یا توجهی به ما نکرده یا کارخاصی انجام نداده و در نتیجه از ما که رسانهای هستیم تقاضای کمک میکنند.
سازمان بهزیستی درحال راهاندازی سامانه دیدهبان (1482) است که ابتدا مردم تهران و سپس مردم سراسر کشور میتوانند هر مشکل، انتقاد یا پیشنهادی دارند (شکایت از مهدهای کودک، عدم دریافت یارانه و...) با آن در میان بگذارند. این سامانه پیامهای مردمی را به بخشهای مربوط ارجاع داده و پاسخ آن را میگیرد. این سامانه به ما کمک میکند تا مشکلات مردم را بهتر شناسایی و برای حل آنها بیشتر تلاش کنیم.
این سامانه کی راهاندازی میشود؟
در تهران که حدود دوهفته است راهاندازی شده و در شهرستانها تا روزهای آینده.
پس 1482 چرا اینقدر ناشناس است؟
در تهران سامانه درحال تست ارتقای کیفیت است و کارهای فنی که تمام شود اطلاعرسانی میشود.
البته از این قبیل سامانهها در دستگاههای دولتی کم نیست. امیدوارم 1482 مثل بقیه سامانههای تلفنی کماثر نباشد.
مطمئن باشید. ما تاکید کردهایم وقتی مردم با این سامانه تماس میگیرند بهزیستی حتما باید برای آن جوابی داشته باشد. در واقع سازمان میخواهد ازاین طریق فاصلهاش را با مراجعان و مددجویان کم کند.
این کمکردن فاصله خیلی مهم است چون الان فاصلهها بعضا زیاد است. در یکی از ادارات بهزیستی دیدم پرسنل تلفخانه هر تماسی را به هر اتاقی که وصل میکردند برگشت میخورد و آنها میگفتند تقریبا هر روز همینطور است و کمتر شخصی جواب مردم را میدهد!
شاید نتوان یک اداره را ملاک قضاوت قرار داد. من که به صورت کلی به موضوع نگاه میکنم و معتقدم همهجا اینطور نیست، اما معتقدم مشکلات همه مددجویان و مخاطبان بهزیستی باید در سریعترین زمان و نزدیکترین نقطه به محل زندگیشان حل شود. درباره نکتهای هم که شما گفتید معتقدم باید هر اداره گزارش عملکرد روزانه، هفتگی و ماهانه داشته باشد و تعداد تماسها و پاسخگوییها را مشخص کند تا آن وقت بتوانیم قضاوت کنیم.
در مورد این اداره خاص میدانم تلفخانه این موضوع را به مسوولان بالاتر گزارش داده ولی اثر نکرده.
برای رفع این قبیل مشکلات به غیر از ارتقای فرهنگ سازمانی راه دیگری به ذهنم نمیرسد. شاید هم لازم باشد تعداد خطوط تلفن و کارشناسان بیشتر شود که امیدوارم با سامانه 1482 این مشکلات برطرف شود.
بهزیستی نه سامانه کم دارد و نه خطوط تلفن و ساختمان. ما معتقدیم آنچه در بهزیستی کم است دلسوزی و مددکاری اجتماعی به معنی واقعی است.
نه این را قبول ندارم. اساس سازمان بهزیستی بر مددکاری اجتماعی است و واقعا درآن کار انجام میشود و مدیران و کارشناسان24 ساعته آمادهباشاند. همکاران ما نهتنها برحسب وظیفه بلکه به خاطر تکلیف کار میکنند. داریم کارشناسان و مددکارانی که وقتی مثلا درگیر یک پرونده کودکآزاری میشوند تا دو هفته سرپا نیستند و بهشدت درگیری عاطفی پیدا میکنند. در مداخلات مربوط به خودکشی و حوزه اعتیاد و... هم همینطوراست؛ البته شاید افرادی که شما میگویید در بهزیستی باشند ولی عمومیت ندارد.
فکر نمی کنید بهزیستی سازمانی است که همین به قول شما تعداد اندک هم نباید در آن باشد؟
قطعا همینطور است و آرمان ما میگوید همه مراجعان بهزیستی باید خدمات دریافت کنند، ولی درمطالعهای که وزارت کشور انجام داده بهزیستی دومین سازمان مورداعتماد مردم معرفی شده است.
به نظرم این مطالعات نمیتواند ملاک درستی برای قضاوت باشد.
این مطالعه را متخصصان علوماجتماعی انجام دادهاند که با ما هم رابطه خاصی نداشتهاند. هر نوع تشکیکی که پیرامون این مطالعات ایجاد میشود باید مستدل و مبتنی بر شواهد باشد. معتقدم بهزیستی در 40 سال گذشته روند روبهرشدی داشته گرچه معتقدم هنوز میتوانیم بهتر باشیم. این را فراموش نکنید که در خدمات بهزیستی عوامل مختلفی تاثیر دارند؛ مثلا چند سال قبل مستمری زنان سرپرست خانوار را به طورمتوسط چهار برابر افزایش دادیم اما یکباره به بحث تحریمها و گرانیها برخوردیم که باعث شد افزایش مستمریها در زندگی مددجویان کمرنگ باشد.
آقای دکتر! مطالبه مردم از بهزیستی همیشه توزیع پول نیست بلکه بیشتر اوقات یک دست یاریگر و دو گوش شنواست. نیازمندان زیادی هستند که بهزیستی، دست رد به سینهشان میزند.
چیزهایی که میگویید کلی است و مبتنی بر مطالعه نیست.
قطعا مطالعه نکردهام اما در حد و اندازه یک خبرنگار این مشکلات را دیدهام.
مصداقی بگویید.
نابینایانی را میشناسم که دنبال شغلاند ولی بهزیستی برایشان هیچ کاری نکرده.
معاونت توانبخشی سازمان البته باید دراینباره نظر بدهد. در حوزه اجتماعی که حیطه کاری من است کارهای زیادی انجام شده و اینطور نیست که ما فقط به توزیع پول فکر کنیم. مثلا وقتی کودکی به مراکز شبه خانواده میآید سلامت جسمی و روانی او به طور همزمان برای ما مهم است. سالها پیش درحوزه شبهخانواده 16 هزارکودک بیسرپرست و بدسرپرست تحت پوشش بودند اما اکنون در360 مرکز ده هزارکودک نگهداری میشوند. علت این است که سیاست بهزیستی به سمت فرزندخواندگی پیشرفته و اکنون سالی 1500 فرزندخواندگی در کشور اتفاق میافتد. یک زمانی گفته میشد بچههای بهزیستی لازم نیست درس بخوانند اما اکنون این بچهها تحصیلات عالیه دارند. درحوزه زنان سرپرستخانوار نیز کارهای خوبی انجام شده و چند طرح حمایتی برای این قشر داریم ازجمله طرح تامین مالی خرد که هدفش ارائه وامهای کمبهره به زنانی است که در قالب گروههای محلی کسب وکاری راه انداختهاند؛ البته تمرکز ما فقط بر ارائه وام نیست بلکه در حوزه حمایت از زنان بحثهایی همچون آمادهسازی شغلی، ارتباط موثر و بازاریابی را نیز آموزش میدهیم.
پس همه چیز روبهراه است؟
نه به طور کامل بلکه به اندازه مقدورات و وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشور تلاش کردهایم و میدانیم با وضع مطلوب فاصله داریم.
الان بهزیستی40 ساله است. خودتان میگویید در این چهار دهه هنوز به وضع مطلوب نرسیدهاید. چرا؟
بله، مسیر ما خیلی خوب بوده اما هنوز آنطور که دلمان میخواسته نشده. دلیل مهم این است که همزمان با افزایش نیازها داریم استاندارد خدمات را هم بالا میبریم. زمانی میگفتند حالا جایی باشد این بچه شب بخوابد یا اگرفلان بچه درس نخواند مهم نیست اما حالا شبمانی قاعده دارد و بچه ها حتما باید درس بخوانند. تعداد کلاسهای اوقات فراغت بچههای بهزیستی از کلاسهایی که بچه من درآن شرکت میکند بیشتر است.
یعنی بهزیستی مشکل ساختاری و تشکیلاتی ندارد!
مشکل هست ولی بهزیستی درحال اصلاح فرآیندهاست. مگر40 سال پیش اورژانس اجتماعی داشتیم؟ نداشتیم ولی الان این سامانه وجود دارد و حساسیت مردم و مسوولان نسبت به موضوعاتی همچون کودکآزاری را بالا برده. بهزیستی یکسری واژهها را هم وارد ادبیات جامعه کرده مثلا مهارتهای زندگی و رویکرد اجتماعمحور.
فکر نمیکنید اینها جزو وظایف بدیهی بهزیستی است؟ جهادکشاورزی که نباید درباره مهارتهای زندگی حرف بزند!
بله، منظورم این است بهزیستی پیشگام بوده. شما دائم به نیمه خالی لیوان نگاه میکنید.
کار خبرنگار دیدن نیمههای خالی است.
شما باید نیمه پر و خالی را با هم ببینید و منصف باشید. من با قاطعیت میتوانم بگویم اورژانس اجتماعی ایران در هیچیک از کشورهای مدیترانه و شمال آفریقا نظیر ندارد.
چون منصف هستم دستاوردهای مثبت بهزیستی را انکار نمیکنم اما نمیتوانم چشمم را روی این حقیقت ببندم که بهزیستی تابهحال در حوزه ساماندهی کودکان کار و خیابان خوب عمل نکرده یا هنوز نتوانسته مهدهایکودک را به مکانهایی امن تبدیل کند.
آسیبهای اجتماعی به دلایل مختلف ایجاد میشود و رسیدگی به آنها به همکاری بینبخشی نیاز دارد، ضمن اینکه با گذشت زمان ماهیت این آسیبها نیز تغییر میکند. سال84 اکثر کودکان کار، ایرانی بودند ولی به مرور کودکان خارجی هم اضافه شدند، بهطوریکه امروز 55 درصد آنها ایرانی نیستند که این رقم در تهران80 تا 85 درصد است. پس وقتی اینچنین است آییننامههای قبلی پاسخگو نیست و دستورالعملها باید تغییر کند. در بحث کودکان کار و خیابان 11 دستگاه ازجمله وزارت کشور، اداره اتباعخارجی، شهرداری، نیروی انتظامی و ... نقش دارند که همه باید به سهم خود ایفای نقش کنند.
بررسیهای بهزیستی نشان میدهد بخشی ازاین کودکان به ایران قاچاق میشوند و عملا برای کار به کشورمان میآیند. پس ورود غیرمجاز کودکان به کشور و انجاموظیفهنکردن اداره اتباع از چالشهای اصلی است که از حیطه وظایف بهزیستی خارج است.
درحوزه آسیبهای اجتماعی همیشه مشکل همین بوده، انجاموظیفهنکردن برخی متولیان. با این مشکل میخواهید چه کار کنید؟
ما با برخوردهای ضربتی و جمعآوری شتابزده کودکان از خیابان اعتقادی نداریم. برنامهمان جمعآوری تدریجی این بچهها از خیابان به کمک سمنهای همکار است. به محض جمعآوری بچهها مشخصات آنها را ثبت میکنیم و با خانوادههایشان تماس میگیریم. اگر ایرانی بودند و وضعیت بحرانی نداشتند به خانوادهها تحویل میدهیم و حمایتهای مددکاری انجام میدهیم به شرط اینکه کودکان دیگر در خیابان دیده نشوند. اما اگر خارجی بودند چند مرکز مجهز اسکان داریم که آنها را تا سه هفته در آنجا نگهداری میکنیم اما چون ورودی غیرمجاز هستند اموراتشان را به اداره اتباع میسپاریم تا با رایزنی وزارتخارجه و سفارتخانهها به کشورشان برگردانده شوند.
ما همه این فرآیندها را با دستگاههای مسؤول هماهنگ کردهایم، همچنین سامانه ثبت عنبیه کودکان کار را ایجاد کردهایم تا بهتدریج دیگر هیچ کودکی در خیابانهای کشور مشغول کار دیده نشود.
میتوانید یک تاریخ به ما بدهید که بعد از آن دیگر کودک کاری را نبینیم؟
از هفته آینده کمکم کار ساماندهی را آغاز میکنیم. انشاءا... پرونده کودکان کار تا پایان سال بسته میشود.
هماهنگنشدن دستگاهها یا انجاموظیفههای مقطعی یکی از نکات نگرانکننده این ماجراست. میدانید که ما کشور کارهای جزیرهای هستیم!
بله، قطعا برای بهثمرنشستن برنامههای ما باید همه دستگاهها ایفای نقش کنند. همه هماهنگیها را با استانداری، شهرداری، وزارتکشور، نیروی انتظامی و وزارت رفاه انجام دادهایم و امیدواریم همه هماهنگ کار کنند.
اگر دستگاهی به وظایفش عمل نکرد حاضرید اسمش را اعلام کنید؟
قطعا در این پروسه گزارش کار همه دستگاههای مسؤول را تهیه میکنیم و به وزارت رفاه و کشور ارائه میدهیم. شما هم هر زمان که خواستید، با من مصاحبه کنید و بپرسید کدام دستگاهها کمکاری میکنند.
معاون اجتماعی بهزیستی با مدرک تاسیسات
فکر نمیکنید یکی از موانع رسیدن بهزیستی به وضع مطلوب، تبدیل این سازمان به ساختمانپزشکان است نه محفل متخصصان علوماجتماعی؟
یکبار هم گزارشاش را نوشتهاید! شهید فیاضبخش بهعنوان ایدهپرداز تشکیل سازمان، پزشک بوده. نکته مهم این است که بهزیستی نیاز به همه تخصصها دارد و در ردههای بالای مدیریتی توان مدیریت مهم است نه لزوما مدرک تحصیلی مرتبط.
اما مدرک تحصیلی بر ذهنیت افراد اثر میگذارد.
بله، اما اینطور نیست که در بهزیستی همه پزشک باشند. من خودم رشته پزشکی اجتماعی خواندهام که از روانشناسی تا مددکاری و جامعهشناسی و اقتصاد را شامل میشود. کسی که قبلا در جایگاه من بود رشته تاسیسات خوانده بود. منصفانه بگویید پزشکی اجتماعی مرتبطتر است یا تاسیسات؟
تاسیسات؟!
بله، کاردانی تاسیسات و کارشناسی مدیریت دولتی داشت. چرا آن زمان صدای کسی بلند نمیشد؟
شاید چون قضیه فاش نشدهبود.
خیر، آنها که باید، میدانستند. حالا هم کسانی که اعتراض دارند اگر خودشان پست و سمت بگیرند دیگر مشکلی ندارند.
منظورتان چه کسانی است؟
اسمش را نبر است!
به بهزیستی نمره 18 میدهم
به بهزیستی چه نمرهای میدهید؟
18.
چرا دو نمره کم؟
بهخاطر اهدافی که هنوز به آن نرسیدهایم. مثلا حوزه شبهخانواده و حمایتهای بعد از ترخیص بچهها.
مهمترین نقطه قوت بهزیستی را چه میدانید؟
همکاری با خیریهها و تشکلهای مردمی.
و مهمترین نقطهضعف؟
من نقطهضعف خاصی نمیبینم و هرچه میبینم فقط قوت است.
نمیدانم، چرا؟ کدام گروهها؟
تقریبا همه گروها، همه کسانی که به دفتر روزنامه زنگ میزنند( از معلول و زن سرپرست خانوار تا...) و میگویند بهزیستی یا توجهی به ما نکرده یا کارخاصی انجام نداده و در نتیجه از ما که رسانهای هستیم تقاضای کمک میکنند.
سازمان بهزیستی درحال راهاندازی سامانه دیدهبان (1482) است که ابتدا مردم تهران و سپس مردم سراسر کشور میتوانند هر مشکل، انتقاد یا پیشنهادی دارند (شکایت از مهدهای کودک، عدم دریافت یارانه و...) با آن در میان بگذارند. این سامانه پیامهای مردمی را به بخشهای مربوط ارجاع داده و پاسخ آن را میگیرد. این سامانه به ما کمک میکند تا مشکلات مردم را بهتر شناسایی و برای حل آنها بیشتر تلاش کنیم.
این سامانه کی راهاندازی میشود؟
در تهران که حدود دوهفته است راهاندازی شده و در شهرستانها تا روزهای آینده.
پس 1482 چرا اینقدر ناشناس است؟
در تهران سامانه درحال تست ارتقای کیفیت است و کارهای فنی که تمام شود اطلاعرسانی میشود.
البته از این قبیل سامانهها در دستگاههای دولتی کم نیست. امیدوارم 1482 مثل بقیه سامانههای تلفنی کماثر نباشد.
مطمئن باشید. ما تاکید کردهایم وقتی مردم با این سامانه تماس میگیرند بهزیستی حتما باید برای آن جوابی داشته باشد. در واقع سازمان میخواهد ازاین طریق فاصلهاش را با مراجعان و مددجویان کم کند.
این کمکردن فاصله خیلی مهم است چون الان فاصلهها بعضا زیاد است. در یکی از ادارات بهزیستی دیدم پرسنل تلفخانه هر تماسی را به هر اتاقی که وصل میکردند برگشت میخورد و آنها میگفتند تقریبا هر روز همینطور است و کمتر شخصی جواب مردم را میدهد!
شاید نتوان یک اداره را ملاک قضاوت قرار داد. من که به صورت کلی به موضوع نگاه میکنم و معتقدم همهجا اینطور نیست، اما معتقدم مشکلات همه مددجویان و مخاطبان بهزیستی باید در سریعترین زمان و نزدیکترین نقطه به محل زندگیشان حل شود. درباره نکتهای هم که شما گفتید معتقدم باید هر اداره گزارش عملکرد روزانه، هفتگی و ماهانه داشته باشد و تعداد تماسها و پاسخگوییها را مشخص کند تا آن وقت بتوانیم قضاوت کنیم.
در مورد این اداره خاص میدانم تلفخانه این موضوع را به مسوولان بالاتر گزارش داده ولی اثر نکرده.
برای رفع این قبیل مشکلات به غیر از ارتقای فرهنگ سازمانی راه دیگری به ذهنم نمیرسد. شاید هم لازم باشد تعداد خطوط تلفن و کارشناسان بیشتر شود که امیدوارم با سامانه 1482 این مشکلات برطرف شود.
بهزیستی نه سامانه کم دارد و نه خطوط تلفن و ساختمان. ما معتقدیم آنچه در بهزیستی کم است دلسوزی و مددکاری اجتماعی به معنی واقعی است.
نه این را قبول ندارم. اساس سازمان بهزیستی بر مددکاری اجتماعی است و واقعا درآن کار انجام میشود و مدیران و کارشناسان24 ساعته آمادهباشاند. همکاران ما نهتنها برحسب وظیفه بلکه به خاطر تکلیف کار میکنند. داریم کارشناسان و مددکارانی که وقتی مثلا درگیر یک پرونده کودکآزاری میشوند تا دو هفته سرپا نیستند و بهشدت درگیری عاطفی پیدا میکنند. در مداخلات مربوط به خودکشی و حوزه اعتیاد و... هم همینطوراست؛ البته شاید افرادی که شما میگویید در بهزیستی باشند ولی عمومیت ندارد.
فکر نمی کنید بهزیستی سازمانی است که همین به قول شما تعداد اندک هم نباید در آن باشد؟
قطعا همینطور است و آرمان ما میگوید همه مراجعان بهزیستی باید خدمات دریافت کنند، ولی درمطالعهای که وزارت کشور انجام داده بهزیستی دومین سازمان مورداعتماد مردم معرفی شده است.
به نظرم این مطالعات نمیتواند ملاک درستی برای قضاوت باشد.
این مطالعه را متخصصان علوماجتماعی انجام دادهاند که با ما هم رابطه خاصی نداشتهاند. هر نوع تشکیکی که پیرامون این مطالعات ایجاد میشود باید مستدل و مبتنی بر شواهد باشد. معتقدم بهزیستی در 40 سال گذشته روند روبهرشدی داشته گرچه معتقدم هنوز میتوانیم بهتر باشیم. این را فراموش نکنید که در خدمات بهزیستی عوامل مختلفی تاثیر دارند؛ مثلا چند سال قبل مستمری زنان سرپرست خانوار را به طورمتوسط چهار برابر افزایش دادیم اما یکباره به بحث تحریمها و گرانیها برخوردیم که باعث شد افزایش مستمریها در زندگی مددجویان کمرنگ باشد.
آقای دکتر! مطالبه مردم از بهزیستی همیشه توزیع پول نیست بلکه بیشتر اوقات یک دست یاریگر و دو گوش شنواست. نیازمندان زیادی هستند که بهزیستی، دست رد به سینهشان میزند.
چیزهایی که میگویید کلی است و مبتنی بر مطالعه نیست.
قطعا مطالعه نکردهام اما در حد و اندازه یک خبرنگار این مشکلات را دیدهام.
مصداقی بگویید.
نابینایانی را میشناسم که دنبال شغلاند ولی بهزیستی برایشان هیچ کاری نکرده.
معاونت توانبخشی سازمان البته باید دراینباره نظر بدهد. در حوزه اجتماعی که حیطه کاری من است کارهای زیادی انجام شده و اینطور نیست که ما فقط به توزیع پول فکر کنیم. مثلا وقتی کودکی به مراکز شبه خانواده میآید سلامت جسمی و روانی او به طور همزمان برای ما مهم است. سالها پیش درحوزه شبهخانواده 16 هزارکودک بیسرپرست و بدسرپرست تحت پوشش بودند اما اکنون در360 مرکز ده هزارکودک نگهداری میشوند. علت این است که سیاست بهزیستی به سمت فرزندخواندگی پیشرفته و اکنون سالی 1500 فرزندخواندگی در کشور اتفاق میافتد. یک زمانی گفته میشد بچههای بهزیستی لازم نیست درس بخوانند اما اکنون این بچهها تحصیلات عالیه دارند. درحوزه زنان سرپرستخانوار نیز کارهای خوبی انجام شده و چند طرح حمایتی برای این قشر داریم ازجمله طرح تامین مالی خرد که هدفش ارائه وامهای کمبهره به زنانی است که در قالب گروههای محلی کسب وکاری راه انداختهاند؛ البته تمرکز ما فقط بر ارائه وام نیست بلکه در حوزه حمایت از زنان بحثهایی همچون آمادهسازی شغلی، ارتباط موثر و بازاریابی را نیز آموزش میدهیم.
پس همه چیز روبهراه است؟
نه به طور کامل بلکه به اندازه مقدورات و وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشور تلاش کردهایم و میدانیم با وضع مطلوب فاصله داریم.
الان بهزیستی40 ساله است. خودتان میگویید در این چهار دهه هنوز به وضع مطلوب نرسیدهاید. چرا؟
بله، مسیر ما خیلی خوب بوده اما هنوز آنطور که دلمان میخواسته نشده. دلیل مهم این است که همزمان با افزایش نیازها داریم استاندارد خدمات را هم بالا میبریم. زمانی میگفتند حالا جایی باشد این بچه شب بخوابد یا اگرفلان بچه درس نخواند مهم نیست اما حالا شبمانی قاعده دارد و بچه ها حتما باید درس بخوانند. تعداد کلاسهای اوقات فراغت بچههای بهزیستی از کلاسهایی که بچه من درآن شرکت میکند بیشتر است.
یعنی بهزیستی مشکل ساختاری و تشکیلاتی ندارد!
مشکل هست ولی بهزیستی درحال اصلاح فرآیندهاست. مگر40 سال پیش اورژانس اجتماعی داشتیم؟ نداشتیم ولی الان این سامانه وجود دارد و حساسیت مردم و مسوولان نسبت به موضوعاتی همچون کودکآزاری را بالا برده. بهزیستی یکسری واژهها را هم وارد ادبیات جامعه کرده مثلا مهارتهای زندگی و رویکرد اجتماعمحور.
فکر نمیکنید اینها جزو وظایف بدیهی بهزیستی است؟ جهادکشاورزی که نباید درباره مهارتهای زندگی حرف بزند!
بله، منظورم این است بهزیستی پیشگام بوده. شما دائم به نیمه خالی لیوان نگاه میکنید.
کار خبرنگار دیدن نیمههای خالی است.
شما باید نیمه پر و خالی را با هم ببینید و منصف باشید. من با قاطعیت میتوانم بگویم اورژانس اجتماعی ایران در هیچیک از کشورهای مدیترانه و شمال آفریقا نظیر ندارد.
چون منصف هستم دستاوردهای مثبت بهزیستی را انکار نمیکنم اما نمیتوانم چشمم را روی این حقیقت ببندم که بهزیستی تابهحال در حوزه ساماندهی کودکان کار و خیابان خوب عمل نکرده یا هنوز نتوانسته مهدهایکودک را به مکانهایی امن تبدیل کند.
آسیبهای اجتماعی به دلایل مختلف ایجاد میشود و رسیدگی به آنها به همکاری بینبخشی نیاز دارد، ضمن اینکه با گذشت زمان ماهیت این آسیبها نیز تغییر میکند. سال84 اکثر کودکان کار، ایرانی بودند ولی به مرور کودکان خارجی هم اضافه شدند، بهطوریکه امروز 55 درصد آنها ایرانی نیستند که این رقم در تهران80 تا 85 درصد است. پس وقتی اینچنین است آییننامههای قبلی پاسخگو نیست و دستورالعملها باید تغییر کند. در بحث کودکان کار و خیابان 11 دستگاه ازجمله وزارت کشور، اداره اتباعخارجی، شهرداری، نیروی انتظامی و ... نقش دارند که همه باید به سهم خود ایفای نقش کنند.
بررسیهای بهزیستی نشان میدهد بخشی ازاین کودکان به ایران قاچاق میشوند و عملا برای کار به کشورمان میآیند. پس ورود غیرمجاز کودکان به کشور و انجاموظیفهنکردن اداره اتباع از چالشهای اصلی است که از حیطه وظایف بهزیستی خارج است.
درحوزه آسیبهای اجتماعی همیشه مشکل همین بوده، انجاموظیفهنکردن برخی متولیان. با این مشکل میخواهید چه کار کنید؟
ما با برخوردهای ضربتی و جمعآوری شتابزده کودکان از خیابان اعتقادی نداریم. برنامهمان جمعآوری تدریجی این بچهها از خیابان به کمک سمنهای همکار است. به محض جمعآوری بچهها مشخصات آنها را ثبت میکنیم و با خانوادههایشان تماس میگیریم. اگر ایرانی بودند و وضعیت بحرانی نداشتند به خانوادهها تحویل میدهیم و حمایتهای مددکاری انجام میدهیم به شرط اینکه کودکان دیگر در خیابان دیده نشوند. اما اگر خارجی بودند چند مرکز مجهز اسکان داریم که آنها را تا سه هفته در آنجا نگهداری میکنیم اما چون ورودی غیرمجاز هستند اموراتشان را به اداره اتباع میسپاریم تا با رایزنی وزارتخارجه و سفارتخانهها به کشورشان برگردانده شوند.
ما همه این فرآیندها را با دستگاههای مسؤول هماهنگ کردهایم، همچنین سامانه ثبت عنبیه کودکان کار را ایجاد کردهایم تا بهتدریج دیگر هیچ کودکی در خیابانهای کشور مشغول کار دیده نشود.
میتوانید یک تاریخ به ما بدهید که بعد از آن دیگر کودک کاری را نبینیم؟
از هفته آینده کمکم کار ساماندهی را آغاز میکنیم. انشاءا... پرونده کودکان کار تا پایان سال بسته میشود.
هماهنگنشدن دستگاهها یا انجاموظیفههای مقطعی یکی از نکات نگرانکننده این ماجراست. میدانید که ما کشور کارهای جزیرهای هستیم!
بله، قطعا برای بهثمرنشستن برنامههای ما باید همه دستگاهها ایفای نقش کنند. همه هماهنگیها را با استانداری، شهرداری، وزارتکشور، نیروی انتظامی و وزارت رفاه انجام دادهایم و امیدواریم همه هماهنگ کار کنند.
اگر دستگاهی به وظایفش عمل نکرد حاضرید اسمش را اعلام کنید؟
قطعا در این پروسه گزارش کار همه دستگاههای مسؤول را تهیه میکنیم و به وزارت رفاه و کشور ارائه میدهیم. شما هم هر زمان که خواستید، با من مصاحبه کنید و بپرسید کدام دستگاهها کمکاری میکنند.
معاون اجتماعی بهزیستی با مدرک تاسیسات
فکر نمیکنید یکی از موانع رسیدن بهزیستی به وضع مطلوب، تبدیل این سازمان به ساختمانپزشکان است نه محفل متخصصان علوماجتماعی؟
یکبار هم گزارشاش را نوشتهاید! شهید فیاضبخش بهعنوان ایدهپرداز تشکیل سازمان، پزشک بوده. نکته مهم این است که بهزیستی نیاز به همه تخصصها دارد و در ردههای بالای مدیریتی توان مدیریت مهم است نه لزوما مدرک تحصیلی مرتبط.
اما مدرک تحصیلی بر ذهنیت افراد اثر میگذارد.
بله، اما اینطور نیست که در بهزیستی همه پزشک باشند. من خودم رشته پزشکی اجتماعی خواندهام که از روانشناسی تا مددکاری و جامعهشناسی و اقتصاد را شامل میشود. کسی که قبلا در جایگاه من بود رشته تاسیسات خوانده بود. منصفانه بگویید پزشکی اجتماعی مرتبطتر است یا تاسیسات؟
تاسیسات؟!
بله، کاردانی تاسیسات و کارشناسی مدیریت دولتی داشت. چرا آن زمان صدای کسی بلند نمیشد؟
شاید چون قضیه فاش نشدهبود.
خیر، آنها که باید، میدانستند. حالا هم کسانی که اعتراض دارند اگر خودشان پست و سمت بگیرند دیگر مشکلی ندارند.
منظورتان چه کسانی است؟
اسمش را نبر است!
به بهزیستی نمره 18 میدهم
به بهزیستی چه نمرهای میدهید؟
18.
چرا دو نمره کم؟
بهخاطر اهدافی که هنوز به آن نرسیدهایم. مثلا حوزه شبهخانواده و حمایتهای بعد از ترخیص بچهها.
مهمترین نقطه قوت بهزیستی را چه میدانید؟
همکاری با خیریهها و تشکلهای مردمی.
و مهمترین نقطهضعف؟
من نقطهضعف خاصی نمیبینم و هرچه میبینم فقط قوت است.