هر چه هست از مدد رونق این كانون است!

هر چه هست از مدد رونق این كانون است!

محمدرضا زائری مدرس دانشگاه


 یادم نیست چه كسی و كجا این نكته نغز و دقیق را گفت، اما آن قدر فكرم را به خود مشغول كرد كه همچنان با بهانه‌های مختلف به یاد آن می‌افتم. گمان می‌كنم یكی از استادان روان‌شناسی تربیتی دانشگاه بود - شاید در گفت‌و‌گویی دوستانه- وقتی بحث و درد دل دوستان به آسیب‌های اجتماعی رسید و گرفتاری‌های اخلاقی نسل جدید و كسی با لحنی بین شوخی و جدی به عمامه من اشاره ای كرد و گفت: نسل تربیت‌شده زمان شاه به جبهه رفتند و شهید شدند، نسل تربیت شده دوران ما این حال و روز را دارند!
آن بزرگواری كه ریش نداشته اش از ما سفیدتر و تجربه زندگی‌اش از ما بیشتر بود در میان خنده جمع سری تكان داد و گفت:سلامت نسبی آن نسل بیش از آن كه معلول سیاست‌های حاكمیتی باشد به خاطر این بود كه پدرها بعد از ظهر ساعت 2 در خانه بودند!
سكوتی بر فضای محدود و دوستانه ما حاكم شد و خیره در چهره آرام استاد، از مادرانی شنیدیم كه فقط مادری می‌كردند و كانون خانواده هایی كه گرم و زندگی بخش بود، آن قدر كه هنوز بعد از سال ها هر نقاشی نوستالژیك علی میری عزیز از خانه ها و خانواده های قدیم را همه مثل برگ زر در فضای مجازی دست به دست می‌گردانند.
نسلی كه پدرهایشان ساعت 2 بعدازظهر در خانه بودند و سایه پدری را بالای سر خود می‌دیدند و دل‌هایشان در گرمای محبت و احترام و قدرشناسی متقابل والدین سلامت می‌یافت، به طور طبیعی در مقابل بسیاری از آفت‌ها بیمه می‌شد.
امروزه تورم اقتصادی، تحولات سبك زندگی، گرانی روزافزون، اضطرار مردان برای اشتغال بیشتر، كوچك شدن خانه ها، تغییر الگوی خانواده های هسته ای، اشتغال زنان و عوامل فراوان اجتماعی و فرهنگی دیگری كه اغلب از شرایط و عناصر اقتصادی متأثر هستند باعث شده خانواده ها در بهترین حالت رنگ و رونق گذشته را نداشته باشند و در بسیاری از موارد- با رواج طلاق عاطفی- اساسا چیزی به نام خانواده وجود نداشته باشد.   
موضوع هم البته اختصاص به امروز و اینجا ندارد، هر زمان و هر جای دنیا كه خانواده از سلامت بیشتری برخوردار و روابط خانوادگی قدرت و استحكامی افزون‌تر داشته باشد، ضریب آسیب های اجتماعی و ناهنجاری‌های عمومی كاهش می‌یابد.  
سلامت و موفقیت بیشتر چهره‌های سرشناس و بزرگ نیز ریشه در آرامش دوران كودكی و سلامت رابطه پدرها و مادرها دارد و در مقابل طلاق و جدایی والدین چنان ضربه ای به رشد مطلوب كودكان می زند كه با هیچ چیزی قابل جبران نیست.
بر همین اساس در نظام های مطلوب و برنامه های آرمانی سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی همیشه خانواده مهم‌ترین ركن است و بیش و پیش از رسانه یا آموزش و پرورش مورد توجه قرار می گیرد.
مشكلات فزاینده اقتصادی در سال های اخیر موجب تشدید برخی ناهنجاری های اجتماعی و فرهنگی شده است كه به صورت مستقیم كانون خانواده را تهدید می‌كند و در چنین میدان كارزار و خطرناكی هر كسی باید به هر اندازه كه می تواند برای كاستن از میزان خطر بكوشد و هر كسی باید از خود بپرسد  وظیفه من چیست و سهم من چقدر است؟
شاید سهم من و شما تلاشی اندك برای كاستن از میزان طلاق باشد حتى به اندازه یك مورد.
شاید سهم من و شما كوشش برای گرم كردن رابطه دو نفر باشد یا همراهی برای حل یك اختلاف و دلخوری كوچك كه ممكن است چندی بعد به یك مشكل بزرگ تبدیل شود.
شاید سهم من و شما همدلی و انس با یك زن و شوهر جوان باشد كه نیازمند دانایی و مهربانی یك دوست بزرگ‌تر هستند.
درست است كه برای تحولات اقتصادی كاری نمی توانیم بكنیم و شاید سهم چندانی در تغییرات بزرگ اجتماعی نداشته باشیم، ولی اگر هر كدام از ما فقط یك قدم برای حفظ و استحكام كانون خانواده برداریم، بی‌تردید به سلامت و سعادت فرد و جامعه خود بسیار نزدیك‌تر خواهیم بود.